مكتب حجازي و ترم تابستاني يك ماهه!
مرجع خبری پرسپولیس : دقيقا معلوم نيست در اين مدت كوتاه چه تغييراتي در شرايط مجيدي و استقلال به وجود آمد كه سرباز ناصرخان ناگهان تصميم گرفت كاپيتان تيم بياخلاقها شود.
1-بازگشت فرهاد مجيدي به استقلال منتفي شد. در شرايطي كه علي فتحا…زاده بنا به تعريف خودش در «نيمه دوم» فصل نقل و انتقالات گرد و خاك زيادي به پا كرده بود و كارش را به ويژه با جذب نكونام به اوج رساند، بمب آخر وي در واپسين لحظات خنثي شد تا مدير آبيها نتواند بازيكن مورد علاقهاش را يك بار ديگر در اختيار بگيرد.
پس از پيوستن امير قلعهنويي به استقلال، معادلات برگشتن مجيدي به اين تيم هم پيچيدگيهاي خاصي پيدا كرد. كمتر از يك ماه پيش بود كه فرهاد در گفتوگويي آتشين، به شدت عليه سرمربي جديد استقلال موضع گرفت و او را با ادبياتي كمتر شنيده شده، در هم كوبيد. همان زمان به نظر ميرسيد آخرين روزنهها نيز براي همكاري اين دو نفر مسدود شده باشند، اما در كمال شگفتي به تدريج ورق برگشت و مجيدي يك بار ديگر تا نزديكيهاي در باشگاه استقلال پيش آمد. حيرتآورتر از اين و حتي غافلگير كنندهتر از مواضع متناقض فتحا…زاده و قلعهنويي درباره اين پرونده، واقعهاي بود كه ديروز رخ داد؛ آنجا كه مجيدي ضمن تاييد مذاكرات و توافقات صورت گرفته، تنها دليل منتفي شدن انتقالش به استقلال را سپرده نشدن دوباره بازوبند كاپيتاني به وي عنوان كرد و دوباره به اين بهانه، يورش به قلعهنويي و همكارانش را از سر گرفت. اين شرح حال شنيدني ستاره سرشناس فوتبال ايران است؛ پسري كه ديروز مدعاي شاگردي مكتب حجازي را داشت و نميخواست براي اين بياخلاقها توپ بزند، اما امروز از اينكه نگذاشتهاند سرگروه تيم قلعهنويي باشد و جلوتر از بقيه بازيكنان براي همين آقاي مربي وارد ميدان شود، عصباني است و ناخشنود و خشمگين نشان ميدهد. از همه منزجر كنندهتر هم اين اسم رمز بيمحتواي هميشگي است؛ «به خاطر هوادران»!
2- مجيدي ميگويد به خاطر طرفداران استقلال قيد يك پيشنهاد اماراتي را زده و به تهران برگشته تا شايد دوباره به تيم سابقش اضافه شود. اين در حالي است كه به نظر ميرسد آقا فرهاد براي اتخاذ چنين تصميمي، چند ماه تاخير داشته است. آن زمان كه او بايد بر جاهطلبيهاي مالياش فائق ميآمد و از يك پيشنهاد وسوسهانگيز به سود استقلال و هوادارانش عبور ميكرد، اين تيم با اختلاف امتياز فاحش در صدر جدول ردهبندي مسابقات ليگ يازدهم قرار داشت و اميد مسلم كسب عنوان قهرماني اين رقابتها به شمار ميآمد. با اين حال فرهاد آن روز، ظاهرا هيچ يك از دغدغههاي امروزش را نداشت و به همين دليل ظرف كوتاهترين زمان ممكن پروسه انتقالش به الغرافه قطر را نهايي كرد. اينكه او اكنون سوداي بازگشت به همين تيم را در سر ميپروراند، همانقدر عجيب و غيرقابل هضم است كه هنوز «افكار عمومي» را شايسته آگاهي از دلايل آن جدايي غيرمنتظره ندانسته و لابهلاي حملاتش به اين و آن، همچنان از ارايه مختصر توضيحي در اين مورد دريغ ميكند. اينكه تازه واردي مثل جواد نكونام بايد در اولين روز حضورش در استقلال بازوبند كاپيتاني اين تيم ريشهدار و مردمي را به دست ببندد يا نه، نكته ديگري است كه در جاي خودش كاملا ترديدآفرين و قابل بحث به نظر ميرسد. اين شايد فقط در فوتبال ايران باشد كه در آن، شماره پيراهن و بازوبند كاپيتاني محبوبترين باشگاههاي كشور هم به عنوان بخشي از رقم قرارداد به بازيكنان جديد پيشنهاد ميشود تا چه بسا دل آنها براي حضور در اين تيمها نرم شود. اگر پرسپوليس و استقلال ما ميتوانستند تمركز بيشتري روي تيمهاي پايهشان داشته باشند و كمي شبيه به باشگاههاي استاندارد و حقيقي «ستارهسازي» كنند، بعيد بود شاهد اتفاقاتي مثل كاپيتاني جلال حسيني و نكونام در بدو حضورشان بين سرخابيها باشيم. آن روز شايد سوگليهاي ايران آنقدر بازيكن به درد بخور و قديمي ميداشتند كه محتاج جذب ستارههاي سي و چند ساله داخلي، به بهاي كلي منتكشي و پيشكش بازوبند كاپيتاني نباشند. با اين همه اما، حتي در همين شرايط فعلي هم اعطاي عنوان سرگروهي به يك تازه استقلالي مثل نكونام، كمتر از بازگرداندن دوباره آن به مجيدي عجيب و غيرقابل قبول به نظر ميرسد. فرهاد، واقعا چگونه انتظار داشت دوباره بازوبندي را به دست ببندد كه يك بار چنان نابخشودني و غمانگيز به آن پشت كرده بود؟
3- مجيدي با لحني حق به جانب در نقد كاپيتان جديد آبيها ميگويد: «احترام نكونام واجب است، اما استقلال باشگاه بزرگي است و چارچوبهاي خاص خودش را دارد.» دست بر قضا به خاطر همين بزرگي و چارچوبهاي خاص است كه منتقدان فرهاد و حتي بخش قابل توجهي از هواداران روشنبين استقلال نسبت به بازگشت احتمالي وي به باشگاه موضع داشتند و نميتوانستند زير بار اين اتفاق و به ويژه رجعت بازوبند به دستان او بروند. برخلاف باور امثال مجيدي، «كاپيتان» كسي نيست كه از امتياز ويژهاي نسبت به سايرين برخوردار باشد، هر وقت دلش خواست بيايد و برود و يا هر طور دوست داشت رفتار كند. بازوبند كاپيتاني براي بازيكنان مختلف «مصونيت» نميآورد، بلكه «مسووليت» ميآورد. كسي كه به جايگاه سرگروهي – به ويژه در باشگاههاي محبوب با پشتوانه هواداران ميليوني ميرسد – يك گام جلوتر از ديگران بايد آماده گذشت و فداكاري و خدمت به هواداران باشد. نمونههاي بيشماري از بزرگمردان تاريخ فوتبال دنيا وجود دارد كه با همه عظمتشان، زير بار سنگين كاپيتاني، خمودهتر شدند و تواضع پيشه كردند. اخلاق اليور كان هرگز تعريفي نداشته و شايد منازعه او با ينس لمان، يكي از مشهورترين تنشهاي تاريخ ورزش ژرمنها باشد، اما همين «سلطان اولي» وقتي پيراهن شماره يك جامجهاني 2006 را به دشمن ديرينهاش ميبازد، سفت و سخت پشت او ميايستد. تماشاي تصاوير روحيه دادنهاي كان به لمان قبل از ضيافت پنالتيهاي بازي جام جهانی با آرژانتين، هنوز مو به تن هر فوتبالدوستي سيخ ميكند. همين دو ماه پيش، وقتي كاپيتان پويول براي شركت در مراسم تحويل جام قهرماني كوپادلري روي استيج رفت، تنپوش او با نام و نشان «فونتاس» همه هواداران را شوكه كرد. پويول اما، در غيرمنتظرهترين لحظه ممكن ميخواست نشان بدهد به ياد همتيمي و همپستي جوان و مصدومش هست. شما با پيراهن استقلال، با بازوبندش و با احساسات و عواطف ميليونها هوادارش چه كرديد آقاي مجيدي كه حالا بازگشت به همان كسوت را انتظار ميكشيد؟
4- دقيقا معلوم نيست در اين مدت كوتاه چه تغييراتي در شرايط مجيدي و استقلال به وجود آمد كه سرباز ناصرخان ناگهان تصميم گرفت كاپيتان تيم بياخلاقها شود. شايد مكتب حجازي، هنرجويانش را يك ماهه فارغالتحصيل ميكند و شايد هم فرهاد ديگر دلتنگيهاي سابقش را ندارد. هر چه هست اما، فقط كاش كمي بيشتر براي درك و شعور افكار عمومي احترام قائل باشيم و آن را يكسره ناديده نگيريم.
* یادداشت رسول بهروش
برای ثبت نظرات خود بدون نیاز به تایید عضو کانال تلگرام پرسپولیس نیوز شوید(کلیک کنید)
Saturday, 2 November , 2024