مرجع خبری پرسپولیس : داربي هرچقدر كه هم ضعيف و ذليل شده باشد باز غرور فوتبالي سرزمين ماست.
1- سرانجام روزها يكي پس از ديگري گذشتند و موعد برگزاري هفتادوپنجمين داربي پايتخت از راه رسيد. طي اين سالهاي اخير عادت كردهايم دوئل پرمخاطبترين تيمهاي ايراني را به شكلي كاملا تصادفي(!) در هفتههاي مياني هر نيمفصل و در محاصره ساير بازيها ببينيم.
مبادا قرار گرفتنش در روزهاي ابتدايي ليگ، مسوولان برگزاري مسابقات را غافلگير كند يا فرارسيدنش در هفتههاي پاياني و افزوده شدن حساسيتهاي احتمالي جدولي به آن، كار را براي دوستان سختكوش فدراسيوننشين دشوار كند! به هر تقدير اما، يكي از باشكوهترين نبردهاي باشگاهي قاره آسيا، اين بار نيز خرامان خرامان پيش آمد تا در فاصله 24 ساعت به اين مسابقه، هيجان و سرزندگي بين ميليونها هوادار پرسپوليس و استقلال به اوج برسد. حالا دوباره ضربان قلب عاشقها، شتاب معناداري گرفته است. شببيداريها از سر گرفته شدهاند و بازار اشتياق را دعا خواندنها و گمانهزنيها گرم كردهاند و همچنين بحثهاي دوستانه و پرحرارت بچه محلهايي كه گوشه خيابان اردو زدهاند، اما انگار بازي را براي انبوه بينندگان برنامه نود كارشناسي ميكنند. اين داربي است، مسابقهاي كه با هيچ بازي ديگري قابل مقايسه نيست و شناسنامه اصيل خاص خودش را دارد. وقتي اسم اسپانيا مطرح ميشود، اين سلطنت نام «ال كلاسيكو» بر دنياي خاطرهها است كه در ذهن تداعي ميشود؛ چنانچه فوتبال باشگاهي ايتاليا و انگلستان هم بخش قابل توجهي از آبرو و اعتبارشان را ازمادونينا و جنگ ازلي- ابدي منچستر و ليورپول مايه ميگيرند. اينجا هم بخواهيم يا نه، اين داربي تهران است كه به فوتبال باشگاهي ما رنگ و رو ميدهد و قسمتي از هويت ملي و تاريخياش را ميسازد. هر تيم ديگري در ايران- ولو يكي از سرخابيها- حتي وقتي تا نوك قله بالا ميرود و به مرز قهرماني ميرسد، باز به نيرويي بيشتر از علاقه و اشتياق هواداران خودش مجهز نيست، اما داربي قطعا پرسرمايهترين بازي كشور ماست و ميتواند بيشترين حجم از احساسات و عواطف ايرانيان را در عميقترين سطوحش درگير كند. اين 90 دقيقه، يك سرزمين را ميخكوب ميكند. باور كنيم اين جديترين موجودي ماست، حتي اگر حسابش خالي باشد و از كاستيهاي فراواني رنج ببرد.
2- برخلاف خيلي از قدرتهاي نوظهور فوتبال ايران، پرسپوليس و استقلال مسير پرپيچ و خم و تاريخي «قطب» شدن را طي ساليان طولاني پيمودهاند و در گذر زمان به تكه الماسهايي درخشان در تاريخ اجتماعي ايران زمين تبديل شدهاند. قدرت گرفتن آنها نه محصول سرمايهگذاريهاي سخاوتمندانه و ناگهاني صنعتي بوده و نه به اتكاي ارادهاي مبهم و مجهول، يك شبه از فرش به عرش رسيدهاند. قرمز و آبي تهراني، عزيز كردههاي ميليونها ايرانياند كه خانه حقيقيشان، گوشه قلب تودههاي بزرگي از مردمان اين سرزمين به حساب ميآيد و فقط، ديوان و دفترشان در پايتخت اين كشور مستقر شده است. آنها كه گاهي مثل بزرگترين باشگاههاي جهان حتي ميتوان رگههاي درشتي از انگيزههاي ملي و اجتماعي را هم در شكل گرفتن و رشد كردنشان سراغ گرفت، گنجينههايي گرانبها براي اين مملكتاند كه اگرچه در اين سالها به واسطه سياستگذاريهاي غلط و هراسزدگيهاي بيهوده، بخش زيادي از قدرت و عظمت خودشان را از دست دادهاند، اما هنوز هر لحظه ميتوانند موج بزرگي از شعف و شادي يا حزن و اندوه را بر پهنه اين مملكت جاري كنند و شاهبيت غزل احساس ايراني لقب بگيرند. هيچ كدام از سوءمديريتها و لطمات سهوي يا حتي عمدي اين ساليان، نتوانستهاند به جوهر ارزشمند و ذاتي پرسپوليس و استقلال صدمه بزنند؛ چه اينكه گنجهاي حقيقي، اصالت و ارزششان را حتي زير خروارها خاك ويرانهها نيز حفظ ميكنند.
3- از داربي 75، در شرايطي عصر جمعه در مقابل ديدگان ميليونها هوادار شيفته رونمايي خواهد شد كه اين مسابقه با خيلي از شهرآوردهاي قبلي تفاوتهاي بنيادين دارد. اگرچه بازگشت امير قلعهنويي به اين نبرد و نيز حضور يك مربي مجرب با سابقه موفقيتهاي پررنگ در داربيها به اين مسابقه اهميت ويژهاي داده است، اما بيترديد شهرآورد پيشرو جذابيت متفاوتش را از حضور ستارگان پرشمار و مهم فوتبال ايران وام ميگيرد. حقيقت آن است كه بعد از سالهاي طلايي دهه شصت و هفتاد، هيچيك از داربيهاي 10 سال اخير فوتبال ايران به اندازه شهرآورد شماره 75 مليپوش نداشتهاند. اين بار پرسپوليس و استقلال از قامت تيمهايي كه عمدتا ستارههاي سوخته سايرين و به ويژه باشگاههاي صنعتي را جذب ميكردند، تبديل شدهاند به سهامداران اصلي سوپراستارهاي كنوني فوتبال كشورمان؛ چنانكه در جدال آدينه اين هفته، به وضوح ميتوان تركيب اصلي تيم ملي ايران را در زمين هموار ورزشگاه آزادي حاضر ديد. اين واقعيت، علاوه بر اينكه ظرفيت بالقوه داربي 75 براي ارايه يك نمايش بهتر را افزايش ميدهد، دوئل شهير پايتخت را حايز اهميتهاي تازهتري هم ميكند. حالا آنچه جمعه قرار است ببينيم، گذشته از نماد فوتبال باشگاهي ايران، ميتواند نمايشي از داشتههاي ملي ما هم باشد. ستارههاي پا به توپ داربي، اين بار علاوه بر رسالت قديميشان مبني بر دفاع از دريافتيهاي چندصد ميليوني، بار سنگين ديگري نيز بر دوش دارند؛ اينكه نشان بدهند به عنوان نخبهترين بازيكنان فوتبال اين مملكت، قادر به ارايه بهترين بازي ممكن هم هستند. آنها دست كم براي يك بار هم كه شده، بايد ثابت كنند دلهرههاي بيپايان كارلوس كيروش در مورد بضاعت انساني فوتبال ايران كه به جستوجوهاي دنبالهدارش در پي ستارگان دورگه منجر ميشود، محلي از اعراب ندارد و بازيكنان بومي ما آنقدر «زور» دارند كه گليم خودشان را از آب بيرون بكشند. اين، فرصتي براي يك اعاده حيثيت تاريخي است. از جلال حسيني و مهرداد پولادي و كريم انصاريفر تا جواد نكونام و آرش برهاني، خيليها جمعه بايد از لياقت و اعتبارشان دفاع كنند؛ آنچه اگر محقق شود، بايد بتواند به ثبت يكي از ماندگارترين داربيهاي معاصر فوتبال ايران بينجامد.
4- داربي – هرچقدر كه هم ضعيف و ذليل شده باشد – باز غرور فوتبالي سرزمين ماست. كاش آنها كه به تدبير چرخ گردون وارثان شيشه حيات اين غرور ملي شدهاند، آن را دوباره با بغضي در گلو خفته يا كينهاي در سينه مانده برايمان تاخت نزنند. ما منتظر «شاهنشاه» بازيهاي ايرانيم.
* یادداشت: رسول بهروش
برای ثبت نظرات خود بدون نیاز به تایید عضو کانال تلگرام پرسپولیس نیوز شوید(کلیک کنید)
Sunday, 24 November , 2024