توبه نامه یک تماشاگر عاصی
مرجع خبری پرسپولیس : وقتي از تماشاگران بيگناه ميخواهند تن به آخرين فناوري(!) انتظامي دستاندركاران بدهند و ناباورانه بالاي سكوهاي آهني جستوجوي بدني بروند، ميتواني حس گس «تحقير شدن» را در چشم هموطنانت لمس كني.
1- اين يادداشت، شايد تنها خروجي سپري كردن يك شامگاه مملو از كسالت و ملالت در استاديوم آزادي باشد. وقتي فارغ از كيفيت فني مايوسكننده و عذابآور پرسپوليس، رنج سفر به غرب تهران را صرفا به اين بهانه كه بعد از مدتها به آخر هفتهات رنگ و بوي «فوتبالي» بدهي، بر خودت هموار ميكني، نتيجهاش اين است كه تو هم بعد از سوت پايان بازي، به جمع صدها هزار نفري ميپيوندي كه در سراسر ايران، دستكم تا اطلاع ثانوي از حضور در ورزشگاهها توبه كردهاند!
شايد بايد براي يكبار هم كه شده، پل به «دل واقعه» بزني تا بداني چرا مدتهاست هزاران هزار سكوي لخت و عور، به همه مديران و مسوولان ورزشي اين مملكت «دهانكجي» ميكنند.
پنجشنبه، يكي ديگر از همه آن شبها بود؛ شبهايي كه «برندهها» در خانه ماندند و خيلي زود توانستند با فشردن دكمه «خاموش» روي ريموت كنترل تلويزيونشان از يك كابوس جانفرسا نجات پيدا كنند و «بازندهها» با سيماي خسته و خشمگين، از دل انبوه دودها و بوقها، ملتمسانه راهي نزديكتر به خانهشان را جستوجو ميكردند!
2- جاي شكرش باقي است ورزش ما در هر زمينهاي حركت رو به جلو و سازنده ندارد، در حوزه حراست از اماكن ورزشي و برخورد با مردم، به پيشرفتهاي تاملبرانگيزي دست پيدا كرده است! اين را زماني به وضوح درك ميكنيم كه اندكي دورتر از باجههاي بليتفروشي، با سازوكارهاي جديد جستوجوي بدني تماشاگران در ورزشگاه مواجه ميشويم. تنها چند صد نفر به طور همزمان در حال ورود به استاديوم هستند و همين مساله باعث ميشود ماموران نيروي انتظامي فرصتي كافي براي دست انداختن در همه زواياي بدن مردم و گشت و گذاري مفصل در اندام و لباسهاي آنها داشته باشند.
اين اما، همه ماجرا نيست. وقتي از تماشاگران بيگناه ميخواهند تن به آخرين فناوري(!) انتظامي دستاندركاران بدهند و ناباورانه بالاي سكوهاي آهني جستوجوي بدني بروند، ميتواني حس گس «تحقير شدن» را در چشم هموطنانت لمس كني. بقيهاش به اين بستگي دارد كه از قيافتات خوششان بيايد يا نه؛ دستشان براي هر نوع اعمال سليقهاي باز است. در خوشبينانهترين حالت ممكن، روي اين سكوهاي لعنتي – كه بيشباهت به باسكولهاي وزن كردن گوسفندان در دامپروريها و كشتارگاهها نيست! – از تو خواهند خواست كفشهايت را دربياوري، سر و تهشان كني و آنها را بتكاني. با اين وجود اگر ميزان انفعال و درماندگيات رضايت مامورها را جلب نكند يا به نظرشان بيايد كه داري با نگاهت «اعتراض» ميكني، وادارت ميكنند جورابهايت را هم دربياوري و با پاهاي برهنه، چند گام هم روي زمين حركت كني… گاهي حتي كار به جاهاي باريكتر هم ميكشيد البته! شايد اشتباه از ماست؛ مايي كه تصور ميكنيم تماشاگر فوتبال، به خودي خود نه تنها يك عنصر ناسازگار اجتماعي محسوب نميشود، بلكه يك شهروند مثبتانديش است كه يكي از معدود امكانات اين جامعه را براي سالم تفريح كردن برگزيده است. اي كاش يك نفر جواب بدهد وقتي در چند سال اخير، كوچكترين ناآرامي دردسرسازي از طرف تماشاگران ديده نشده، اين «فستيوال تحقير» چرا براي همين چند هزار نفر بازمانده از نسل منقرضشده تماشاگران فوتبال ايران فراهم ميشود؟!
3- معادله غيبت دنبالهدار تماشاگران روي سكوها، چندان پيچيده و غريب نيست. نهتنها حرمت آنها به عنوان «انسان» حفظ نميشود، بلكه هزينههاي مالي قابل توجه تحميل شده بر آنان، صرف تماشاي نمايشي حقارتبار ميشود كه اسمش هرچه باشد «فوتبال» نيست. مشكلات ديگري هم هست البته؛ تازه بوقچيها براي آنكه در غياب پيشكسوتهاي قهر كردهشان، خودي نشان بدهند و در سلسله مراتب «بوقبندي» سكوها بتوانند جايگاه مناسبتري براي خودشان فراهم كنند، آخرين رگههاي باقيمانده از عزت و احترام تماشاگرها را هم به يغما ميبرند و به بهانه «تشويق گرفتن»، آنها را زير رگبار تهاجمات كلامي خودشان ميگيرند. وقتي به عنوان يك تماشاچي از خودت ميپرسي «اين همه سركوفت در ازاي چه چيزي؟» پاسخ قانعكنندهاي براي خودت نداري. مگر تماشاي زشتترين به دنبال توپ دويدنها، چقدر ارزش دارد؟!
4- شرايط امروز كشور ما از اين قرار است كه ظاهرا هرچقدر بيشتر در خانهات بماني، آسودهتري! ميتواني همه علاقهات به پديدهاي به نام «فوتبال» را منحصر كني در همان تصاوير وصله و پينه شدهاي كه تلويزيون از شبكههاي خارجي قرض(!) ميگيرد و كلا بيخيال فوتبال داخلي باشي. اينطوري كمتر توهين ميشنوي، كمتر هزينه ميكني، كمتر تحقير ميشوي و كمتر دود ميخوري. واقعا بهصرفهتر نيست؟!
رسول بهروش
برای ثبت نظرات خود بدون نیاز به تایید عضو کانال تلگرام پرسپولیس نیوز شوید(کلیک کنید)
Sunday, 24 November , 2024