مدافع متعصب پرسپولیس از خاطراتش می گوید
مرجع خبری پرسپولیس : شيث رضايي يكي از بهترينهاي پرسپوليس در دهه 80 و كاپيتان دوم تيم فعلي هم خاطرههاي جالبي براي گفتن دارد.
«شما تا وقتي در پرسپوليس بازي نكنيد نميدانيد چه حسي دارد. شش هفت سال وقتي ميديدم مردم با باخت تيم گريه ميكنند يا از يك برد ماهها خوشحال هستند تعجب ميكردم و اصلا برايم معني نداشت اما الان وقتي ميبينم كه مردم با يك پيروزي هفته خودشان را شاد ميگذرانند يا به خاطر بردن استقلال يك سال سرشان را بالا ميگيرند، ميفهمم تعصب به پيراهن يعني چه.»
نميدانم چه اتفاقي افتاد
شايد لمس كردنش سخت باشد اما احساس لحظهاي را كه ميخواهم بگويم هيچكس نميتواند درك كند. دو سال پيش مقابل استقلال بازي داشتيم، يك – صفر عقب بوديم، دقيقه 84 سپهر حركتي كرد، دو سه نفر را خيلي خوب دريبل كرد كه براي يك مدافع كار سختي است.
به من پاس داد، من هم سانتر كردم، محسن گل زد، بازي يك- يك تمام شد. نميدانم چه اتفاقي براي هواداران افتاد اما من درست همان قسمت زمين بودم كه پرسپوليسيها بودند و واقعا صحنه خاطرهانگيزي بود.
قدر پرسپوليس را ندانستم
خدا را شاهد ميگيرم دو سال پيش چهار بازي مانده به آخر فصل، فتحاللهزاده به من گفت بيا استقلال، ميخواهم بمب بتركانم اما من پرسپوليس را دوست دارم و در تمام مصاحبههايم گفتهام نميخواهم كاري كنم كه ذهنيت بدي براي هواداران پرسپوليس برجا بگذارم.
رفتنم به صبا خوب شد چرا كه فهميدم كجا را از دست دادهام. فكر كنم تا حدودي قدر حضور در پرسپوليس را ندانستم چرا كه ميديدم در يك استاديوم فقط چند سرباز حضور دارند و اين با ورزشگاهي كه 60 هزار نفر براي ديدنت آمدهاند و آن انگيزهاي كه هواداران ميدهند چقدر تفاوت دارد.
يك سال را بدون حاشيه گذراندم. اولين كاري كه كردم موهايم را زدم. با مدافعاني كه زياد معروف نبودند بهترين خط دفاع ليگ شديم و در باشگاههاي آسيا هم بازيهاي خوبي انجام داديم. با اين حال سال خيلي سختي بود.
موهاي نيكبخت را كشيدم
قبل از يكي از دربيها كه نيكبخت در استقلال بود، در مصاحبهاي گفته بود برايم فرقي نميكند چه كسي جلويم بازي كند و كدام بازيكن سمت راست پرسپوليس است.
آن روز بهترين تقابل من و عليرضا بود. اول بازي وقتي همديگر را ديديم از دور براي هم سر تكان داديم؛ به اين معني كه ببين من چه كار ميكنم. بازي كه شروع شد خواست به من لايي بيندازد. توپش را زدم و از پشت موهايش را كشيدم و چيزي گفتم اما داور كه خارجي بود فقط لبخند من را ديد و كاري با من نداشت.
ميخواستم عليرضا را بترسانم
اتفاق هواپيماي شيراز فكر نميكردم آنطور شود. هدفم اين بود كه عليرضا (نيكبخت) را بترسانم. گفتهاند داستانش را هيچجا تعريف نكن. يك لحظه مهماندارها همه رفتند جلو و عقب هواپيما خالي شد و آن اتفاق افتاد. همين اتفاق باعث شد 20 درصد قراردادم كم شود و روزنامهها بنويسند گرانترين شوخي دنيا!
رفتم جلو، فحش خوردم
در بازيهاي دربي 65 درصد ورزشگاه پرسپوليسي است و فشار زيادي روي بازيكن پرسپوليس است. هر بازيكني در شرايط سخت ميتواند خودش را با داد زدن خالي كند و من هم اين مورد را در مورد عليرضا (حقيقي) فكر ميكردم. من نميخواستم آن اتفاق بيفتد، رفتم سمتش تا آرامش كنم اما با فحش روبرو شدم. البته اگر عليرضا آن توپ را نميگرفت، خيلي بد ميشد. خدا خواست آن توپ را بگيرد و ما هم ببريم. البته فكر ميكنم كاملا مستحق پيروزي بوديم.
قطبي را نميبخشم
الان خيلي تغيير كردهام. دوست ندارم درگير شوم و حاشيههايم خيلي كمتر شده اما بعضي مواقع اتفاقاتي ميافتد كه نميشود جلويش را گرفت. با آقاي دايي كه درگير شدم تلفني معذرت خواستم، ايشان هم با دعوت من به تيم ملي همه چيز را تمام كرد ولي الان همه ايران ميدانند كه قطبي با من مشكل دارد. فكر ميكردم اگر اشتباهي كردهام با گل بردن و بوسيدن او همه چيز تمام ميشود اما اينطور نشد. من به خاطر هواداران بغلش كردم اما الان نميبخشمش.
دوست دارم مثل پنجعلي باشم
اخلاق من را همه ميدانند. من جديام و كمتر شوخي ميكنم. البته با بازيكناني كه رابطه دارم شوخي ميكنم اما با جوانهاي تيم هم طوري رفتار ميكنم تا شرايط پرسپوليس را هضم كنند. آقاي پنجعلي الگوي من بوده اما خب سبكمان متفاوت است. خيلي دوست دارم مثل ايشان از بهترينهاي پرسپوليس باشم البته معتقدم هر چيزي را كه بخواهي ميتواني به دست بياوري.
برای ثبت نظرات خود بدون نیاز به تایید عضو کانال تلگرام پرسپولیس نیوز شوید(کلیک کنید)
Thursday, 14 November , 2024