پژمان جمشیدی که دوشنبه شب به برنامه 90 رفته بود در این برنامه افشاء کرد از دوستان قدیمی عادل فردوسی پور بوده و گفت از بین همه دوستان فردوسی پور در شریف فقط عادل فرار مغزها نکرده است!

به گزارش خبرآنلاین ؛ پژمان جمشیدی به استودیوی برنامه 90 رفت تا همان طور که این روزها در سریالش می گفت ، پولی داده باشد و به این برنامه برود!عادل در شروع گفت و گویش با پژمان جمشیدی گفت:« حالا چقدر دادی آخرش که آمدی به این برنامه من؟»

جمشیدی هم با شوخی گفت:« هی می خواستم پول کارت به کارت کنم اما خط ها مشکل داشت و نشد. این روزها هم که بحث کارت به کارت در فوتبال داغ است!»

فردوسی پور در ادامه افشاء کرد که دوستی دیرین با برادر پژمان جمشیدی داشته است . او گفت با برادر پژمان در دانشگاه شریف هم دوره بوده است ، برادری که به خارج از کشور رفته است. پژمان هم در ادامه گفت:« از جمع 10 نفره دوستان شما همه رفتن خارج و فقط تو ماندی عادل. ولی کاش عادل تو دوست داداشم نبودی چون همیشه من از این دوستی ضربه خوردم. اگر تو دوست داداشم نبودی حتما بازی های ملی ام هم بیشتر می شد!»

فردوسی پور هم افسوس خورد که چرا باید این همه از استعدادهای ناب کشور به آن سوی مرزها بروند. در ادامه این برنامه گل های ملی و باشگاهی جمشیدی هم پخش شد و او باز هم گفت که آلوز گل ملی نزده و البته پژمان به یاد ندارد که مدافع راست برزیل اتفاقا به تیم ملی ایران گل زده است!

او از تحصیلات دانشگاهی اش گفت. اینکه در 9 سال تقریبا 90 واحد پاس کرده و ترمی 5 واحد که فردوسی پور حسابی سر این مسائل این دوست برادرش را اذیت می کرد.

پژمان که در برنامه 90 هم گلش به سپاهان پیدا نمی شد با خنده به فردوسی پور گفت:« ببین من چه خوش شانسم! »

او سپس تاکید کرد سریال پژمان در 3 روز به تماشاگری رسیده سریال های موفقی مثل برره و ساختمان پزشکان داشته اند  .

شوخی های جمشیدی و فردوسی پور و کل و کل های این دو در طول این گفت و گو ادامه داشت. شوخی بر سر تعداد بازی های ملی و نوع روپایی زدن ها بود .

بازی های ملی پژمان کهگفته می شد 21 بازی است از نظر آمار فردوسی پور و همراهانش به 13 بازی رسید و جمشیدی خواست زودتر ماجرا تمام شود تا نگویند اصلا بازی ملی نداشته است.

پژمان جمشیدی همچنین گفت علی پروین برای اولین بار در طول زندگی اش با موبایلش به او زنگ زده و گفت آفرین به غیرتت!

او درباره شعار جمشیدی یوزپلنگ هم گفت این شعار را اصلا خودمان ساختیم ولی آن وقت ها به من می گفتند جمشیدی اورمارس که او هم وقتی فهمید من را به نامش صدا می کنند ، کار را گذاشت کنار و رفت!