سه نشبه 18 فروردین(12:07)

مرجع خبری پرسپولیس : خواست مردم در برابر اراده سازمان ورزش ، این دو محور قرار است تا همیشه در دو جهت مخالف هم حرکت کنند.
محمد مایلی کهن سرمربی تیم ملی لقب گرفت تا بار دیگر فوتبال ایران مردی را روی نیمکت تیم ملی ببیند ، که گزینه مورد علاقه مردم نیست و این بار هم محبوب ترین انتخاب مردم دوباره نادیده گرفته شد تا مشخص شود اراده مدیران ورزش، با خواست مردم منطبق نیست؛ مدیرانی که در کابینه ای با شعار دولت 70 میلیون نفری آمده اند که خدمتگذار باشند.

قطبی از دور رقابت خارج شد چون از همان روز نخست به رغم فشار افکار عمومی ، اراده سازمان ورزش بر نیامدنش بود. اراده ای که وقتی خواست دایی را از تیم ملی برداشت و آن را به گردن فدراسیون فوتبال انداخت ؛ دایی که روزی خود با اراده ای غیر فوتبالی به جای افشین قطبی صاحب نیمکت تیم ملی فوتبال شده بود.

انتخابی که سرانجامش ناکامی برابر عربستان بود تا یکصدهزار تماشاگر حاضر در آزادی با بغض شکست مقابل حریف حیثیتی به خانه های شان برگردند، شکستی که راهی باقی نمی گذاشت غیر از اینکه تلخی ناکامی‌اش را با قربانی کردن دایی برای مردم قابل تحمل کنند. دایی را قربانی کنند تا شاید همه از یاد ببرند چه کسی این مربی را به تیم ملی آورد، چه کسی فوتبال ملی را در عرض سه سال به تعلیق کشاند و با مدیریت مداخله جویانه اش، نابسامان ترین روزها را با خود به ارمغان آورد.

دایی وقتی مربی تیم ملی شد که در یک نظرسنجی آزاد بیش از 80 درصد تماشاگران برنامه نود رای به انتخاب افشین قطبی برای هدایت تیم ملی داده بودند.

این تضاد در افکار حاکم بر مسئولان ورزش و افکار عمومی از چه مساله‌‌ای ناشی می شود؟

 چگونه است که این بار هم درحالی که بر اساس آمار سایت های مختلف درحالی که شانس ایران در سه بازی باقی مانده برای رسیدن به جام جهانی کمتر از 20 درصد است ، بیش از 65 درصد مردم قطبی را بهترین گزینه هدایت تیم ملی می دانند؛ اما باز اراده دولتی بر نیامدن این مربی است؟ مگر نه این است که از پس همه نشست های نخبگان فوتبال یک کشور، نتیجه حاصل شده برای فرار از بن بست فعلی انتخاب گزینه ای است که مردم را با خود همراه کند. کسی که بیش از هر چیز نامش عامل اتحاد و همدلی باشد تا شاید بتوان با تقویت روحی یک تیم از هم پاشیده و مردمی دلشکسته که دیگر از فوتبال زده شده اند، معجزه ای ساخت و شاید به جام جهانی رسید. مگر نه این است که اگر با هر گزینه انتخابی وقتی از جام جهانی باز بمانیم همه گناه شکست به گردن دایی انداخته می شود؟ پس چرا متولیان فوتبال که به پیشنهاد نخبگان فوتبال کشور قصد دارد کادری ترکیبی را روی نیمکت تیم ملی بنشاند، این شانس را به گزینه محبوب مردم نداد؟ چرا نمی خواست انتخابی کند که اگر نتیجه اش شکست بود توپ به زمین مردم بیفتد؟ با این انتخاب در بدترین حالت ممکن می توانست اتهام دخالت‌های سیاسی در فوتبال را از آنها دور کند. چرا رسانه های دولت این بار حتی پیش تر از حامیان غیر رسمی منتسب به دولت همه جور اتهامی را برای تخریب به مربی محبوب مردم زدند؟

این اتهام به وضوح آشکار می کند خواست متولی دولتی ورزش بر عبور از گزینه مورد پسند مردم است. این اتفاق اما چه دلیلی دارد که آن را سازمان ورزش ماه هاست از مردم پنهان می کند؟

افشین قطبی، این مرد چه پیشینه ای دارد که نباید مرد اول نیمکت تیم ملی باشد؟ چرا پاسخی واضح در این باره به مردم داده نمی شود تا آنها هم مثل مسئولان ورزش کشور از این نام دل بکنند؟ بهانه آیا فنی است؟ بی‌شک قطبی و تیمش در یک سال و نیمی که او بر مسند کار بود، فوتبالی تماشاگر پسند ارائه نمی‌کرد و مشکلاتی آشکار در ساختار دفاعی داشت. با این وجود او بدون شک در رقابت با همه رقیبانش بر سر هدایت تیم ملی موفقیتی بیشتر در سال های اخیر داشته که این گونه مردم دوستش دارند. پس ایراد وارده به این مربی فنی نیست و ریشه در مسائلی غیر از این دارد.

شایعات درباره نام فامیلی او که ارتباط با خاندان طاغوتی را در ذهن تداعی می کرد هم مدیر وقت پرسپولیس حبیب کاشانی که خود از چهره های شاخص اصولگراست با قدرت رد کرد حتی برای اولین بار قطبی را «سید افشین» خواند تا مردم بدانند این فقط یک تشابه اسمی است.

سازمان ورزش و شخص محمد علی آبادی هم با انتخاب این مربی در ابتدای امسال به عنوان سرمربی پرسپولیس مهر تائیدی بر انتخاب کاشانی زد. مشکل شاید در گفته های اخیر قطبی باشد که این گفته ها بی‌شک تندتر از انتقادهای گاه و بی گاه محمد مایلی‌کهن نیست که حتی از همکلامی با شبکه‌های لس آنجلسی ابایی ندارد.

پس چگونه مایلی کهن روی نیمکت تیم ملی می نشیند و خواست مدیران ورزشی ، منطبق بر خواست مردمی نمی شود؟

 

 

برای ثبت نظرات خود بدون نیاز به تایید عضو کانال تلگرام پرسپولیس نیوز شوید(کلیک کنید)