خبرگزاری پرسپولیس : مهاجم قلدر اين فصل پرسپوليس مهمان ما بود و از همه جا گفت، از دوران كودكي و شيطنت هاي آن دوره تا فوتبال حرفه اي خود و آرزوهايي كه در دنياي توپ گرد دارد.

به نظر محمد قاضي را بايد از پديده هاي چند سال اخير فوتبالمان بدانيم كه بعد از چهره شدن در تيم فولاد خوزستان، سه سال رويايي را با ذوب آهن اصفهان در ليگ برتر و جام باشگاه هاي آسيا تجربه كرد و حتي يكي از زيباترين گل هاي آسيا را به تيم بنيادكار ازبكستان زد.

او اين فصل به جمع سرخپوشان پايتخت پيوسته تا ضمن درخشش در تيم محبوبش، بتواند به ليگ برتر انگليس كه ليگ مورد علاقه اش است، ترانسفر شود. جالب است بدانيد كارلوس كي روش اعتقاد خاصي به بازي محمد دارد و از زمان حضورش در ايران، در همه اردوها او را به تيم ملي دعوت كرده است. اگر قبل از بازي تيم ملي مقابل ازبكستان، آن مصدوميت لعنتي گريبانگير قاضي نمي شد،‌ او مي توانست زوج مناسبي براي قوچان نژاد در نوك پيكان خط حمله تيم ملي باشد.

به هر حال محمد هنوز به سعود تيم ملي به جام جهاني ۲۰۱۴ برزيل خوشبين است و اين روزها هم همه دغدغه اش شده گلزني براي پرسپوليس تا اين تيم پرطرفدار نيز از شرايط بحراني خارج شود. آنچه مي خوانيد ماحصل گفتگوي من و محمد قاضي است كه فكر مي كنم لقب بمب انگيزه برازنده او باشد.

بچه شرق تهران
من متولد ۹ دي ماه ۱۳۶۳ در شرق تهران هستم و در محله تهران نو بزرگ شده ام. يك خواهر و يك برادر بزرگتر دارم و خودم نيز فرزند آخر خانواده هستم. شغل پدرم آزاد است و مادرم نيز آموزشگاه خياطي دارد. اصليت ما به شهر آشتيان و فراهان از توابع استان مركزي باز مي گردد و من علاقه خاصي به آنجا دارم.

ازواج
اصولاً فوتباليست ها يا خيلي زود ازدواج مي كنند يا خيلي دير. آنهايي كه دير ازدواج مي كنند معتقدند دنياي حرفه اي فوتبال بسيار وقت گير است براي همين صبر مي كنند بعد از اتمام فوتبال سراغ زندگيشان بروند. ولي من جزو گروه اول هستم كه خيلي زود تشكيل خانواده دادم چون معتقدم فوتباليست حرفه اي بايد خيلي زود سروسامان پيدا كند و تكليف زندگي اش روشن باشد. براي همين در سال ۸۵ ازدواج كردم.

فوتبال ژنتيكي
فكر مي كنم فوتبال در من يك پديده كاملاً ژنتيكي باشد. نمي توانم بگويم من به فوتبال علاقه دارم يا حتي عاشق فوتبال هستم. من ديوانه فوتبال و شب و روزم دنياي توپ گرد است. از دوران كودكي و حتي قبل از اينكه به مدرسه بروم، در كوچه و محل فوتبال بازي مي كردم. مثل خيلي از فوتباليست هاي ديگر با توپ پلاستيكي و زمين هاي خاكي كارم را شروع كردم. به قدري شب و روزم به فوتبال مي گذشت كه تا به خودم آمدم ديدم همه زندگي ام شده فوتبال.

بچه شيطون و بازيگوش
خداييش بچه خيلي شيطوني بودم و اگر بگويم يك محله از دستم آسايش نداشت، بيراه نگفته ام. باور كنيد انواع و اقسام شيطنت ها از من سر مي زد. البته اين را هم بگويم كه بچه شري نبودم، فقط شيطنت هايم بيش از حد استاندارد بود. از بارزترين شيطنت هاي روزمره ام مي توانم به شكستن شيشه و زدن زنگ خانه همسايه ها و فرار كردن اشاره كنم. بقيه اش را هم نمي گويم و شما هم چيزي ننويسيد.

عاشق رياضي، متنفر از شيمي
در دوران مدرسه بچه درسخواني بودم. شاگرد اول هم نبودم ولي هميشه درسم را خوب مي خواندم. در دوران دبيرستان رياضي فيزيك خواندم، ولي فوتبال به قدري وقتم را گرفت كه هيچ وقت نتوانستم درسم را ادامه دهم. البته برادر بزرگترم هم مدتي فوتبال بازي مي كرد ولي خيلي زود قيد فوتبال را زد و شد مهندس شيمي. من عاشق رياضي و هندسه و جبر و احتمال بودم. كلاً نه اينكه هميشه سرم خيلي توي حساب و كتاب بود، براي همين عاشق رياضي بودم اما از شيمي متنفر بودم و مطالبش را به زور در مغزم فرو مي كردم!

خانواده مخالف
از آنجا كه پدرم فوتباليست بود، اصلاً دوست نداشت فرزندانش نيز وارد دنياي فوتبال شوند. هميشه پدرم به ما مي گفت كه فوتبال نهايتاً مي تواند يك تفريح براي شما باشد، پس بهتر است به درس و مشقتان بپردازيد و درستان را خوب بخوانيد. ولي وقتي شور و اشتياق مرا به فوتبال ديد و اينكه خيلي زود توانستم پيشرفت كنم، ديگر سد راهم نشد. باور كنيد براي متقاعد كردن خانواده ام كه اجازه بدهند فوتباليست شوم، خيلي زحمت كشيدم و يك تنه مقابلشان ايستادم. البته آنها هم وقتي مي ديدند اگر يك روز پايم به توپ نخورد، بيمار مي شوم، بي خيال من شدند و تبديل شدند به مشوقين من در فوتبال.

فوتبال حرفه اي
من كارم را در رده نوجوانان و جوانان با تيم عقاب تهران آغاز كردم كه اولين مربيانم آقايان عبداللهي و رستم خاني بودند. چند سالي را در عقاب توپ زدم تا براي گذراندن دوران خدمت سربازي به تيم فجر تهران پيوستم. بعد از اتمام خدمت سربازي ام به عقاب برگشتم تا اينكه با پيشنهاد آقاي حميد درخشان به تيم هماي تهران پيوستم و زير نظر ايشان فوتبالم را ادامه دادم.

از دروازه باني رسيدم به خط حمله
وقتي فوتبالم را شروع كردم، گلر بودم و به خاطر فيزيك بدني ام هميشه درون دروازه كار مي كردم . بعد به پيشنهاد مربيانم از درون دروازه به خط دفاع نقل مكان كردم و چون چپ پا بودم، مدافع چپ شدم. بعد هم با تشخيص مربيان يك خط جلوتر آمدم و شدم هافبك چپ، بعد از آن هم وقتي ميل مرا به نفوذ و گلزني ديدند، گفتن برو جلو و مهاجم بازي كن! خلاصه خط به خط جلو آمدم و ديگر نمي دانم بعد از خط حمله مرا كجا مي فرستند!

باخت به ازبكستان
فكر مي كنم ما در اين ديدار قصاص شديم. اگر واقع بين باشيم، ما در ديدار رفت به هيچ عنوان خوب بازي نكرديم و مستحق برد نبوديم. آنها يك گل صحيح به ما زدند كه داور آن را نپذيرفت. در ديدار برگشت همه چيز برعكس شد. ما خوب بازي كرديم و حتي گل صحيح هم زديم ولي داور اشتباه كرد و آن را نپذيرفت. روي تك موقعيتي هم كه از ازبك ها داشتند، گل خورديم تا به نوعي قصاص شويم.

ليگ برتر انلگليس
خيلي دوست دارم براي ادامه فوتبالم به ليگ برتر انگليس بروم. سبك بازي ام طوري است كه مي توانم در آنجا موفق باشم. شيوه بازي تيم هاي حاضر در ليگ جزيره را خيلي مي پسندم و همه تلاشم را مي كنم تا روزي به اين آرزويم برسم. اصلاً دوست ندارم عمر ورزشي ام را در ليگ كشورهاي عربي تلف كنم. انشاءالله با حضور در جام جهاني بتوانم مستقيماً به اروپا برسم.

جام جهاني
درست است كه با باخت مقابل ازبكستان كارمان خيلي سخت شد و گره اي كور روي كلاف تيم ملي براي صعود به جام جهاني برزيل افتاد ولي من هنوز به موفقيت تيم ملي و راهيابي به جام جهاني ۲۰۱۴ برزيل خوشبينم. تجربه نشان داده ما در روزهاي سخت كم نمي آوريم و مي توانيم در سه ديداري كه در پيش داريم، با كسب امتيازات لازم به جام جهاني صعود كنيم. صعود به جام جهاني به نفع همه فوتبال و حتي ورزش ماست. با حضور در جام جهاني فوتبال ما به اندازه ۱۰ سال پيشرفت مي كند و بازيكنان ما مي توانند در ويترين بهترين هاي دنيا قرار بگيرند تا بتوانند به ليگ هاي معتبر اروپايي برسند.

از لابه لاي حرف ها
● الگوي ورزشي من علي دايي است. من سبك بازي او را خيلي مي پسندم و ضمن اينكه شخصيت علي آقا را خيلي دوست دارم. او مربي بزرگ، با دانش و در عين حال مدير توانايي است كه هميشه در كار جدي بوده و با بازيكنانش نيز ارتباط صميمانه اي دارد.

● عاشق شماره ۱۱ هستم، فكر مي كنم اين شماره برايم خوش يمن است. بازيكن مورد علاقه ام در اروپا يعني زلاتان ابراهيمويچ هم شماره ۱۱ را مي پوشد.

● همسرم اصلاً فوتبالي نبود ولي الان براي خودش يك كارشناس فوتبال شده و به خوبي همه بازي ها را آناليز مي كند. او از جمله منتقدين سرسخت من است كه همه بازي هاي مرا زير ذره بين مي برد و من هميشه خودم را مديون انتقادات سازنده او مي دانم.

● در همه اين سال ها همسرم متحمل زحمات زيادي برايم شده و همه مشكلات را به جان خريده و همه جور پاي من ايستاده كه از همين جا با همه وجودم از ايشان تشكر مي كنم. من در واقع پيشرفتم را هميشه مديون همسر عزيزم هستم.

● خيلي اهل مطالعه روزنامه هاي ورزشي نيستم چون اصلاً وقت نمي كنم روزنامه بخوانم. بيشتر اوقات همسرم مطالب را مي خواند و به من انتقال مي دهد.

● در بين برنامه هاي ورزشي تلويزيون رويكرد برنامه ۹۰ را خيلي دوست دارم.
● هميشه اوقاتي كه از تمرين فارغ مي شوم را با همسرم مي گذرانم و بيشتر سعي مي كنم در كنار هم باشيم و به خانواده مان سر بزنيم.
● براي مسافرت بيشتر به شمال مي رويم و البته اگر فرصت شود سري هم به آشتيان و فراهان مي زنيم.
● زياد كتاب مي خوانم و الان هم مشغول خواندن كتاب تفكرهاي زائد هستم.
● از دروغ متنفرم و اگر كسي به من دروغ بگويد حسابي عصباني مي شوم.
● به لباس پوشيدن اهميت مي دهم و بيشتر سعي مي كنم اسپرت بپوشم.
● هنوز به اين فكر نكرده ام كه بعد از اتمام دوران فوتبال به مربيگري بپردازم يا نه ولي همه دوستانم مي گويند اگر وارد اين كار شوم،‌ مربي با جذبه اي خواهم شد.
● عاشق فسنجان و قورمه سبزي هستم و همه هنر من در آشپزي به پخت انواع نيمرو و املت ختم مي شود. البته خيلي دوست دارم هنگام صبحانه ميز را بچينم و به همسرم كمك كنم.
● راننده خوبي هستم و الاهم هم يك پورشه دارم. در ضمن وقتي خواستم گواهينامه بگيرم يك ضرب قبول شدم.
● خيلي كم جريمه مي شوم آن هم به خاطر پارك در محل هاي نامناسب و پارك ممنوع. چند باري هم در جاده شمال گير پليس نامحسوس افتادم و به خاطر سرعت زياد و سبقت غير مجاز متوقفم كردند كه البته لطف ماموران راهنمايي و رانندگي شامل حالم شده و جريمه ام نكرده اند.
● عادت بسيار بدي در رانندگي دارم و در حين رانندگي هميشه مشغول خوردن هستم!
● خيلي وقت نمي كنم سينما بروم ولي بازي امين حيايي و پرويز پرستويي را خيلي دوست دارم
● در عالم موسيقي هم از شنيدن صداي محمد اصفهاني و محسن يگانه لذت مي برم.

 

برای ثبت نظرات خود بدون نیاز به تایید عضو کانال تلگرام پرسپولیس نیوز شوید(کلیک کنید)