هیچ وقت آدم بلند پروازی نبودم/رسیدن به پرسپولیس نهایت آرزویم بود
مرجع خبری پرسپولیس: علی کریمی بازیکن تیم پرسپولیس نیست اما از تعداد دفعاتی که نام پرسپولیس در ادامه خواهد داد می توان دنبال کردن مصاحبه ای متفاوت از وی را توجیه کرد ، به خصوص وقتی که بدانیم آخرین روزهای حضورش در استیل آذین را تجربه می کند:
آدم وقتي به ميانههاي جوانياش ميرسد، به پشت سرش نگاه ميكند و دوست دارد با يك پاك كن سیاهی های گذشته را پاک کند. اتفاقي كه هيچ وقت هم نميافتد! علي كريمي چقدر برمي گردد و پشت سرش را ميبيند؟
* شايد خيلي وقتها! شايد بيشتر از آن چيزي كه شما فكرش را بكنيد. وقتي تنها ميشوم، وقتي كنار دوستان و رفقا مينشينم، بيشتر به گذشته فكر ميكنم. طبيعتا اتفاقات خوب و بد زيادي هست كه هر بار آنها را مرور ميكنم. چيزهايي كه شايد علاقهاي به زنده شدن يادشان ندارم ولي خب… خودشان ميآيند جلوي چشم آدم!
و نميتوانيد پاكشان كنيد.
* هيچ كس نميتواند! شايد اگر ميتوانستم هم اين كار را نميكردم. به هرحال اگر آدم عاقل باشد، ميتواند از تمامي اتفاقاتي كه در زندگياش افتاده درس بگيرد. زندگي بدون دردسر و مشكل و اشتباه كه زندگي نيست. من سعي ميكنم از اشتباهاتم درس بگيرم.
خاطراتي هست كه خيلي بيشتر اذيتت كند؟ مثلا حرفي، رفتاري، تصميمي يا هر اتفاقي كه به دست تو افتاده و حالا از آن بيشتر از هر چيزي پشيماني!
* شايد بعضي جاها تصميم گيري ام درست نبود. شايد خيلي آماتور و بچه بودم. الان اگر برگردم به عقب در بعضي موارد دوباره فكر ميكنم و بدون در نظر گرفتن غرورم تصميم ميگيرم. شايد اين جوري كمتر اشتباه كنم. من آدم مغروري بودم. نه به خاطر اينكه يك فوتباليست هستم يا در كوچه و خيابان چهار نفر هم مرا ميشناسند، شايد دليلاش شور جواني بود. براي همين گاهي در تصميماتم عجله كردم.
مثل روزي كه مربي ات در تيم ملي ميروسلاو بلاژويچ بود. او خيلي تلاش كرد متقاعدت كند كه فوتبال علي كريمي خيلي بالاتر از فوتبال امارات است اما شايد همان غرور جواني اجازه نداد تصميم بهتري بگيري.
* فكر نميكنم رفتن من به امارات خيلي تصميم فاجعهباري بود اما از همان روزها هم تجربهاي به دست آوردم. من تجربههاي زيادي به دست آوردم و امروز كه به روزهاي آخر فوتبالم رسيده ام ميتوانم از آن استفاده كنم. فكر نميكنم خيلي زود به اين تجربهها رسيده باشم.
از اين بابت حسرت ميخوري؟
* گاهي وقتها!
برميگرديم به همان گذشتههاي دور. كساني كه خيلي دقيق فوتبال را در سال 76 پيگيري ميكردند ميدانستند علي كريمي با لباس تيم فتح در فينال جام سالني رمضان تهران، استقلال را يك تنه شكست داده است اما هيچ كس از اين كه پرسپوليس در فصل نقل و انتقالات او را ميخريد احساس رضايت نميكرد. آن روزها پرسپوليس، پرسپوليس بود. بازيكني با كمتر از بيست بازي ملي حق ورود به پرسپوليس را نداشت.
* من به آن اتفاق به چشم يك خوش شانسي بزرگ نگاه ميكنم. خودم هم نميدانم بازيكني با 17 سال سن چطور توانست به پرسپوليس برسد.
نميترسيدي؟
* اگر بگويم نه، حتما دروغ گفته ام. ولي خب جو پرسپوليس جوري بود كه بازيكن مجبور ميشد خودش را نشان دهد. من از بچگي پرسپوليسي بودم، ولي هيچ وقت فكرش را هم نميكردم اين قدر زود به اين تيم برسم. باز هم ميگويم من خيلي خوش شانس بودم… خيلي زياد! بازيكناني مثل علي كريمي در اين فوتبال كم نيستند. ولي مشكل فوتبال ايران اين است كه نميتواند آنها را ببيند. يكي مثل من خوش شانسي ميآورد و خدا به دادش ميرسد و ميشود علي كريمي. يكي ديگر آن قدر سرخورده ميشود كه فوتبال را ميگذارد كنار.
قبل از اين كه حتي به پرسپوليس بيايي، وقتي بازيكن فتح بودي هم اتفاق عجيبي برايت افتاد. ميگويند امير عابديني دستت را گرفته و به بروجرد برده و به ايويچ كه تيم ملي را در آن زمان براي جام جهاني تمرين ميداده گفته كه اين فوق ستاره تيم ات در جام جهاني ميشود. ولي ايويچ حاضر نشده تو را به تمرينها راه بدهد.
* نه! ماجرا اين طوري كه در روزنامهها مينويسند هم نيست. مربي من حسين شمس بود. يك روز به من گفت ميخواهم تو را ببرم بروجرد و با ايويچ صحبت كنم كه از تو تست بگيرد. من با حسين شمس به بروجرد رفتم. آن زمان اصلا امير عابديني مرا نميشناخت. يادم ميآيد شب آخر وقت رسيديم. آقاي شمس حتي صبر نكرد كه صبح بشود. با احمد خداداد كه سرپرست تيم بود تماس گرفت و خواست كه مرا به اردو راه بدهند. آقاي خداداد هم گفت كه بايد اول با ايويچ هماهنگ كند. ايويچ هم گفت من اين جوري بازيكن نميگيرم.
اين از بدشانسيهاي زندگيات بود؟
* اتفاقا برعكس!خوش شانس بودم. آن زمان بازيكناني در تيم ملي بازي ميكردند كه اگر من ميخواستم كنارشان بدوم هم استرس ميگرفتم. ميدانيد چند سالم بود؟ 17 سال! بازيكن 17 ساله بين آن همه ستاره چه حرفي براي گفتن داشت؟ من ميدانستم ايويچ قبول نميكند. او حرفهاي بود!
مت كوويچ هم حرفهاي بود. چند ماه بعد در تيمي مثل پرسپوليس تو را بازي داد. عاشقانه در مورد بازيات حرف ميزد و ميگفت تو ستاره فوتبال ايران ميشوي.
* اين سليقه يك مربي باشگاهي بود. ايويچ بايد تيم ملي را به جام جهاني ميبرد اما مت كوويچ بايد در ليگ بازي ميكرد. شما نميتوانيد بازيكني كه ميخواهد مقابل آلمان و آمريكا بازي كند را با بازيكني مقايسه كنيد كه ميخواهد يك تيم از ليگ را شكست بدهد. مت كوويچ خيلي به من لطف كرد. گفتم كه او جزيي از خوش شانسي زندگي من بود.
ميروسلاو بلاژويچ هم يكي ديگر از اين كرواتها بود كه تو را ديد. اعتقاد چيرو به كريمي وصف ناپذير بود. شايد اين جمله را به خودت هم گفته بود كه تو بازيكني هستي در حد زيدان كه فكر ميكني هيچ وقت نميتواني مثل زيدان باشي. ادعا ميكرد خيلي تلاش كرده فكرت را بلند كند… اما نتوانست!
* وقتي به پرسپوليس آمدم، احساس كردم به تمام آرزوهايم رسيدم. خيلي زمان لازم داشتم تا بفهمم ميتوانم در تيم ملي هم جايي پيدا كنم. وقتي به تيم ملي رسيدم، باز فكر ميكردم به همه آرزوهايم دست پيدا كردم. اين شايد جزيي از همان اشتباهات من است. نميخواهم مثل آقاي بلاژويچ بلند پروازي كنم و بگويم علي كريمي همان زيدان است… اصلا نميدانم اين حسن من است يا عيبم. اما هميشه فكر كردم بايد قدم به قدم و آرام آرام جلو رفت. اگر به من ميگفتند الان بارسلونا ميخواهد با تو مذاكره كند، من ميگفتم اجازه بدهيد خدا خودش راه را به من نشان دهد.
سست بودي! علي كريمي خيلي وقتها به دليل همين تعللها در زندگياش عقب افتاد.
* ناراضي نيستم.
ناراحت نميشوي وقتي به اين فكر ميكني كه ميتوانستي خيلي بيشتر از اين كه رفتي صعود كني؟ علي كريمي ميتوانست يكي از ستارههاي رئال يا بارسا در اوج جوانياش باشد… اما دو سال فقط در بايرن بازي كردي.
* اين فكرها ناراحتم نميكند… ميدانيد چرا؟ چون اصلا به آنها فكر نميكنم. من هيچ وقت به آينده فكر نميكنم. هيچ وقت! پس نميتوانم آدم بلند پروازي باشم. كلا هيچ وقت بلند پروازي نكردم.
شايد براي همين بود كه چهار سال از بهترين روزهاي زندگيات را در امارات هدر دادي؟
* هدر دادم؟ چطور به چنين نتيجهاي رسيديد؟ من در امارات بازي ميكردم كه عنوان بهترين بازيكن سال آسيا را به دست آوردم. من از همان الاهلي به بايرن مونيخ رفتم. فكر نميكنم بازي در امارات نقطه تاريك زندگي من باشد.
منبع: ایران ورزشی
برای ثبت نظرات خود بدون نیاز به تایید عضو کانال تلگرام پرسپولیس نیوز شوید(کلیک کنید)
Friday, 22 November , 2024