مرجع خبری پرسپولیس : ناکامی تیم ملی فوتبال ایران در مسیر صعود به جام جهانی اگرچه اتفاقی پیش بینی شده از سوی معدود کارشناسان و رسانههای واقع نگر و مستقل بود اما بخش اعظمی از رسانهها علی رغم آگاهی از وضعیت فدراسیون فوتبال و تیم ملی ایران، خود را به خواب خرگوشی زده بودند و برای بهرهبرداری از موج احساسات مردم نسبت به فوتبال ملی در مقطعی حساس برای این گروه، صعود تیم ملی ایران را قطعی اعلام کردند.
این مسئله توسط سرمربی فعلی تیم ملی فوتبال ایران که برای جلب نظر افکار عمومی با رقمی قابل توجه به خدمت گرفته شد و همچنین متولیان فدراسیون فوتبال کشورمان نیز موکداً مورد تایید قرار گرفت و با پیگیری این رویه، تمامی عوامل مسئول دست در دست هم داده و حجم چشمگیری از اذهان عموم با این باور ذهنی که تیم ملی ایران بخت صعود مستقیم به جام جهانی 2010 است، تحت تاثیر قرار دادند.
چنین تلاشی برای تصویرسازی غیرواقع از یک مجموعه ضعیف و تیمی فاقد تاکتیک و تکنیک در اغلب دیدارها البته بیحکمت نبود و مانورهای تبلیغاتی با هدف مصادره به مطلوب تیم ملی فوتبال به نفع یک طیف سیاسی داده شد، تنها دلیل قانعکنندهای میتوانست باشد که با امید کاذب مردم تشنه پیروزی ایران که بخش قابل توجهی از آنها را جوانان تشکیل میدهند، در پی خود کشان کشان تا هرجا که ضرورت ایجاب کند، برد.
همین میزان که تا موعد تحصیل هدفی که وسیله را هرچه باشد، توجیه میکند و برداشت میوه سیاسیکاری مدیران سایه فوتبال، ماهیت سرابگونه تضمینهای چهارقبضه صعود به جام جهانی، برای عوام در پرده باقی بماند، کفایت میکرد و هنگامی که محصول کاشته شده در زمین فوتبال برداشت و چشیده شود، رضایتمندی آنهایی که میبایست ابقاء مدیران فدراسیون فوتبال را تحت هر شرایطی تضمین دهند، حاصل گردید.
این میوه زمانی چیده شد که تیم ملی ایران پس از توقف برابر کره شمالی که وعده پیروزی بر آن داده شده بود،
مقابل امارات متحده عربی در ورزشگاه آزادی تهران با ارائه یک بازی غیرقابل قبول به برتری دست یافت و گروهی از رسانهها با طرح قبلی، برتری برابر ضعیفترین تیم مرحله مقدماتی جام جهانی 2010 در قاره آسیا فتح الفتوح جلوه داده و مقدمه پیروزی ایران بر کره جنوبی در سئول و صعود مستقیم به جام جهانی ارزیابی کردند.
البته برای آنکه در صورت عدم صعود تیم ملی به جام جهانی راه فراری در پیش پای این عده باقی بماند و بتوانند از کمند منتقدین بگریزند، سناریوی مضحکی نیز نوشته شد که تیم ملی قطعاً به جام جهانی میرود، مگر آنکه کنفدراسیون فوتبال آسیا به واسطه اعمال نظر برخی اشخاص ایرانی با انتخاب جهتدار داوران، زمینه حذف ایران را فراهم سازد و بر این مبنا مقرر شد برخی کارشناسان داوری نیز در صورت ناکامی ایران، برای تیم ملی ایران چندین ضربه پنالتی در نظر بگیرند و از خطای داوری سخن به میان آورند تا حلقههای این سناریو کاملاً به هم متصل شده و رسانهها نیز بتوانند داور دیدارهای مقدماتی که برای ایران انتخاب شده، تماماً دست نشانده و حتی فاسد جلوه دهند.
چنین طرحی عملاً زمینه مساعد را برای ضربه زدن موجه به تعدادی از اعضاء ایرانی کنفدراسیون فوتبال آسیا که به اصلاحطلبان گرایش داشته و به هیچ عنوان روابط حسنهای با مسئولان فعلی ندارند، نیز فراهم میساخت اما این نقشه آنچنان دارای نقصان بود که پس از طرح و پیش از چسباندن برچسب خائن به وطن به این اشخاص با بیتوجهی و حتی اظهار تاسف مردم نسبت به طرح چنین اتهامات بچهگانهای روبرو شد تا تنها آنچه بر جای باقی ماند، دست و پا زدنهای بیحاصل عدهای برای زنده نگه داشتن این تئوری توطئه تا پس از مشخص شدن تکلیف صعود تیم ملی به جام جهانی باشد.
با توقف تیم ملی ایران برابر کره جنوبی و پس از آن حذف از گردونه رقابتهای جام جهانی به واسطه تساوی تیمهای ملی ایران و کره، برخلاف انتظارات سناریونویسان، مردم مواضعی کاملاً متفاوت با دوره پیشین حضور ایران در جامجهانی اتخاذ کرده و نه تنها به واسطه این نتایج خشمگین نشدند، بلکه خوشحالی وسیع مردم مشهود شد! سیل پیامهای دریافتی در ذیل اخبار مرتبط با شکست تیم ملی فوتبال ایران و تماسهای صورت پذیرفته بهتآور بود، چرا که نه تنها بخش وسیعی از مردم از این شکست و عدم صعود تیم ملی به جام جهانی که برای فوتبال ایران میتوانست حاصل فراوانی داشت، خرسند بودند، بلکه تعداد کثیری از اظهار داشتهاند که برای تحقق این ناکامی دست به دعا برداشتهاند!
حقیقتاً چه اتفاقی روی داده که نه یک هموطن بلکه قشر وسیعی از ایرانیان، برای نخستین بار آرزوی شکست تیم ملی فوتبال به عنوان یکی از برجستهترین و مورد توجهترین بخشهای ورزش ایران را در دل جای داده و برای وقوع آن دعا میکنند؟ آیا تمامی این قشر وسیع به وطن پشت کرده و خائن به این آب و خاک هستند یا بیم آن دارند که این توفیق به نام عدهای مصادره شده و ارزشهای ورزش ایران فدای تعلقاتی شود که چسبیدههای سیاسی به ورزش در پی آن هستند؟!
شاید برخی عزیزان بار دیگر با طرح این حقایق تلخ از در انکار و اصرار بر مواضع ناصحیح گذشته شان برآیند و مجدداً بر مختصات ناهمگونی تاکید بورزند که خدمات ایشان را حتی اگر اندکی برای کمک به رشد و توسعه ایران بوده، تماماً زیر سوال برده است لکن علیرغم آنکه نگارنده موافق مصلحتاندیشی بیجا نیست و تاکید این بوده که بر مواضع متخذه در مسیر صحیح همواره پافشاری شود، این توصیه صورت میپذیرد که برخی نه برای بقای خود که برای بقای ورزش که فوتبال نیز جزئی از آن تشکیل داده، اگر قصد پایین آمدن از گرده قدرت را ندارند، در روش و منش خویش تجدیدنظر کنند تا پس از حذف از بدنه ورزش که دیر و دور نخواهد بود، به نیکی و نه نفرت از ایشان یاد شود.
حوزه ورزش ایران که به حوزه فرهنگ این مملکت گره خورده و بسیاری از رفتارهای مردم غیرمستقیم در کوتاه مدت متاثر از آن است، پس از پشت سر گذاشتن روزهای دشوار و کمرشکن، نیاز به بازنگری جدی در تمامی سطوح دارد تا اعتماد از دست رفته قشری وسیع به این حوزه ترمیم شده و مردم بار دیگر به این باور دست یابند که پیروزی و شسکت تیمهای ملی و تیمهای باشگاهی صرفاً برای مردم و به دور از دستهای پشتپردههایی رقم میخورد که احساسات مردم را ابزار دست خویش قرار میدهند.
این امر نیز محقق نخواهد شد، مگر آنکه ورزش از چهرههای سیاسی و وابسته به جریانهای سیاسی به عنوان اتخاذکننده و یا مجری تصمیمات سیاسی تصفیه شده و همانگونه که حق و عدالت حکم میکند، ورزش و بخشهای مرتبط با این حوزه حساس به اهلش سپرده شود. حال باید این پرسش را طرح کرد که آیا ارادهای برای برقراری عدالت اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی در سطح ورزش کشورمان با تکیه بر اهلش وجود دارد یا چهار سال دیگر، بازیهای تکراری دل بزرگان ورزش را خون خواهد کرد؟
برای ثبت نظرات خود بدون نیاز به تایید عضو کانال تلگرام پرسپولیس نیوز شوید(کلیک کنید)
Friday, 22 November , 2024