مرجع خبری پرسپولیس : سر خط! حالا سرمربي بلند قامت پرسپوليسي‌ها که کت و شلوار چهارصد هزار توماني مي‌پوشد و کفش‌هايش را برق مي‌اندازد، دوباره به يک چهره محبوب و دوست داشتني تبديل شده است. اصلا انگار پيشاني نوشت شهريار را با همين نوساناتش در مواجهه با اقبال عمومي‌رقم زده‌اند.

 

روزي که در تاکسيراني و بانک تجارت توپ مي‌زد، براي هيچکس شناخته شده نبود. وقتي به پرسپوليس آمد، يک شبه ره صد ساله را طي کرد و نردبان موفقيت و محبوبيت را مستقيم رفت بالا.

 

 اين اما آخر کار نبود. روزي که محبوب‌ترين تيم ايران را خيلي ناگهاني ترک کرد تا به السد قطر برود و بدتر از آن، زماني که ماجراي بدهي نجومي‌پرسپوليس به تيم قطري بابت او به وجود آمد و تيم را تا مرز تعطيلي و انحلال پيش برد، دوباره از چشم‌ها افتاد.

 

 

 دو پاس گل طلايي‌اش در جدال با استراليا و آمريکا و گل‌هاي اروپايي‌اش البته يک بار ديگر شهريار را به عرش رساند تا چندي بعد، داستان فرسايشي شدن حضورش در تيم ملي به عنوان بازيکن، دوباره بر فرش بکوبدش!

 

بله؛ داستان محبوبيت دايي بين مردم، هميشه همين قدر بالا و پايين داشته و حالا، سرمربي پرسپوليس دوباره با پيروزي‌هاي پياپي خود، به نقطه اوج دوست داشته شدن بازگشته است؛ جايي که آخرين بار 11 ماه پيش و پس از خروج از تيم ملي، ترکش کرده بود!

 

علي دايي – بخواهيم يا نه – يک چهره استثنايي در تاريخ فوتبال ماست؛ مردي که بيشتر رکوردها را در تسخير خودش دارد و متخصص انجام کارهاي غيرممکن است. درست با همين روحيه هم هست که مي‌تواند 90 دقيقه لب خط طولي ورزشگاه آزادي بايستد و طالع نحس 40 ماه مساوي در داربي پايتخت را به کمک همزبانش درهم بشکند.

 

روزي که شنيديم رسانه‌هاي خارجي حاضر در المپيک زمستاني ونکوور، سراغ پرچمدار کاروان ايران رفته‌اند و از مرجان کلهر راجع به «علي دايي» پرسيده‌اند، بيش از هر زمان ديگري دريافتيم پرسوناژ منحصر به فرد شهريار، چه قدر در عرصه بين المللي هواخواه دارد.

 

 او حالا به فوتبال ما بازگشته و اکنون که چيزي حدود دو ماه از آغاز کارش با پرسپوليس مي‌گذرد، نشان مي‌دهد دچار چه تغييرات بنياديني شده است. دايي که هيچ گاه دست کم در عرصه رسانه‌ها – کوتاهي‌هايش را نمي‌پذيرفت، پس از باخت به شاهين بوشهر رسما از هواداران تيمش عذرخواهي کرد تا عملا نشان بدهد، پوست انداخته است.

 

پس از اين نشانه مهم از ورود شهريار 40 ساله به يک عرصه تازه بود که او هفت بازي پياپي را با تيمش برنده از ميدان درآمد تا حال و هواي ترکتازي تيم مقتدر پروين در اواخر دهه 70 را در اذهان زنده کند و با قرار گرفتن در آستانه كسب جام حذفي با پرسپوليس او حالا کمتر عصبي مي‌شود، بيشتر لبخند مي‌زند و حتي براي رقبا کري هم مي‌خواند.

 

 اين همه تغيير و تحول آيا، نشانه‌هاي قطعي ظهور يک «علي دايي» جديد و دلپذيرتر در فوتبال ايران به شمار مي‌آيند، يا کماکان بايد به انتظار روزي نه چندان دور بنشينيم که ستيز شهريار با افکار عمومي‌در آن دوباره شروع مي‌شود؟

 

فعلا اين جا همه چيز خوب است. بي‌خيال آينده. گور پدر دعوايي که شايد به همين زودي‌ها دوباره از سرگرفته شود. فعلا همين آرامش قبل از توفان را عشق است. همين که شهريار معتبرمان را مي‌بينيم، آرام و با وقار در جايگاهي هم شأن عظمتش ايستاده و موفقيت درو مي‌کند، احساس خوبي بهمان دست مي‌دهد.

 

فعلا همه چيز رو به راه است. مردم دايي‌شان را دارند و دايي هم، مردمي‌را که يک خط در ميان سنگرش را خالي کرده‌اند. طعم شيرين روزهاي خوش کنوني را قرباني هراس از آينده نمي‌کنيم؛ زنده باد همين لحظه!

 

برای ثبت نظرات خود بدون نیاز به تایید عضو کانال تلگرام پرسپولیس نیوز شوید(کلیک کنید)