مرجع خبری پرسپولیس : می گویند بستری شده تا سم زدایی کند می گویند برای زندگی اش تصمیم مهمی گرفته است .خلاصه که او 9 روز ی می شود در بیمارستان بستری است و امیدوار است که شنبه از بیمارستان مرخص شود.روحیه او عالی است و رنگ و رویش هم کم کم بهتر می شود .
مجتبی محرمی کاپیتان سابق پرسپولیس حالا آخرین روزهای خود را در بیمارستان سر می کند تا پاک پاک به زندگی برگردد.او این روزها میهمانان مشهور زیادی دارد.دوستان که دور و برش هستند ، ساز آقا مجتبی کوک کوک است . پیوس هم که سوژه اصلی متلک های شماره 8 است . ماجرا از یک جایی شروع می شود و می رسد به اینکه فرشاد پیوس حسود بوده .محرمی می گوید :” فرشاد یادته ….می یومدی التماس می کردی به ت پاس بدم ” صدای خنده پیوس و آشوری بلند می شود :” بازی با ژاندارمری هافبک هجوی بودم یه پاس دادم این ور دایی زد تو گل یه پاس دادم اونور جمشید(شاه محمدی) زد تو گل …..یادته اومدی گفتی چرا به من پاس نمی دی ؟ گفتم خوب توپ داره می ره تو گل واسه چی به تو پاس بدم ” پیوس سعی می کند اوضاع جلوی غریبه ها خراب نشود.یکی از دوستان محرمی می گوید:” اما آقا فرشاد گلزن بود مثل رضا عنایتی با پنالتی آقای گل نشد ” شماره 8 اما بی خیال نمی شودمی خندد و می گوید :” نه بابا من 9 گله بودم اینو صمد مرفاوی 6گله،اومد به من التمالس کرد بذارم پنالتی ها رو بزنه می گفت با صمد تو کورسه گلزنیه ” پیوس از خودش دفاع می کند که :” نه بابا دیگه یه فصل اینجوری بود.” محرمی که به خاطراتش پیچ می شود انگاردوباره زنده شده
با همین یادته یادته ها یک دفعه بحث پنالتی های از دست داده اش را وسط می کشد.پنالتی هایی که در بازی ایران- عربستان و پرسپولیس-پوهانگ گل نشد و محرمی بعد از هر دو ضربه در حال خندیدن بود:”هنوز می گن از قصد نزد …آره از قصد نزدم …آخه مگه مرض داشتم ” خنده هایش را به او یادآوری می کنند و جواب می دهد:”خب گل نشده بود دیگه چی کار می کردم؟…”بحث دربی می شود و اینکه چند سکو از هواداران پرسپولیس با داوری بد ترکی ، یاد مجتبی محرمی افتاده بودند.پیوس به مسخره می گوید :” چند تا کارت قرمز گرفتی “و انگار این یک دیالوگ تمرین شده باشد محرمی جواب می دهد:”2 تا کارت گرفتم ” پیوس باصدای بلند از خنده منفجرمی شود:” کی باورش می شه این فقط دوتا کارت گرفته باشه ..؟”بعد دوباره می پرسد :”بعد از هر کارت چی گفتی ..؟”و جواب می گیرد :” اولیشو گفتم اِ…. دومیشو گفتم …”فرشاد پیوس بین حرفش می پرد:”چه کارتی گرفتی از جمال شریف …”محرمی هم که کارت نگرفته می گوید :”من کارت نگرفتم تو جای من گرفتی …از بین پات لگد زدم به ش اما به تو کارت داد.. “خنده همه شان بلند می شود ، اما حیف که پیوس مجبور است برود