دايي و عبدي تعامل دارند
مرجع خبری پرسپولیس : باخت سنگين براي يك تيم بزرگ حواشي زيادي در پي خواهد داشت و پرسپوليس هم از اين قاعده مستثني نيست. يكي از مواردي كه بعد از شكست آنها در بوشهر شنيده ميشد مشكل بعضي بازيكنان با تفكرات حسين عبدي و اينكه او با دايي تعامل ندارد بود.
اما با توجه به شناختي كه از دايي داريم او براي كار كردن با هيچ شخصي تعارف ندارد. وقتي باشگاه به خواست او عابدزاده را كنار ميگذارد ديگر برايش كنار گذاشتن عبدي كار سختي نخواهد بود. اما چرا اين اتفاق نميافتد يك دليل بيشتر ندارد و آن اينكه ماندن عبدي به خواست دايي بوده است. او پيش از اين افاضلي، فيرات و فروزاني را كنار خود داشت و سابقه نشان داده كه به حرفشان گوش ميكرده، اين خيلي مهم است كه دايي چقدر به دستيارانش اعتماد ميكند. شايد بازي دادن به حميد عليعسگر يكي از دلايل همين ادعا باشد اگر چه تصميم گيرنده نهايي خود دايي است. البته تمام اين اتفاقات و صحبتهاي حاشيهاي پس از نتيجه نگرفتن يك تيم مطرح ميشود چرا كه وقتي تيم روي نوار پيروزي قرار بگيرد ديگر توجه زيادي حتي به سبك بازي هم نميشود چه برسد به مسائل درون تيمي.
به هر حال دايي، به حسين عبدي اعتقاد دارد- برخلاف زمان سرمربیگردی کرانچار- كه مخالفتي با ماندنش نكرده است، پس شايد بهتر باشد كه فرصت داد و ديد در هفتههاي آينده نتيجه تعامل اين دو چه خواهد بود.
… اما دايي سرمربي است
حتما اين جمله پند گونه فمنيستي و معروف را شنيدهايد كه اين روزها بيشتر از قبل به گوش ميرسد: «پشت هر مرد موفقي يك زن موفق حضور دارد.» كاري نداريم كه اين جمله تا چه حد درست و منطقي است و اينكه اصلا ميشود به درست بودن آن در تمام دنيا استناد كرد يا نه (!) اما معادل همين جمله در محافل فوتبالي هم عبارتي ناشي از تجارب و اتفاقات چند سال اخير ميادين فوتبال به دست آمده كه ميگويد: «هر مربي موفقي يك دستيار كاربلد و موفق كنار خود دارد».
به تمام تيمهاي موفق دنيا كه نگاه كنيد كنار مربيان مشهوري كه روي دستها به هوا ميروند و پايين ميآيند يك دستيار با لباس ورزشي ايستاده كه كمي دورتر از آن جمعيت جام بهدست مثل بقیه لبخندی بر لب دارد اما كمتر دوربيني سراغ او ميرود. يورگن كلينزمن در جام جهاني 2006 سبك فوتبال تيم ملي آلمان را تغيير داد و آلمان از آن روز به بعد مهيج و تماشايي بازي ميكند، رتبه سوم جام جهاني هم اتفاقي نبود كه بتوان با يك مربي جوان و تيم جوانتر شدهاش ناديده گرفت. همان روزها كارشناسان فوتبال آلمان درصد عمدهاي از اين موفقيت را به يواخيم لو دستيار اول كلينزمن ربط ميدادند و بعدها در دوره سرمربيگري لو مشخص شد اين فرضيه تا چه حد درست بوده است. تیتو ويلانووا همان مرد جوان و متفكري است كه كنار دست پپ گوارديولا نشسته و در بردن تمام آن 6 جام شريك او بوده است. امروز البته همه گوارديولا را ميشناسند و به غير از برخي ژورناليستها حتي هواداران متعصب تيم كاتالان هم ويلانووا را نميشناسند. اما پرسش اساسي اينجاست: چطور يك مربي جوان (گوارديولا) از تيم B بارسا به تيم اصلي ميآيد و در سال اول مربيگري 6 جام را شكار ميكند؟ نمونههايي از اين دست زياد است. كارلوس كروش كنار فرگوسن، پت رايس دست راست ونگر يا دوباره ميتوانيم به بارسا و مربي جوانش برگرديم، فرانك رايكارد قبل از بارسلونا كجا بود و چطور قهرمان اروپا شد؟ هنك تنكاته همان مردي بود كه با چهرهاي مشابه هوگو چاوز تقريبا در تمام تصميمات به فرانك جوان كمك ميكرد. تنكاته هم بعدا سرمربي آژاكس شد تا ثابت كند مربي كوچكي نبوده است.
اينجا در ايران خودمان هم نمونههايي قابل افتخار داريم. رسول كربكندي هم دو سه فصل موفق را در ذوبآهن پشت سر گذاشت چون كنارش منصور ابراهيمزاده نشسته بود كه حالا جانشين فوقالعادهاي براي او است. در همين پرسپوليس خودمان افشين قطبي با حميد استيلي موفق شد پس هيچ كس نميتواند نفر دوم و توانايياش را ناديده بگيرد.
***
امروز حسين عبدي نفر دوم كادر فني پرسپوليس است. علي دايي هم قبولش دارد؛ عبدي از هفته دوم شروع به كار تيم، همراه بازيكنان بوده و با زير و بم آنها آشناست. دايي هم به او اعتماد كرده و مثل يك انسان قرن بيست و يكمي و مربي حرفهاي به حرف دستيارش گوش ميكند. عبدي تمام مدارك معتبر مربيگري را دارد و يك پرسپوليسي قديمي است اما نوع تعامل دايي با وي اتفاقات جالبي را- حداقل در اين دو هفته اول همكاري- باعث نشده است. بازيكنان پرسپوليس به نوعي از حسين عبدي گلهمندند و آنهايي كه بيرون مينشينند ميگويند عبدي به دايي اطلاعات درستي نميدهد و از آنجايي كه سرمربي به شدت تحت تاثير دستيار خويش است، تيم در دستانداز ميافتد. البته پذيرفتن اين اتفاق در مورد شخصيتي مثل علي دايي كمي دشوار است اما انگار اين اتفاق در حال رخ دادن است. در هر دو بازي گذشته حسين عبدي به علي دايي تعويضهايي را پيشنهاد داده كه بعضي از آنها وتو شده و برخي ديگر پذيرفته شده است اما به نظر ميرسد در بازي دوم تعداد پيشنهادهاي پذيرفته شده از طرف دايي بيشتر هم شده باشد. سرمربي امروز پرسپوليس البته تجربه جالبي در اين موضوع خاص دارد. وي در بازه سرمربيگري سايپا و در شروع كار اهتمام خاصي به پيشنهادهاي مشاوران و دستياران خود ميگذاشت و البته نتايج بدي هم ميگرفت اما هر چه گذشت استقلال در تصميمات وي بيشتر شد و تيم او هم نتايج بهتري به دست آورد.
حسين عبدي هم مربي فوقالعادهاي است. او به لحاظ فوتبالي و اخلاقي در بالاترين مدارج قرار دارد و هرگز نميتوان خدماتش براي پرسپوليس را ناديده گرفت. او ميتواند ويلانوواي پرسپوليس باشد يا مثل «يوگي لو»، علي دايي را مثل كلينزمن خوشبخت كند اما او خود پذيرفته كه نفر دوم باشد. علي دايي هم بايد به اين خودباوري رسيده باشد كه او سرمربي است و مستقل بودن در بسياري از تنگناها از مشورت كردن بهتر جواب ميدهد. آيا در هفته سوم سرمربيگري دايي در پرسپوليس نشانههاي اين پيشرفت روي نيمكت سرخها عيان خواهد شد؟
برای ثبت نظرات خود بدون نیاز به تایید عضو کانال تلگرام پرسپولیس نیوز شوید(کلیک کنید)
Wednesday, 13 November , 2024