مرجع خبری پرسپولیس : هنوز نتوانسته روزهاي طلايي فروش لباسهاي قرمز و آبي در تيراژ بالا را از ياد ببرد كه صدايي توجهش را جلب ميكند: «آقا ببخشيد، پيراهن جديد منچستر رو داريد…؟!»
1 – چند روزي هست كه هر كجا سرك ميكشي، تب و تاب الكلاسيكو است كه غوغا ميكند. از سايتهاي خبري ريز و درشت گرفته تا انجمنهاي مجازي گفتوگو كه طرفداران دو آتشه بارسا و رئال در آنها براي هم سينه سپر ميكنند، همه جا در قرق شاه ماهي مسابقات ليگ اسپانيا درآمده است.
ملت در مترو و اتوبوس و كوچه و خيابان چنان با حرارت در مورد مسابقه بارسا و رئال حرف ميزنند كه انگار بازي قرار است در خاك خودشان برگزار شود و مشتي از همميهنانشان در قالب اين دو تيم رخ به رخ يكديگر بايستند.
فضاي اين روزهاي محافل علاقهمندان به فوتبال، به شدت يادآور حال و هوايي است كه چند سال پيش در روزهاي نزديك به داربي تهران يا بازيهاي مهم ملي بر شهرهاي ايران حاكم ميشد. امروز چه پيشامدي رخ داده كه انبوه كلكلها و كريخوانيهاي جذاب فوتبالدوستان ايراني از تيمهاي كشورمان به سمت الگوهاي بينالمللي سرازير شده است؟
2 – پيگيري مسابقات خارجي و بهويژه الكلاسيكو گل سر سبد همه بازيهاي باشگاهي جهان است، هيچ اشكالي ندارد و اتفاقا هر چقدر اين هيجانات سالم در جامعه افزايش پيدا كند، مايه مسرت است، اما اشكال بزرگ آنجا پيدا ميشود كه گرايش فوتبالدوستان ايراني به اين حوزهها، با تعهدشان از جريانات حاكم بر فوتبال داخلي همراه بوده و نوعي واكنش به كيفيت اين رشته ورزشي در درون كشورمان محسوب ميشود. بيهوده نيست كه طي چند سال گذشته در حسرت داربي يكصد هزار نفري باقي ماندهايم و مهمترين شهرآوردهاي ليگمان، حتي يكدهم مسابقات مشابه در دهه 60 و حتي دهه 70 هيجان ندارند. هواداران بخت برگشته فوتبال ايران، مدتهاست كه هرچه زواياي گوناگون اين فوتبال را ميكاوند و چنگ ميزنند تا بلكه بتوانند حداقل جذابيتي در آن بيابند، اثري نيست كه نيست. وقتي داربيها شش تا شش تا مساوي ميشود، وقتي سقوط آزاد تيمملي به مقصد سطر آخر رنكينگ فيفا بيپايان به نظر ميرسد، وقتي داوران به اصطلاح برتر اين فوتبال در يك مسابقه حساس جامحذفي سوت پايان را دو دقيقه قبل از پايان وقت قانوني به صدا درميآورند، وقتي تيم ششم جدول ردهبندي ليگبرتر(!) وسط مسابقه ول ميكند و ميرود، وقتي دستمزد 22 گل خوردن در ليگ دسته سوم اين فوتبال فقط چهار ميليون و 500 هزار تومان است، وقتي همهمان كاملا اطمينان داريم كه اين فوتبال سر تا پا آلوده است، اما دست روي دست گذاشتهايم و لبخند ميزنيم، وقتي آرژانتين ميتواند به ايران بيايد، اما مسوولان فكاهيباز اين فوتبال به بهانه پول نداشتن دست رد به سينه مسي و مارادونا ميزنند، وقتي پرسپوليس و استقلالي كه سوگليهاي اين فوتبالاند «عرضه» 10 دقيقه فوتبال چشمنواز بازي كردن را ندارند، وقتي رييس تشكيلات رسمي فوتبال در اين مملكت، انتخاب سرمربي تيمملي را به «خواستگاري» تشبيه ميكند و وقتي 436 فوتباليست «مرد» ايراني ترجيح ميدهند زياد در قيد و بند اين ظواهر نباشند و بيشتر با پوشش و آرايش زنانه حال ميكنند… چگونه ميتوان انتظار نداشت پرسپوليس و استقلال، جاي ارزشمندشان در قلب مردم را به هووهاي تا بن دندان مسلح اجنبي ندهند؟ مردم «كور» نيستند و ميبينند چطور تيمهاي ممتاز جهان، فوتبال را «نقاشي» ميكنند و همهچيزشان را پاي تعهدشان ميگذارند تا پني به پني قراردادهاي گرانقيمتشان «حلال» شود. اين، آن فوتبال دوستداشتني و ارزشمندي است كه حتي اگر هيچوقت نتواني برايش به استاديوم بروي يا هميشه مجبور باشي جريانش را از طريق تصاوير سرقتي(!) و وصله و پينه شده و بيصداي وطني ببيني، باز هم خوشحال خواهي بود و خيالت تخت است كه ضرر نكردهاي.
3 – پيرمرد پيراهنهاي غبار گرفته پرسپوليس و استقلال را از توي ويترين مغازهاش در منيريه درميآورد تا به انبوه پيراهنهاي باد كرده دو تيم اضافه كند. صداي كر كننده عابران پيادهاي كه دارند روي بارسا و رئال شرطبندي ميكنند، اذيتش ميكند. هنوز نتوانسته روزهاي طلايي فروش لباسهاي قرمز و آبي در تيراژ بالا را از ياد ببرد كه صدايي توجهش را جلب ميكند: «آقا ببخشيد، پيراهن جديد منچستر رو داريد…؟!»
برای ثبت نظرات خود بدون نیاز به تایید عضو کانال تلگرام پرسپولیس نیوز شوید(کلیک کنید)
Thursday, 14 November , 2024