اين فلسفه فوتبال آنهاست،فلسفه اي كه تيم هاي پايه بايرن را متصل كند به تيم بزرگسالان كه براي اين كار هزينه زيادي هم كرده اند.

هومن افاضلي از آن دست كارشناساني است كه بارها بر علاقه اش به فوتبال آلمان و تيم هاي آلماني تاكيد كرده و البته شناخت دقيق و جامعي از فوتبال اين كشور دارد.با اين وجود مثل تمام دوستداران فوتبال آلمان او طرفدار تيم بزرگ بايرن مونيخ است كه هواداران زيادي در كشورمان دارد.در اين ميان شايد گفت و گوي يك هوادار فوتبال آلمان- كه با سياست هاي باشگاه بايرن چندان موافق نيست – با افاضلي كه همه جوره برنامه هاي بايرني ها و را تائيد مي كند جالب و خواندني  از كار در بيايد.

بايرن با خريد اين همه بازيكن بزرگ و جمع كردن اين همه ستاره كنار هم حرص طرفداران تيم هاي كوچك مثل من را در مي آورد.بايرني ها هر سال يك خريد 35 -40 ميليون يورويي دارند اما امسال ضمن حفظ بازيكنان شان خريدهاي بزرگي هم داشته اند.واقعا اين مساله چه توجيهي دارد؟
بعد از قهرماني اروپا در سال 2001  تا سالي كه اين باشگاه رسيد به موعد تمديد قرارداد ريبري ،روبن،شواين اشتايگر و لام، باشگاه بايرن دنبال اين بود كه قهرمان آلمان شود و در ليگ قهرمانان هم تا مرحله اي صعود كند كه در آمدزايي لازم را داشته باشد  و چرخه اقتصادي اش گردش داشته باشد.البته در اين سال ها هم خريدهاي بزرگي انجام شد،مثل ماريو گومز اما خريد اين بازيكنان بيشتر از اينكه در جهت قويتر شدن بايرن باشد در جهت تضعيف تيم هاي ديگر بود و اينها نمي خواستند تيم ديگري مقابل شان قد علم كنند.اما بعد از تمديد قرارداد  اين بازيكنان كليدي هدف شد رقابت با تيم هايي مثل رئال مادريد،بارسلونا و منچستر يونايتد در اروپا كه براي اين منظور سياست هاي باشگاه تغيير كرد .طبيعتا براي رقابت در اين سطح كه دركلاس  بالاتري قرار داشتند بايرن نياز به بازيكنان تاپ بيشتري داشت  و اين سياست را پيش گرفت .پس طبيعي است كه آنها هر سال دنبال بهترين ها بروند و در تيم خودشان جمع كنند.

براي رسيدن به اين وضعيت مناسبات اقتصادي هم دخيل بوده ؟
قطعا .اينجا بحث اسپانسر شيپ مطرح است.ببينيد در آلمان اول تيم هاي لوكال (منطقه اي ) را در نظر بگيريد مثل بوخوم ،بعد از آن تيم هايي نشنال قراردارند مثل بايرلوركوزن كه هر سال به مسابقات اروپايي راه پيدا مي كنند و در اين رقابت ها حضور دارند.بعد از آن تيم هاي اينترنشنال هستند كه دورتموند الان مي تواند در اين زمره قرار بگيرد اما بايرن در سطحي فراتر از اينهاست و جزو تيم هاي اينتركنتينانتال قرار مي گيرد بنابراين  مثلا اسپانسري كه روي پيراهن يك تيم نشنال ي يا لوكال  تبيلغ مي كند  يك چهارم مبلغي را به اين باشگاه مي دهد كه به بايرنخواهد داد و اين به خاطر نتايجي است كه اين باشگاه گرفته .كلا براي تيم هاي نشنال پيدا كردن اسپانسر كار دشواري است چون در حوزه قاره اي  نتايج شاخصي نگرفته اند  و مناسبات تجاري باعث مي شود در اين زمينه مشكل پيدا كنند اما باشگاه هايي در اين سطح دنبال اين هستند تا مينيمم گارانتي را به وجود بياورند.مثلا دورتموند بايد خيلي زحمت بكشد تا مثلا در 10  سال آينده 6 بار قهرمان آلمان شود  و در صورت قهرماني اروپا در اين حوزه اسپانسرها را به سمت خود بكشاند.در واقع تا وقتي به حوزه آلمان فكر كني اسپانسرها خيلي سخت سراغت مي آيند و اين يك چرخه طبيعي است.

اما در مورد بايرن ميزان هوادار هم در گرفتن اسپانسر مهم است.بايرن در همه جاي دنيا هوادار دارد  و طبيعي است كه اسپانسرها اول سراغ اين تيم آلماني بروند.
بله طرفدار هم  اهميت دارد اما اول نتايج است كه اسپانسرها را جذب مي كند.ببينيد، بايرني ها براي اينكه حيات خلوت شان را از دست ندهند يك ساسيت كاري درست كرده اند .مثلا اگر تله كام سراغ آنها مي رود چهار برابر پولي را به آنها مي دهد كه مثلا به برمن يا تيم ديگري از آلمان مي دهد.اين به خاطر اختلاف نتيجه هاست  يا اختلاف كلاسي  است كه نتيجه ها به وجود مي آورد.يا نگاه كنيد ببينيد وقتي دورتموند بعد از دو قهرماني  در اروپا عقب مي افتد اسپانسرها خرد خرد شل مي شوند  و كنار مي روند.يعني اگر موفقيت تداوم نداشته باشد  شرايط تغيير مي كند و مي شود مثل تفاوت زمين و مريخ.مي دانيد از كي اين دو سياره با هم متفاوت شدند؟

 

 

نه.توضيح مي دهيد؟
بر اثر يك سانحه فضايي و برخورد يك شهاب سنگ مريخ اين وضعيت را پيدا كرد  و حالا قابل زندگي نيست.بايرن هم همواره سعي مي كند خودش را ببرد بالا.آنها امسال ماريو گوتزه را از دورتموند گرفتند .لواندوفسكي را هم خريده اند  و قراردادش را هم بسته اند اما امسال نتوانست بيايد ولي با توجه به پولي كه مي دهند سال بعد رضايتنامه اين بازيكن مجاني در مي آيد.شما مطمئن باشيد تمام اينها با مناسبات اقتصادي  باشگاه و سياستگذاري هاي كلان شان منطبق است  وگرنه اولي هوينس خسيس ترين مدير فوتبال آلمان است!

اما تمام اينها باعث نمي شود كه نظر من تغيير كند و اين منوپلي كه بايرن به راه انداخته و بهترين هاي تيم هاي ديگر را جذب مي كند باعث مي شود بايرن روز به روز قويتر شود و تيم هاي ديگر ضعيف تر.
اين اتفاقي است كه در همه دنيا افتاده و چيز عجيبي نيست.در هر ليگي يكي دو تيم هستند  كه خودشان را از بقيه جدا كرده اند و ليگ خودشان را دارند .بارسا  و رئال در لاليگا اينطوري هستند و بايرن هم در بوندس ليگا  اين حالت را دارد و مناسبات اقتصادي اش با بقيه تيم هاي آلمان كاملا متفاوت است.شما مجبوريد براي رقابت با بارسلونا در اروپا اين مناسبات را داشته باشيد و اين اتفاق طبيعي است.

اين يعني سلطه پول بر فوتبال.يعني  اينكه هر سال يكي از اين غول هاي ثروتمند در اروپا قهرمان چمپيونز ليگ مي شوند  و نبايد منتظر اتفاق ديگري بود.اما اين شرايط تا كي ادامه خواهد داشت؟
تا وقتي كه معادلات دنيا تغيير كند و مثلا به جاي مناسبات اقتصادي مسائل ديگري پايه و اساس كار باشد.

البته از آنجايي كه يوفا هم در اين بخش سود مي برد بعيد است اين روند قطع شود و بر عكس شدت و قوت بيشتري مي گيرد.
بله ،آنها هم سود مي برند  و درآمد دارند .ببينيد  در ايران هم اين مناسبات قبلا به شكل ديگري بود،يعني قبل از اينكه پول بيايد وسط اساس كار چيز ديگري بود.من سال 68 از پاس هزار تومان حقوق مي گرفتم اما در همان زمان بازيكنان ملي پوش پاس مثل استيلي و خاكپور 5500 تومان مي گرفتند.يعني از اوايل تا اواخر دهه 60 هيچ پولي در كار نبود  و استقلال و پرسپوليس به خاطر جذابيت هايي كه داشتند بازيكنان خوب را جذب مي كردند؛از جمله توجه رسانه ها و مردم به اين دو تيم بود كه بازيكنان را به سوي آنها مي كشاند و البته رسيدن به تيم ملي.اينجا مناسبات خارج از مسائل اقتصادي بود.مثلا جعفر مختاري فر يك سال در اكباتان خوب بود   و بعد از آن به استقلال رفت يا ناصر محمد خاني بعد از درخشش در بانك ملي به پرسپوليس رفت.شما هر شكلي دنيا را بچيني  يك عده اي قويتر مي شوند يك عده اي ضعيف تر.اين عدالت است.مساوات نيست اما عدالت است يعني اينكه هر چيزي را سر جاي خودش قرار داده اي.

برويم سراغ يك سوال جزئي تر كه در پي همان خريدهاي متعدد  سردرگمي عجيبي به وجود آورده و اينكه بايرن با اين همه بازيكن با  ترافيك خط مياني اش چظور كنار مي آيد؟حتما شنيده ايد كه به طنز گفته اند اگر گوارديولا 1-8-1 هم تيمش را بچيند باز هم يكي دو ستاره تيمش در خط هافبك را بايد بيرون بگذارد.
من يوپ هاينكس را خيلي خوب مي فهميدم چون از موقعي كه يادم مي آيد،از  زماني كه بكن باوئر در اين تيم بود تا الان مسائل مربوط به بايرن را دنبال كرده ام  و خيلي راحت مي دانستم كه در اين سال ها كدام مربي  در بايرن موفق مي شود و كدام يكي نه.من به خاطر تعقيب اخبار اين تيم و مطالعاتي كه داشتم مي دانستم اين تيم چطور سازماندهي مي شود  و با خريدن فلان بازيكن چه تغييري خواهد كرد.يا مثلا مي دانستم دقيقا فلان بازيكن بايرن در چه پست هايي مي تواند بازي كند  و آن مربي چه حسابي روي خريد جديدش كرده است.يك موقعي علاقه مند بودم و حالا كه مربي شده ام به صورت حرفه اي اين  اتفاقات را پيگيري مي كنم.حتي براي من تعويض هاي بايرن  قابل پيش بيني بود اما الان نمي دانم قرار است چه تغييراتي در تركيب رخ دهد چون به اندازه كافي راجع به پپ گوارديولا  نخوانده ام  و به كار او در بارسا تسلط نداشتم.مي دانم كه او از بازيكنان ريزه در خط مياني اش استفاده مي كند و اين استايل را دوست دارد  اما با وجود تماشاي بازي هاي پيش فصل بايرن هنوز متوجه نشده ام كه مي خواهد چه كار كند.

محض يادآوري بگويم او تياگو آلكانتارا را هم آورده  و به احتمال زياد حتما از اين بازيكن استفاده مي كند.
بله ،ايده بازي پپ نسبت به هاينكس متفاوت است  و كلا از بازيكنان كت و كلفت در وسط زمين استفاده نمي كند.احتمالا از تياگو استفاده مي كند كه اتفاقا در اين بازي آخر كه جام گرفتند يك گل هم زد.با اين حال برايم جالب بود كه در همين برد 5 بر يك مقابل گلادباخ يا بازي با هامبورگ پپ از فيليپ لام در پست هافبك دفاعي استفاده كرد.من يادم مي آيد در يكي از بازي هاي تيم ملي آلمان كه در آن منطقه مشكل كمبود بازيكن داشتند لام در هافبك دفاعي بازي كرد  اما براي رسيدن به چيدمان نهايي بايرن بايد صبر كرد و الان خود بچه هايشان هم نمي دانند قرار است چه اتفاقي بيافتد.البته ايشان تركيب را مي چرخاند  و با توجه به توانايي هاي بازيكنانش به ارنج اصلي مي رسد. اين را هم بگويم كه در بازي هاي پيش فصل هنوز شوايني  و ماريو گوتزه بازي نكرده اند  و زمان مي برد تا تيم پپ شكل بگيرد.

برسيم به يك  سوال كليشه اي  و مهم كه بعد از حضور پپ گوارديولا در اين تيم بارها پرسيده شده اما جواب روشني ندارد.اينكه  قرار است گوارديولا چه چيزي به اين بايرن همه چيز تمام  اضافه كند؟
شما با يك مربي مثل يوپ  هاينكس حال را داشتي  و  ممكن بود دو سال پشت سر هم سه قهرماني متوالي هم به دست بياوري .يك تيم متوازن در حمله و دفاع هم داشتي كه در تاريخ بايرن بي نظير بود ،حتي بهتر از آن تيم كه در دهه 70 سه بار متوالي قهرمان  اروپا شد.ولي اينها مي تواند پايه هايي باشد جهت به وجود آمدن يك مگاتن براي آينده.شما ببينيد در تيم فعلي بايرن به غير از ريبري،شوايني ولام سن بقيه بازيكنان تقريبا همه پائين است.يا 25 سال سن دارند يا كمتر.البته فن بويتن و پيزارو هم سن بالايي دارند اما آنها هم امسال با تبصره مانده اند .پس يك تيم جوان دارند؛ چيزي كه ماتياس سامر معمار فوتبال آلمان در بحث مديريتي پايه گذارش بوده است.

 

 

بعد از اينكه سامر مدير تيم هاي ملي آلمان شد با كمك يك پروفسور  تئوري هاي مهمي در طراحي و بر نامه ريزي  مديريت فوتبال شان داد و در بخش آموزش و تيم هاي پايه باشگاه ها ، فوتبال آلمان را سازماندهي كرد.اين طرح ها حالا با حضور سامر در بايرن، در اين باشگاه اجرايي مي شود آنها مي خواهند تمام تيم هاي پايه شان  را در استاديوم كوچكي  شبيه به آليانتس آره نا يعني  در يك آليانتس آره ناي كوچكترببرند و آكادمي فوتبال شان را در اين مركز تشكيل دهند.اين فلسفه فوتبال آنهاست،فلسفه اي كه تيم هاي پايه بايرن را متصل كند به تيم بزرگسالان كه براي اين كار هزينه زيادي هم كرده اند.آنها با اين كار دنبال ساختن آينده اند .البته در سال هاي گذشته هم بازيكنان زيادي از تيم هاي پايه بايرن به تيم اصلي رسيده اند اما آنها بعد از تمديد قرارداد آن چهار بازيكن دنبال فلسفه و استايل  جديدي رفتند.استايلي كه با آمدن فن خال پايه گذاري شد  و بعد كلينزمن آمد كه ايده هاي نويي در مديريت تيم داشت.

انتخاب كلينزمن كه انتخاب اشتباهي بود.
كلينزمن  با خودش ايده هاي نوي مديريتي آورد.اين كاري بود كه در تيم ملي آلمان هم انجام داد.آن زمان تصور مي شد در بعد فني هم مي شود با او اين استايل را پيش برد اما فيلمي هست درباره كارهاي كلينزمن در تيم ملي آلمان كه فيلم جالبي است. در اين فيلم مي بينيد كه او در حوزه مديريت تيم و مسائل رواني كه زير مجموعه مديريت است چه كارهايي مي كند.وقتي او به بايرن آمد  باشگاه «پرفورمنس سنتر»  را بازسازي كرد  و او هم براي تيم حرفه اي باشگاه ايده هاي نويي داد كه مي توانست شكل دهنده تغييرات بزرگ باشد اما  حوزه فعاليت هاي كلينزمن فني نبود .بايرن با فن خال دنبال اين مساله بود كه شكل گرفت  و رفت دنبال همان سبك بازي مالكانه.حالا آنها كسي را آورده اند كه در اين استايل بازي جهش قابل توجهي به وجود آورده .البته در بارساي يوهان كرويف هم اين سبك بازي مالكانه را مي ديديم اما گوارديولا  با اضافه كردن آيتم هايي اين سبك را مدرن تر كرد .بايرني ها سراغ كسي  رفتند  كه در اين سبك نفر اول بوده  و حالا آنها مي خواهند اين سبك را در تيم خودشان رشد دهند.اين چيزي بوده كه باعث شده  هوينس و دوستانش سراغ پپ بروند.

حالا براي تغييير فضاي اين گفت و گو  در پايان حرف هايمان اجازه بدهيد  يك كري هم برايتان بخوانم.اينكه پارسال تنها تيمي كه بايرن را در آلمان شكست داد بايرلوركوزن بود ،تيمي كه زياد خرج نمي كند  اما من بشدت دوستش دارم.
شما آن بازي را ديديد؟

 

 

فكر مي كنم هايلايت هايش را ديدم.تقريبا تمام بازي در اختيار بايرن بود.
من پارسال تقريبا تمام بازي هاي بايرن را ديدم.در آن بازي بايرن بايد 10 بر صفر برنده مي شد اما گاهي اتفاقات فوتبال باعث مي شود نتايج اينچنيني حاصل شود و لوركوزني ها هم مي توانند به اينكه در طول فصل بايرن را برده اند دلخوش باشند.

شما ببينيد  لوركوزن خرج زيادي نمي كند اما هر سال كلي جوان مطرح رو مي كند و كلي هم ملي پوش دارد .ضمنا در مسابقات اروپايي هم حاضر است.
من لوركوزن را دوست ندارم چون هر سال به چمپيونز ليگ مي رسد اما نتايج بدي مي گيرد.مثل آن دو بازي مقابل بارسلونا كه ده گل از اين تيم خورد و با آن وضعيت از بازي ها كنار رفت.

آن  نتيجه كه افتضاح آقاي رابين دوت بود اما لوركوزن پارسال در چمپيونز ليگ بد كار نكرد  و در يوروليگ هم با بدشانسي در دو بازي به بنفيكا باخت كه تا فينال اين جام پيش رفت.
اما بايد به شما بگويم لوركوزن و هانوفر كمترين امتياز را براي نماينده هاي فوتبال آلمان در اروپا آوردند.من جدول اين امتيازبندي را دارم  و حتما براي شما مي فرستم.راستي شما كه اينقدر لوركوزن را دوست داري چرا  كانون هواداران اين تيم در ايران را راه اندازي نمي كني؟

نمي دانم،شايد چون فقط خود من يك نفر باشم كه اين تيم را در ايران دوست دارد.
اما بايرن در ايران يك كانون هواداران خوب دارد كه من هم گاهي مطالبش را مطالعه مي كنم.

 

 

 

برای ثبت نظرات خود بدون نیاز به تایید عضو کانال تلگرام پرسپولیس نیوز شوید(کلیک کنید)