12 سال بازی در کنار دایی یعنی خصومت؟ / مجبور بودم قرارداد یک سال و نیمه امضا کنم
مرجع خبری پرسپولیس: گفتگوی نزدیک سال نو با یک پرسپولیسی سابق نمی تواند خالی از لطف باشد چه اینکه نامش هم مهدوی مهدوی کیا باشد! از اینکه فوتبال حرفه ای شده و باید مقابل پرسپولیس بازی کند ، از اینکه 12 سال بدون مشکل کنار دایی بازی کرده ، از اینکه مجبور بوده به استیل آذین برود و از هر دری صحبت کرد.
مهدی درباره آمدن به پرسپولیس می خندد و می گوید هنوز که کسی نخواسته به پرسپولیس برود!
درباره عدم موفقیت دایی در جام جهانی و اینکه سرمربی پرسپولیس گفته بود یکسری از بازیکنان در چشمش نگاه می کردند اما پاس نمی دادند تا خراب شود ، گفت:«دایی مصاحبه کرد اما هیچوقت از کسی اسم نبرد. اگر اسم من را هم میبرد صحبت میکردم و دربارهاش توضیح میدادم. الان چطور بگویم حتما منظورش با من بوده؟»
من و دایی سالها کنار هم بازی کردیم و بیست، سی تا از گلهایی که در تیم ملی زد با پاس من بود. در جام جهانی ممکن است تحرک دایی کم بوده و چیز عجیبی نیست چون دایی 36 ساله بود و طبیعی است که دوندگیاش مثل یک بازیکن 25 ساله نباشد. خود من هم الان 32 ساله هستم و سرعت و جنبوجوش یک جوان 21 ساله را ندارم. شما این را دلیل اختلاف میدانید؟»
متن کامل این گفتگو را بخوانید:
حسین قدوسی(سالنامه تهران امروز): مهدی درست به همانجایی بازگشت و کار را شروع کرد که از آنجا خداحافظی کرده بود. اولین تمرین استیل آذین برای او در کارگران انجام شد و خودش میگوید به شدت نوستالژیک بوده است چون یازده سال قبل در همین کارگران بود که با هواداران پرسپولیس خداحافظی کرد و راهی آلمان شد. جالب است که مهدویکیا یک روز زمستانی در دیماه در کارگران غزل خداحافظی را خواند و یک روز زمستانی در دیماه هم دوباره به کارگران رسید.
برای او تهران هم چندان تغییری نکرده. پدر و مادر او هنوز هم در جنوب شرق تهران در محله نبرد زندگی میکنند و کوچه و خیابان آنجا هنوز بوی خاطره میدهد. البته باید هر از گاهی از شمال تهران بکوبد و تا محله کودکیاش رانندگی کند. مهدویکیا هنوز بعد از یازده سال دوری همانقدر ساده و بیپیرایه است. فرم لباس پوشیدنش تغییری نکرده و ساده اما شیک تمیز میپوشد. بازگشت او به فوتبال ایران باز هم خاطرات نه چندان خوش تیم ملی در جامجهانی را زنده کرده و هنوز هم این سوال در ذهن بسیاری باقی است که آیا او با علی دایی مشکل دارد یا نه؟
او اصرار موشک تیمملی و هامبورگ در احترام به دایی جالب توجه است. او معتقد است که رابطه او و دایی هرگز به خصومت منجر نشده اما هادی مهدویکیا برادر کوچکترش خوب میداند که در درون دایی چه میگذرد. درست است که یک روز در زمان سرمربیگری در سایپا، علی دایی رضا فروزانی را به خاطر بازی دادن هادی مهدویکیا در 10 دقیقه پایانی حسابی مورد شماتت قرار داد اما به نظر میرسد سرمربی فعلی پرسپولیس نسبت به یکسال قبلاش کلی فرق کرده و حالا درصدد درست کردن ویرانه پلهای دوستیاش در سالهای گذشته است.
در این گفتگو میتوان رگههای آشکاری از بازگشت به دوران صلح و صفا بین دایی و مهدویکیا را مشاهده کرد. خودتان خواهید دید.
بعد از یازده سال به فوتبال ایران برگشتی. فکر میکنم بهتر از هر کسی میتوانی درباره فاصله فوتبال ایران با اروپا و خصوصا آلمان صحبت کنی.
باید واقعیت را قبول کنیم که فاصله زیادی بین فوتبال ما و اروپا وجود دارد. البته لازم به توضیح من هم نیست
فاصله ما چقدر است، مثلا از زمین تا آسمان؟
(با خنده) نمیدانم فاصله زمین تا آسمان چقدر است، اما قطعاً فاصله ما با فوتبال اروپا چشمگیر است.
برای تو که یازده سال در فوتبال شسته و رفته آلمان حضور داشتی، اتفاقات عجیب و غریب اینجا عذابآور است یا نه؟
نه آنقدر، به هر حال من قبلا در همین فوتبال بازی میکردم و از ایران به آلمان رفتم. به همین خاطر مسائل تا حدی برای من قابل هضم است.
در فوتبال روز بد زیاد داشتی؟
خب سال 88 برای ما بد شروع شد. باخت به تیم ملی عربستان یکی از بدترین شکستهای عمر ورزشیام بود. بازی ایران ـ عربستان همیشه برای هواداران فوتبال ایران از اهمیت ویژهای برخوردار بوده اما در بازی امسال که متأسفانه سرنوشتمان هم به آن گره خورده بود شانس زیادی برای رسیدن به جام جهانی از دست دادیم. هواداران فوتبال امیدهایشان را تا حد زیادی از دست دادند.در اینتراخت اما سال جور دیگری شروع شد. من تقریباً در هم بازیهای پایان فصل قبل حضور داشتم و انتظارات مربیمان را برآورده کردم اما یکسری اتفاقات افتاد که فصل جدید را « ناراحتکننده» نشان داد.
این اتفاقات دقیقاً چه بود؟
در فصل نقل و انتقالات با مدیران باشگاه صحبت کردم و آنها گفتند که در صورت آخر شدن در جدول، تغییراتی خواهند داد. من با اینکه پیشنهاد از تیمهای دیگر داشتم اما در فرانکفورت کارم را ادامه دادم. اما از ترکیب تیم بیرون ماندم و حتی در لیست 18 نفره هم جا نگرفتم. باز هم در همان دوران، پیشنهادی از تیمهای دیگر مطرح شد و حتی صحبت از معاوضه هم بود اما اینتراخت قبول نکرد. در اردوی ترکیه با مربی صحبت کردم و او هم صراحتاً گفت که دیگر در ترکیب نخواهم بود. بنابراین تصمیم به جدایی گرفتم.
صحبت از بازی ایران و عربستان کردید و نرفتن به جام جهانی. انگار یک جوری مشخص بود که این تیم به جامجهانی نمیرود!
ما بازیها را خوب شروع کردیم اما متأسفانه در بازی عربستان بدموقعی گل خوردیم. این باخت، هم برای ما سخت بود هم برای مردم. فکر میکنم هم در دوران مربیگری دایی و هم در دوران قطبی، بدشانسیهایی آوردیم. مثلا بازی با کره شمالی هم همینطور شد. خیلی افسوس میخورم چون اگر جام جهانی میرفتیم خیلی چیزها برای فوتبال عوض میشد.
فکر میکنی تصمیمی که در مورد جابهجایی دایی و قطبی شد درست بود؟ تأثیرش چقدر بود؟
گذشتهها گذشته. نمیدانم چه باید بگویم. تغییرات اینچینی در حیطه وظایف فدراسیون است و من فقط یک بازیکن هستم.
خیلی از مهاجمهای تیم ملی بودند که وقتی صحبت از دایی میشد دلخور بودند. بعضیها میگفتند تعدادی از مهاجمان پشت علی دایی سوختند. میگفتند علی دایی باعث شده چنین اتفاقی بیفتد.
این مسائل مربوط به من نیست که جواب بدهم. اما خیلیها که به تیم ملی دعوت شدند، نتوانستند حقشان را بگیرند. دایی عالی بود و آنها آنقدر خوب نبودند. خود من هم وقتی چیزی ندیدم یا نشنیدم نمیتوانم قضاوت درستی داشته باشم.
بعضیها هم میگفتند دایی فراتر از وظایف کاپیتانیاش رفتار میکرد. مثلا به بازیکنان امر و نهی میکرد یا در کار مربی دخالت میکرد …
بالاخره کاپیتان باید با بازیکنان صحبت کند و مسائل تیم را جمع و جور کند. من هم الان کاپیتان استیل آذین هستم. وقتی تیم اشتباه میکند باید کلی داد و فریاد کنم. همین الان هم حنجرهام درد گرفته. مسأله ساده است. دایی کاپیتان تیم بوده و میخواسته تیم را جمع کند.
فکر میکنم اگر از دایی این سوالها را میپرسیدیم به این خوبی نمیتوانست از خودش دفاع کند.
یکسری حرفها در مورد شخص علی دایی است و یکسری هم در مورد اختلاف سلیقه ما. دوست ندارم وارد حواشی شوم اما حالا که سوال پرسیدی من هم شفاف جواب دادم.
در تیم ملی حالا صحبت از این است که قطبی گفته اگر مهدویکیا ابراز تمایل کند او را به تیم ملی دعوت میکنم. فکر میکنی راه برگشتی به تیم ملی هست؟
چند ماه قبل از آن روزی که دیگر به جام جهانی صعود نکردیم، گفتم که اگر ما به جامجهانی برویم برای تیمملی بازی خواهم کرد اما اگر اینطور نشود، جایم را به جوانترها خواهم داد. همیشه سعی کردم نسبت به تصمیمی که میگیرم پایبند باشم. درضمن من کسی نیستم که بخواهم برای تیم ملی طاقچه بالا بگذارم. تیم ملی ارزشهای بیشماری دارد و آقای قطبی هم به من لطف دارند، اما دیگر برنمیگردم. در سمت راست تیم ملی هم بازیکنان خوبی مثل خسرو حیدری، محمدرضا خلعتبری و حسین کعبی هستند. جواد کاظمیان هم در این سالها فرصت چندانی برای بازی کردن پیدا نکرد.
پیش از این در مورد علی دایی جوری صحبت کردی که انگار با هم مشکلی نداشتید، اما واقعیت اینطور نیست …
من نمیفهمم، مگر مشکلی بین ما بوده؟
اینکه شما با هم اختلاف داشتید را همه میدانند، حتی جزئیاتش را.
نه، هیچ جزئیاتی نداشته. در همه جای دنیا ممکن است بین دو بازیکن مسائل یا اختلاف نظر وجود داشته باشد یا اینکه ممکن است دو نفر روی یک موضوع توافق نداشته باشند. شاید من و علی دایی هم اختلافنظرهایی داشتیم یا بهتر بگویم عدمتوافق، اما وضعیت جوری بود که به عقاید همدیگر احترام میگذاشتیم. ما ده، دوازده سال کنار هم بازی کردیم، کسی گفت که بین این دو نفر دعوا شده؟
ولی فراتر از این صحبتها واقعا اختلاف وجود داشت، مثلا در جامجهانی، علی دایی هم گفت که بازیکن توی چشم من نگاه میکرد اما پاس نمیداد …
یعنی چه؟ اولا دایی مصاحبه کرد اما هیچوقت از کسی اسم نبرد. حتی اگر اسم من را هم میبرد صحبت میکردم و دربارهاش توضیح میدادم. اما وقتی اسمی از من نیامده دلیلی ندارد که پاسخ بدهم و بگویم حتما منظورش با من بوده. من و دایی سالها کنار هم بازی کردیم و فکر میکنم بیست، سی تا از گلهایی که در تیم ملی زد با پاسهای من بود.
اما نمونههای دیگری هم هست که …
شما با سوالهای کارشناسی شروع کردی و حالا سوال جنجالی میپرسی چه مورد دیگری بوده؟ شما میخواهید نبش قبر کنید .
در همان جامجهانی گفته بودی که مشکل اصلی خط حمله ایران این است که هافبکها میدوند اما علی دایی به خاطر سناش کم میدود.
نه من به این شکل صحبت نکردم اما خب اینکه تحرک علی دایی ممکن است کم بوده باشد چیز عجیبی نیست. آنموقع دایی 36 ساله بود و طبیعی است که دوندگیاش مثل یک بازیکن 25 ساله نباشد. خود من هم الان 32 ساله هستم و سرعت و جنبوجوش یک جوان 21 ساله را ندارم. خیلی طبیعی است. شما این را دلیل اختلاف میدانید؟
حالا که صحبت از کالبدشکافی یا به قول شما نبش قبر کردید از شما میپرسم که چرا با استیل آذین قرارداد یک سال و نیمه بستید. در حالی که میتوانستید شش ماه دراین تیم باشید و بعد به پرسپولیس بروید. اما نرفتن شما به پرسپولیس ظاهراً به خاطر دایی است.
در قرارداد من با فرانکفورت قید شده بود که اگر به تیم دیگری بروم باید قرارداد یکسال و نیمه ببندم.
دوست ندارم مهدویکیا را متهم به ناراستی کنم اما اگر بگویم این حرف شما توجیه است دلخور نمیشوید؟
چه ربطی دارد؟ شاید یک بازیکن بخواهد با یک تیم قرارداد یک ساله و نیمه ببندد و شفاف هم اعلام کند. من باید قرارداد یک سال و نیمه میبستم و استیل آذین هم همین را میخواست.
فکر میکنی مهدویکیا و کریمی، ناخواسته وارد دعوای هدایتی و کاشانی شدهاند؟
نه، من با هیچکسی مشکل ندارم و از این مسائل هم خبر ندارم. اصلا نمیدانم بین این دو نفر چه گذشته.
خب یک نمونه ساده و دمدستیاش این است که وقتی کاشانی گفت برای سال بعد مهدویکیا را میخواهیم، باشگاه استیل آذین شکایت کرد.
دوست ندارم وارد این مجادلهها شوم. اما خب هر چیزی هم روال خودش را دارد. من با استیلآذین قرارداد دارم و اگر بخواهم فصل بعد به هر تیمی بروم، باید آن تیم با استیلآذین مذاکره کند.بدون رضایت باشگاه که نمیشود. وقتی حرف از فوتبال حرفهای میزنیم، همه چیز باید حرفهای باشد. حتی استیل آذین میتواند از من ایراد بگیرد که چرا اینقدر در مورد پرسپولیس حرف میزنی. در همه جای دنیا وقتی بازیکن با تیمی قرارداد دارد باید قوانین آنجا هماهنگ باشد. دوران فوتبال 40 سال پیش خیلی وقت است که گذشته.
حالا اگر پرسپولیس فصل بعد تو را بخواهد حاضری با دایی در یک تیم باشی؟
هنوز کسی من را نخواسته که بخواهم شرطی بگذارم. برای من که دعوتنامهای نیامده.
انگار با کنایه صحبت میکنی.
نه بابا، چه کنایهای؟
دایی در روزهای اخیر و وسط مجادلاتش با علی کریمی گفت که برای کسی دعوتنامه نفرستادم …
من اصلا حواسم به این حرفها نبوده و نیست. این حرفها هم معمولا در روزنامهها زده میشود. شاید اصلا پرسپولیس من را نخواهد، من که نمیتوانم اجبار کنم.
بازی پرسپولیس ـ استیل آذین اول سال دیگر برگزار میشود و تو هم باید جلوی تیم سابقت بازی کنی. خواه ناخواه این موضوع حساسیت ویژهای به همراه خواهد داشت؛ هم تقابل با پرسپولیس و هم تقابل با دایی …
به نظر من این بازی حساسیت زیادی ندارد. در تمام دنیا جا افتاده که وقتی یک بازیکن به باشگاه دیگری میرود تمام انرژیاش را برای تیم جدید میگذارد. من هشت سال در هامبورگ بودم اما وقتی با لباس اینتراخت به این شهر برگشتم همه هواداران هامبورگی من را تشویق کردند. هر وقت هم پا به توپ میشدم شدت تشویق آنها بیشتر میشد. برای من خیلی عجیب بود اما آنها درک متقابلی از من داشتند. درست است که من الان در پرسپولیس نیستم اما این تیم برای من همیشه قابل احترام است و از آن دسته آدمهایی هم نیستم که الکی بگویم جلوی تیم سابقم بازی نمیکنم یا فلان کار را انجام نمیدهم. دوره این سیاهبازیها تمام شده. پرسپولیس تیم رویایی من بوده و هست اما حالا که برای استیل آذین بازی میکنم تمام تلاشم را خواهم کرد. فکر میکنم هواداران هم این مسأله را درک خواهند کرد.
برای ثبت نظرات خود بدون نیاز به تایید عضو کانال تلگرام پرسپولیس نیوز شوید(کلیک کنید)
Wednesday, 13 November , 2024