اگر راست می گویید ، فوتبال را يك سال فراموش كنيد!
مرجع خبری پرسپولیس : رويكرد صدا و سيما در قبال مدالهايي كه كاروان المپيك ايران به چنگ ميآورد، در نوع خود بينظير است.
در حقيقت سيما تلاش ميكند موجي بسازد كه چند رسانه روي آن موج سواري كنند و بعد همين موج را با تمام قوا به سوي مقصدي كه ميخواهد ميفرستد. هدفش هم معلوم است. دل سيما به حال ورزش و فوتبال و بودجه بيت المال آن نسوخته.
معماري اخبار سيما را ميتوان در خبر 20:30 شبكه دوم سيما ديد. جايي كه خطوط سياسي و اقتصادي و اجتماعي و فرهنگي و ورزشي را تبيين ميكند و مابقي بخشهاي خبري به پيروي از موجي كه همين بخش خبري به راه مياندازد، به دنبالش ميدوند. طي تمام اين سالهاي اخير، چند بار ديده بوديم كه بخش «خارج از گود» كه بخش گزارشي 20:30 است، تمامي نگاه و توجه خود را به فوتبال معطوف كند؟ «خارج از گود» شنبه شب، در نوع خود شاهكار بود. درست داشت همان موجي را ميساخت كه يك سال قبل براي رفتار شنيع شيث رضايي و محمد نصرتي درست كرده بود. چه كسي نميداند كه همان روز هم خارج از گود، از بزرگ كردن عملکرد دو بازيكن فوتبال ايران، نه به دنبال اصلاح فرهنگ فوتبال بود و نه در پي قلع و قمع كردن بازيكناني ميگشت كه حرمت زمين و هوادار را نگه نميداشتند.
مهندسي خبري ادامه دارد. موج تازه هم به اندازه كافي بزرگ شده و موج سوارهايش را هم پيدا كرده است. موج هم به اندازه كافي به ساحل و مقصد نزديك شده. تنها مانده كمي فشار بيشتر از سوي يك بخش خبري قدرتمند مانند 20:30 كاري كه شنبه شب هم اتفاق افتاد.
حرف از غيرت و تعصب زده ميشود و البته از اينكه بازيكنان فوتبال آنقدر مادي شدهاند كه تمامي احساسات غيرتمندانه و متعصبانهشان را بدون جويدن، بلعيدهاند! «خارج از گود» تصوير بازيكنان معترض ذوبآهن را نشان ميدهد كه حقوق عقب افتادهشان را مطالبه ميكنند و مجري برنامه با همان ادبياتي و فن بيان پر عشوهاي كه طي يك دهه اخير در برنامههاي خبري سيما جا خوش كرده ميگويد: «بايد با ذره بين به دنبال آخرين موفقيت اين فوتبال گشت…» بعد هم به سراغ نتايج چند باشگاه ميرود و نشان ميدهد كه فوتبال، آن چيزي نيست كه بايد برايش از بودجههاي دولتي و غيردولتي خرج كرد.
صدا و سيما از المپيك، از مدالهايي كه كشتي و وزنهبرداري آورده، از نتايجي كه چند قهرمان گرفته و نام ايران را در لندن بر سر زبانها آوردهاند، از طلاهايي كه قهرمانها به سينه آويختند و سرودي كه در انگلستان بر زبانها جاري كردند، نه يك اهرم افتخار ملي كه پتكي ميسازد براي تخريب. سيما با كمك 20:30 ورزشكاران و قهرمانان رشتههاي ورزشي ايران را ارتقا نميدهد، چيزي نميسازد، به فكر رفع عيوب و مشكلات نيست كه در حقيقت ميخواهد فوتبال را بهعنوان مهمترين لكه ننگ نشان دهد.
ميتوانستيم از مجري عشوهگري كه فوتبال را نماد بيغيرتي معرفي ميكند و با آن لحن دل ربايش سعي در نفوذ در مغز نوجوان و جوان دارد پرسيد كه چرا همين سيما، در تمام چهار سال اخير، يك برنامه تخصصي براي تكواندو نداشت؟ چرا يك بار مسابقات وزنهبرداري را پخش نكرد؟ چرا يك بار به اردوي شناگر و شيرجه زن و ژيمناست كار نرفت؟ چند مسابقه تكواندو از صدا و سيما پوشش داده شد؟ چند بار همين اخبار 20:30 يا بخشهاي تخصصي خبري نتايج مسابقات ووشو و بوكس و واترپولو و حتي وزنهبرداري و تكواندو را پوشش خبري دادند؟ حتي در حد اعلام نتيجه؟ چرا آن مجري عزيز، با آن نگاههاي حق به جانب، با آن لحن زيبا، با آن تصاويري كه بهعنوان نماد بيغيرتي فوتباليستها و پولكي بودن آنها انتخاب كرده، از مسوولان بالادستي خود نميپرسد كه چرا با وجود بيميلي فدراسيون فوتبال به پخش مستقيم بازيهاي ليگ، باز هم دوربينهاي خود را با هزار ضرب و زور به ورزشگاهها ميفرستند؟ چون بازيكنان فوتبال بيغيرت هستند؟ چون تعصبي ندارند؟ صدا و سيما چقدر مهربانانه با اين جماعت پولكي رفتار ميكند كه نه تنها بازيهايشان را به صورت مستقيم روي آنتن ميبرد كه حتي در برنامههاي تخصصي و غير تخصصي مثل نود و ورزش و مردم و نگاه دو و … به آنها ميپردازد؟!
داستان، از سر دلسوزي نيست. دل سيماي عزيز ما نه به حال فوتبال سوخته كه گير جماعتي (به قول خودش البته) بيغيرت و بيتعصب و پولكي و بيافتخار افتاده و نه به حال ورزشهايي كه همواره مهجور ماندهاند. دل سيما حتي به حال بودجهاي كه از وزارتخانهها به حساب باشگاهها ميرود هم نميسوزد… اگر ميسوخت قبل از اينها آستين همت را بالا ميزد. داستان اصلا داستان دلسوزي نيست. دل سيما، كمتر براي اين ورزش و ورزشكار و حتي هوادار به درد آمده.
داستان، بر سر يك دعواست و سيما اين وسط دارد موج ميسازد. موجي ميسازد كه گروهي را هم بدون اطلاع روي همان موجها سوار خود ميكند. همين موج را با تمامي قوا رها ميكند به سوي مقصدي كه ميخواهد. دليلش واضح است… داستان بر سر دعواي حق پخش تلويزيوني است و سيما دارد روي افكار عمومي مهندسي ميكند. بايد به مردم ثابت كرد كه اين فوتبال، محق نيست. محق براي داشتن حق پخشي كه ميخواهد نيست اما نبايد به مردم فهماند كه همين سيما، بابت پخش ليگ برتر (همان ليگي كه از مشتي بازيكن بيغيرت و بيتعصب و بيافتخار و پولكي ساخته شده) درآمدي ميلياردي دارد.
اصلا چرا سيما بايد نمايش تاسفبار اين فوتبال را به تصوير عمومي بكشد؟ چرا سيما در حركتي نمادين و به منظور حمايت از ورزشها، دوربينهاي خود را اين فصل، نه… لااقل تا پايان نيم فصل، باز هم نه… تا آخر همين هفته ليگ، از حضور در ورزشگاهها منع نميكند؟
***
نخستين مركزي كه بايد نقد ميشد، همين صدا و سيما بود. يك نود دارد و صد زير شاخه ديگر كه فوتبال را مثل سايه دنبال ميكنند. حتي ثانيهاي از حواشي و اصل همين فوتبال را از نگاه خود دور نميكنند اما يك نگاه گذرا هم به ساير ورزشها نمياندازند. آيا انصافي در اين كنش سيما در قبال ورزشهاي ملي و قهرماني هست؟!
سياه نمايي اين روزهاي سيما نه براي احقاق حق ورزشهاست كه در اصل فوتبال تنها ورزشي بوده كه به واسطه برخورداري از اقبال عمومي، موفق به جمعآوري گوشههايي از حق خود شده و البته همين سيما حاضر به پرداخت حق واقعي فوتبال هم نيست. نه حق فوتبال را نميدهد، نه حق هيچ رشتهاي را. خودش را هم محق ميداند كه از همه راههاي ممكن صاحب درآمد لازم از كنار فوتبال و ورزشها شود. همين المپيك براي صدا و سيما چقدر درآمد داشت؟ اين درآمد را چگونه با همان قهرمانها تقسيم ميكند؟ اگر بنا نبود، اگر سوريان و نوروزي و حدادي و بهداد و كيانوش و … نبودند، آيا باز هم درآمدي در جيب سيما ميرفت؟ دل سيما به حال هيچ ورزشكاري نسوخته. نه براي فوتبال، نه كشتيگير و جودوكا و وزنهبردار! سيما فعلا سنگ خودش را به سينه ميزند. سنگ ندادن حق پخش… همين و بس!
فوتبال حق خودش را به هر شكل از بودجه ورزش گرفته. حالا نوبت ورزشهاست كه حق خود را مطالبه كنند. سيما، تصوري غلط را صرفا براي رسيدن به اهداف مشخص خود در جامعه جا مياندازد و آن هم اين است كه فوتبال، حق ورزشهاي قهرماني كشور را خورده و بلعيده! فوتبال حق خودش را از ورزش كشور گرفته و حالا نوبت به ساير رشتههاي ورزشي است كه سر بلند كنند و حق خود را بخواهند. حقي كه حتي شامل همين حق پخش رقابتها ميشود. حقي كه شامل اسپانسرينگ ميشود. حق اسپانسر زماني به دست ميآيد كه سيما، رقابتهاي كشتي و وزنهبرداري و شنا را پوشش دهد. وقتي هيچ دوربيني در ورزشگاههاي رشتههاي ديگر نيست، اسپانسرها هم حمايتي نميكنند. حالا باز هم بايد از مردان خارج از گود پرسيد كه اين وسط چه كسي بيشتر حق ورزشها را بلعيده؟ فوتبال يا سيما؟ آيا دوربينهاي سيما همين جسارت به نقد كشيدن را در مورد خودشان هم دارند؟!
***
اين يك درخواست است… از سيمايي كه خوب فوتبال را سيبل جامعه كرده! از 20:30 كه فوتبال را به چشم سپري مقابل تمامي اتفاقات ميبيند! سراغ فوتبال نياييد. تنها براي يك سال… اين يك آزمايش است! براي اينكه بهتر ببينيم كدام گروه متضرر ميشوند. جامعه فوتبال يا خزانه صدا و سيما؟!
پیام یونسی پور
برای ثبت نظرات خود بدون نیاز به تایید عضو کانال تلگرام پرسپولیس نیوز شوید(کلیک کنید)
Sunday, 24 November , 2024