پرسپولیس نیوز : مهدی طارمی ستاره بازی روز جمعه پرسپولیس مقابل راهآهن یزدان ترجیح داد به جای اتوبوس تیم با خودروی شخصی دکتر عبدالصمد ابراهیمی وکیل و دوست صمیمیاش و به همراه احمد نوراللهی از ورزشگاه شهدای شهرقدس خارج شود.
در لحظهای که ماشین حامل مهاجم بوشهری به در خروجی ورزشگاه شهدای شهرقدس نزدیک میشد، ابراهیمی به طارمی گفت سرش را بدزدد و پایین ببرد تا هواداران به خودرو یورش نبرند. با این وجود وقتی طرفداران پرسپولیس متوجه حضور مهدی طارمی در ماشین شدند، بارها به شیشه و سقف ماشین ضربه زدند و ستاره جوان پرسپولیس و همراهانش به زحمت و با کمک نیروی انتظامی از ورزشگاه خارج شدند.
قبل از بازي چه شناختي از تيم راهآهن يزدان داشتيد؟
ما ميدانستيم راهآهن يزدان چيزي براي از دست دادن ندارد و در زمين خودش ميآيد تا 3 امتياز را بگيرد اما خوشبختانه در زمان مناسبي به گل رسيديم و توانستيم نتيجه دلخواه را كسب كنيم.
به نظر ميرسيد در هفتههاي اخير فشار فراواني را تحمل كرده باشي.
درست است. انتقاداتي طي دو، سه هفته گذشته از من شد و فشارهايي وجود داشت ولي با اين نتيجه و دو گلي كه زدم، به آرامش رسيدم. از طرفي ديگر خوشحالم كه پرسپوليس به صدر نزديك شد. البته در طول بازي يكسري اتفاقاتي افتاد كه اصلاً دوست ندارم دربارهاش حرف بزنم.
منظورت ورزشگاه شهداي شهرقدس است؟ از امكانات اين ورزشگاه و شرايط زمين چمن و… همه تعريف كردند.
ورزشگاه شهرقدس كم و كسري نداشت. از ميزباني راهآهنيها تشكر ميكنم. چمن خوبي هم داشت و تماشاگران هم استقبال نسبتاً خوبي كرده بودند. من يكسري دلخوري از دروازهبان خارجي راهآهن يزدان دارم كه… اصلاً ولش كن!
تو كه دو تا گل زدي و بايد خوشحال باشي. حالا اين صحبتها…
اتفاقاً روزهاي اول حضورم در پرسپوليس عليآقا دايي به من گفت ممكن است بازيكنان حريف بخواهند روي اعصابت بروند يا تمركزت را به هم بريزند. تعريف ميكرد يك بار در همين ليگ ايران و زمان بازيگرياش يك مدافع تيم شهرستاني از دقيقه يك شروع به فحاشي به عليآقا كرده است. عليآقا ميگفت من خودم را به نشنيدن زدم. 10 دقيقه از بازي گذشته بود، يك توپ پشت محوطه جريمه افتاد مقابلم، شوت زدم، رفت توي سهكنج دروازه. برگشتم به آن مدافع گفتم حالا راحتتر فحش بده!
جداً؟!
بله، عليآقا ميگفت كسي كه درون زمين فحش ميدهد، آدم بزدل و ترسويي است.
ولي ايگور ننزيچ يك خارجي است و چندان به زبان فارسي مسلط نيست.
به هر حال اتفاقاتي افتاد كه نميخواهم در موردش حرف بزنم. از آن گذشته من درون زمين متعلق به خودم نيستم و هر حركت و واكنشي ممكن است به پرسپوليس لطمه بزند. من آن روز از عليآقا دايي درس گرفتم و در بازي با راهآهن يزدان فقط سكوت كردم. من رابطه خوبي با راهآهنيها دارم و اتفاقاً بعد از بازي با دكتر ابراهيمي به منزل برگشتم و گلايههايم را هم مطرح كردم.
(براي عوض كردن فضاي مصاحبه ميپرسيم) شنيديم خيلي هم با بروبچههاي راهآهن يزدان كري داشتي؟
از اول ليگ من و احمد (نوراللهي) با دكتر ابراهيمي كري داشتيم. شب قبل از بازي هم در تلگرام كلي برايش كري خوانديم. درون ورزشگاه هم كه آمديم به او گفتيم تا 3 گل خوشحالي نميكنيم! بعد از بازي اتفاقاً مجيد محمودي قائممقام هلدينگ يزدان هم آمد كنار ماشين ابراهيمي و وقتي ديد با هم هستيم، كلي شوخي كرد و خنديديم. بعد يك جايي بيرون ورزشگاه چند تا هوادار استقلالي با پرچم آبي بودند كه ابراهيمي گفت اگر يك كلام حرف بزنيد، همينجا شما را پياده ميكنم تا لهتان كنند!
شنيديم جلوي در ورزشگاه هم طرفداران پرسپوليس ميخواستند ماشين حامل شما را درب و داغان كنند.
نه، از شدت محبت بود.
انصافاً فكرش را ميكردي ظرف دو سال به اين جايگاه برسي؟
اين همه لطف خداست. سعي كردم تمرينات را جدي بگيرم. تلاش كنم و از حاشيه دور باشم. هواداران بامعرفت پرسپوليس هم لابد اينها را ديدهاند كه هر جا ميروم، الطاف آنها شامل حالم ميشود. ميخواهم يك نكتهاي را بگويم ولي نميدانم درست است يا نه؟
راحت باش، بگو.
در هفتههاي اخير بعضيها ميخواستند يا تلاش كردند رابطه من و علي دايي را خراب كنند. ناچارم بگويم. بعضيها نوشتند چون طارمي گفته دوست دارم به ركورد گلزني علي دايي برسم، دايي ناراحت شده است.
مگر اين حرف را نزدي؟
چرا، اما من هميشه خودم را شاگرد عليآقا ميدانم و از راهنماييهايش استفاده ميكنم. حتي شب قبل از بازي با صباي قم هم به ايشان زنگ زدم و اجازه گرفتم كه مقابلش بازي كنم.
علي دايي چه واكنشي به تماس تلفنيات نشان داد؟
عليآقا گفت كه اگر ميخواهي ثابت كني شاگرد من هستي، جلوي صباي قم بهترين بازيات را انجام بده.
اتفاقاً در همان بازي هم گل زدي.
بله، از آن گذشته همين هفته قبل هم بابت آن فشارها و حواشي به عليآقا زنگ زدم.
از دست تو دلخور يا ناراحت نبود؟ معمولاً علي دايي خيلي راحت ناراحتياش را بروز ميدهد.
نه، برخورد گرمي داشت و متوجه شد منظور من خداي ناكرده دلخور كردن استاد خودم نبوده است. عليآقا آن روز مرا كلي نصيحت كرد. يك راهنمايي خوب هم داشت.
ميشود بگويي چه حرفهايي بين شما رد و بدل شد؟
عليآقا گفت برانكو يك مربي كاربلد و روانشناس بزرگ است و از تجربياتش استفاده كن تا موفق شوي. از خودش گفت كه هر موقع تحت فشار بوده، بهتر كاركرده و يك نكته كليدي هم گفت… (لحظهاي سكوت ميكند)
اگر بگويي مشكلي پيش نميآيد؟!
نه، عليآقا گفت اولاً تمركزت را بالا ببر و هنگام ضربه زدن هم اصلاً به توپ نگاه نكن. كاري به توپ نداشته باش و فقط دروازه و دروازهبان را ببين. همچنين توصيه كرد از درگيري نترسم و روي هر توپي تأثيرگذار باشم.
حالا اين نكات به كار تو آمد؟
توي بازي با راهآهن يزدان كه خيلي به من كمك كرد. سال قبل هم تمرينات اختصاصي زيادي با من انجام ميداد و خيلي چيزها به من ياد داد. اينها را گفتم تا حاشيهسازان خودشان را خسته نكنند. آقاي گل جهان برادر بزرگ من است و كسي نميتواند رابطه ما را خراب كند.
آخر چه نفعي براي ديگران دارد كه بخواهند رابطه تو با علي دايي را خراب كنند؟ بهتر نيست اين حرف و حديثها را فراموش كني و به قول علي دايي تمركزت را بالا ببري؟
نميدانم، شايد حق با شما باشد اما واقعاً از برخي اتفاقات خسته شدم. ميخواهم يك نكتهاي را بگويم كه تا به حال جايي نگفتهام. باور كنيد علي دايي باعث شد تا اول فصل جديد در پرسپوليس بمانم!
شوخي ميكني؟! علي دايي كه سرمربي صباي قم بود؟
همين ارزشمند است. برخيها علي دايي را نميشناسند و در موردش زود قضاوت ميكنند. همه ميدانند ابتداي فصل همه چيز رديف شده بود تا به ليگ ستارگان قطر بروم. ويزايم هم آماده بود. بليت هم فرستادند اما يك شب عليآقا تماس گرفت و به من گفت تو به پرسپوليس مديون هستي. هنوز براي هواداران كاري نكردهاي. صبر كن مليپوش شوي و يك سال ديگر هم در پرسپوليس بازي كن بعد خواستي لژيونر شوي، برو ولي به يك كشور صاحب فوتبال. همانجا بود كه به وكيلم دكتر ابراهيمي زنگ زدم و گفتم برويم براي تمديد قرارداد.
يعني علي دايي باعث شد تو در پرسپوليس بماني؟
متأسفانه بعد از بازي پرسپوليس و صباي قم برخيها تلاش كردند دايي را روبهروي هواداران قرار بدهند اما من قسم ميخورم عليآقا يك پرسپوليسي تمامعيار و حرفهاي است.
ولي علي دايي معمولاً در تقابل با پرسپوليس و هنگام گلزني شاگردانش شادي ميكند و اعتقاد دارد اهل فيلم بازي كردن نيست. اين حرف را قبول داري؟
طبيعي است وقتي در يك تيم هستي، به موفقيت تيم خودت فكر كني. اما همانطور كه گفتم، شديداً پرسپوليسي است.
بگذريم! گل دوم شما به راهآهن يزدان فوقالعاده و بالاتر از سطح فوتبال ايران بود. در اين رابطه توضيح ميدهي؟
(به شوخي) احمد ناپرهيزي كرد و پاس پشت پا داد. گل دوم خودمان به راهآهن يزدان را خيلي دوست دارم. يك كار تركيبي عالي بود. البته چون دوستان خوبم در راهآهن يزدان حضور دارند، اميدوارم اين تيم ريشهدار و قديمي هرچه زودتر از اين وضعيت نجات پيدا كند تا بخش خصوصي براي حضور در فوتبال ترغيب شود.
چرا در دقايق پاياني روي زمين افتادي و تعويض شدي؟
دو روزي ميشد كه دلدرد شديدي داشتم. اصلاً هم نميتوانستم غذا بخورم. بين دو نيمه هم به برانكو گفتم ممكن است نتوانم ادامه بدهم.
(به ميان حرفش ميپريم) برانكو چه گفت؟
حرفي نزد. خودم گفتم هرجا ديدم نميتوانم ادامه بدهم، اشاره ميكنم تعويض شوم. اواخر بازي ديگر ديدم بدنم نميكشد و خودم هم گفتم تعويض شوم.
هر دو گل پرسپوليس را تو زدي و به صدر جدول گلزنان رسيدي. الان چه احساسي داري؟
خوشحالم كه به صدر جدول گلزنان رسيدم و اين موضوع را كتمان نميكنم. چند موقعيت هم بود كه پاس دادم اما گل نشد. انشاءا… هفته بعد هم گلزني خواهم كرد.
راستي چرا بين دو نيمه به كمك محسن بنگر به رختكن رفتي؟
محسن بنگر براي من مثل برادر است. بين دو نيمه كه پايم ضرب ديده بود، او آمد و مرا به رختكن برد. محسن صخره سرخ فوتبال ماست. راستي يك نكتهاي را داشت يادم ميرفت و اگر اجازه بدهيد ميخواهم بگويم.
بفرماييد.
نقلقول معروفي از مارادونا در شبكههاي اجتماعي وجود دارد كه انگار براي همسرش تعريف كرده كه «وقتي در بيمارستان رواني بستري بودم، آنجا همه ديوانه بودند. يكي ميگفت من ناپلئون هستم و همه باور ميكردند. يكي ميگفت من گاندي هستم و همه باور ميكردند. يكي ميگفت من چهگوارا هستم و همه باور ميكردند اما زماني كه گفتم من مارادونا هستم، همه خنديدند! گفتند هيچكس مارادونا نميشود!» علي دايي چيزي شبيه مارادوناست. او فقط در فوتبال خلاصه نميشود. شما از هر پيرمرد و پيرزني هم بپرسي، علي دايي را ميشناسد. او شخصيت اجتماعي بالايي دارد…
(دوباره حرفش را قطع ميكنيم) مهديجان! علي دايي باور كرد كه تو منظوري از آن جمله نداشتي. باور كن!
ببينيد من مهدي طارمي نه با 109 گل كه حتي با 209 گل هم شايد بهترين گلزن ملي دنيا شوم اما علي دايي نميشوم. يكسري آدمها و حتي صحنهها ماندگارند. عليآقا يك راهنمايي ديگر هم به من داشت كه گل اول را هم با همان توصيه زدم. او به من گفت برو فيلم بازي ايران و كرهجنوبي، همان بازي 6 بر 2 را ببين. مهاجم بايد زماني كه هيچكس فكرش را نميكند، به سمت دروازه ضربه بزند و رعايت اصل غافلگيري ميتواند به هر فورواردي كمك كند. من هم گل اولم به راهآهن يزدان را اينطوري زدم.
در پايان حرف ناگفتهاي نداري؟
منصورخان پورحيدري حق زيادي بر گردن فوتبال ما دارد. دعا ميكنم هرچه زودتر از بستر بيماري بلند شود و از همه پرسپوليسيها هم ميخواهم براي شفاي عاجل اين مرد بزرگ دعا كنند.
برای ثبت نظرات خود بدون نیاز به تایید عضو کانال تلگرام پرسپولیس نیوز شوید(کلیک کنید)
Tuesday, 5 November , 2024