پرسپولیس نیوز : علی پروین با همه اخلاق های خوب و بدش دوست داشتنی است، او در آستانه سال نو حرف هایی می زند از جنسی دیگر.

از سال نو ، از چهارشنبه سوری ، خاطراتش با مامان نصرت و البته تاکید بر اینکه چرخ روزگار دیگر هیچوقت یک علی پروین به خودش نمی بیند !

 

* خدا بیامرزه مامان نصرتم رو. می گفت پسری به اسم علی داشتم که از دستش دادم. شب و روز گریه می کردم و علی را می خواستم، فرزند بعدی ام دختر شد، بعد صاحب یک پسر شدم. الله اکبر ! علی از زیبایی چیزی کم نداشت، چشمان آبی شفاف ، موهای طلایی و صورتی درخشان. شب و روز برایش اسپند دود می کردم. یک روز او را با خودم بردم برای خرید نفت. چادرم کنار رفت و نفت فروش علی را دید، پیت از دستش افتاد ! گفت الله اکبر، این بچه را بیرون نیار! همان شب علی تب کرد ، چشمانش بسته شد، یخ کرد، چقدر نذر و نیاز کردم تا حالش خوب شد.

 

* شمال نریم ، از این دود و سیاهی خلاص نشیم کجا بریم؟ همین چند روز رو تو کل سال داریم و جاتون خالی می ریم حسابی صفا می کنیم.

 

* خدا بیامرز پدرم ما رو فرستاد پیش رفیقش که طلاساز بود. کار رو خیلی خوب یاد گرفتم. یکی از ظریف ترین کارها نصب نگین روی انگشتر بود. من فوت آب بودم، همه با ذره بین انجام می دادند اما من همینطوری هم خوب بودم.

 

* حدودا پنج سالم بود که توپ بازی را آغاز کردم. عشق عجیبی بهش داشتم، وقتی بزرگتر شدم تقریبا همه وقتم رو تو زمین های خاکی بودم.

 

* هنوز هم مامانی هستم ! هنوز هر کاری که می خواهم بکنم می رم سر وقت مامان نصرت. سر خاکش می رم و جواب می گیرم. حالا هر کی اینا رو بخونه می گه علی پروین یه حرفی زده، به جون ممدم (محمد پروین) دروغ نمی گم. مامان نصرت همه زندگیمه و هنوزم برام زنده ست. باور کنم اون مرده، خودم هم باید بمیرم.

 

* ما با یه پنج تومنی یک سال شادی می کردیم. بچه های جدید که این حرفا حالیشون نیست. همه شون عابر بانک دارن. بعضی روزا ازشون پول قرض می کنم ! من از این موبایل فقط کلید سبز و قرمزش رو می شناسم ! اونا باهاش نمی دونی چه کارها که نمی کنن.

 

* یک بار چهارشنبه سوری توی کوچه از روی آتیش پریدم موهام سوخت. کتک مفصلی خوردم، اون روز آخرین کتکی بود که از دست مامان نصرت خوردم، باورت می شه دلم برای همون کتک تنگ شده؟

 

* مامان نصرت چهارشنبه از بین ما رفت. منم تو همین روز می رم می شینم اونجا ، با همین فقیر و فقرا ناهار می خورم، یک حس و حال خاصی دارم. آدم اینطوری خودش رو گم نمی کنه. یک بار قلیچ رو از تیم انداخته بودم بیرون، بچه ها بهش گفتن چهارشنبه برو بهشت زهرا (س) اونم اومد. قبل از من سر مزار مامان نصرت رو آب و جارو می کرد، اونجا من قاتل رو هم می بخشم ! یه بار هم با سایپا بازی داشتیم، برای همین می گم مامان نصرت برای من زنده ست، بهش گفتم اگر سایپا رو نبریم دیگه نمیام پیشت. اون بازی را 4-2 بردیم، جالبه امیرحسین اصلانیان که کاراته کا بود و اصلا گل نمی زد اون بازی 2 تا گل برامون زد !

 

* بازی با عقاب مرحوم فکری مربی ما بود. گاهی وقتا فکر می کنم ما چه ذوقی برای بازی داشتیم. امروزی ها چه کار می کنن. ما امکانات نداشتیم اما به عشق مردم همه کار می کردیم. برای دربی مامان نصرت رو بردیم ورزشگاه، انقدر دعا کرد من یک گل زدم ، یک پاس گل هم به کلانی دادم.

 

* این بازی هایی که الان از این بچه ها می بینیم رو هم اسمش رو می گذاری فوتبال؟ اینا که فوتبال بازی نمی کنن. دوره ما فوتبال، فوتبال بود. من اگر قرار بود الان 20 سالم باشه و با شرایطی که الان این ها تمرین می کنند ، فوتبال بازی کنم، فیکس بارسلونا بودم ! یکی هم قواره مسی ! هم سن و سال های من یک جور دیگه فوتبال بازی می کردن.

 

* می دونی چرا تلویزیون نمی رم؟ چون خوشم نمیاد، برم بگم چی؟ من ذهنم باز باشه خیلی حرفا دارم ! اگر بگم همه این فوتبال رو زیر و رو می کنم. از همه آدم های این فوتبال حرف دارم. دیگه علی پروین می دونه تو این فوتبال هر کسی چه کاره ست، ولی نمی رم تلویزیون مگه اینکه بیان یک چاقو بگذارن زیر گلوم به زور منو ببرن اونجا. البته اونا هم می دونن من اگر برم اونجا، حرفایی رو می زنم که نباید گفت.

 

* بچه ! من یک بار یک جمله گفتم هنوزم در مورد خودم همون رو می گم. من برام لقب و این حرفا مهم نیست، یک چیزی بگم می خوای همون رو تیتر کنی ولی من بازم می گم دیگه هیچوقت ، هیچکس مثل علی پروین زاییده نمی شه.

 

برای ثبت نظرات خود بدون نیاز به تایید عضو کانال تلگرام پرسپولیس نیوز شوید(کلیک کنید)