خبرگزاری پرسپولیس : موشک هامبورگ و کاپیتان پرسپولیس در سن 35 سالگی هنوز هم مثل دوران جوانی و اوج خود در بوندس‌لیگا آماده است.

همانند عملکرد خود در زمین، در صحبت‌هایش هم حرفه‌ای و البته کاملا سیاست‌مدار است. مشکلات کنونی فوتبال ایران و بحث روز یعنی جام حذفی را به چالش کشید و با صراحت از وضع موجود انتقاد کرد. حرف‌های "کاپیتان کیا" خواندنی و تامل برانگیز است.

 

مهدی مهدوی‌کیا که این روزها جزو آماده‌ترین بازیکنان پرسپولیس است و با 3 گل و 4 پاس گل موثرترین بازیکن تیمش بوده با حضور در ایسنا، درباره موضوعات مختلفی صحبت کرد.

 

از پرسپولیس شروع کنیم. در هفته‌های گذشته روند بهتری پیدا کرده‌اید.

 

ما در هفته‌های گذشته روند خوبی را آغاز کرده بودیم اما بازی با مس کرمان یک مقدار حرکت ما را کند کرد. فکر می‌کنم بعد از بازی با استقلال تیم‌مان به غیر از دیدار با سپاهان روند خوبی در پیش گرفته بود. ما در هفته‌های ابتدایی لیگ به دلیل عدم آشنایی مربی و بازیکنان از یکدیگر نتایج خوبی نگرفتیم و تاوان آن را هم با گل‌های زیادی که دریافت کردیم پس دادیم. البته آن نتایج تا حدودی طبیعی بود. ژوزه دیر به تیم اضافه شده بود، شناختی از ما نداشت و ترکیب تیم مدام در حال تغییر بود. واقعا در 5 هفته نخست امتیازات مهمی را از دست دادیم. امیدوارم تا نیم فصل که سه بازی دیگر داریم، روند خوب‌مان را ادامه دهیم. فکر می‌کنم پرسپولیس کار خود را در نیم فصل دوم با قدرت شروع می‌کند، چرا که امتیازهایی که در ابتدای فصل از دست داده‌ایم کافی بوده و باید آن‌ها را جبران کنیم. بنابراین هدف ما این است که نیم فصل دوم را واقعا با قدرت آغاز کنیم.

 

فکر می‌کنید با امتیازهایی که پرسپولیس از دست داده شانس قهرمانی در این فصل را دارید؟

 

هنوز فاصله جدی میان تیم‌های صدر جدولی با سایر تیم‌ها ایجاد نشده است. ضمن اینکه تیم‌های بالای جدول با هم بازی می‌کنند و در این بازی‌ها امتیاز از دست می‌دهند. قطعا این فرصت خوبی برای ما است که خود را به صدر جدول نزدیک‌تر کنیم. هنوز 20 بازی دیگر تا پایان فصل باقی مانده، این یعنی 60 امتیاز برای هر تیم. همان طور که گفتم باید نیم فصل دوم را با قدرت شروع کنیم و در آن زمان دیگر جای اشتباه نخواهیم داشت. سطح توقعی که در ابتدای فصل از پرسپولیس به وجود آمد، کمی نابجا بود. لقب‌هایی که برای تیم ما درست کردند مثل "کهکشانی" و یا "بازیکنان میلیاردی" در کار ما تاثیر گذاشت. ما بازیکنان خیلی خوبی به خدمت گرفتیم اما لازمه تیم خوب، داشتن هماهنگی این بازیکنان با یکدیگر بود که متاسفانه مربی تیم زمانی برای انجام این کار نداشت. اینکه ژوزه در هفته‌های ابتدایی مدام ترکیب را عوض می‌کرد نشان می‌داد که هنوز به شناخت کافی از تیم نرسیده اما بعد از هفته پنجم او به غیر از خط حمله ارنج خود را در سایر خطوط شناخته بود و ما دیدیم که پرسپولیس از نظر سازمان دفاعی واقعا خوب کار کرد. مشکل ما در خط حمله بود که با داشتن 5 – 6 مهاجم خیلی خوب و به کار گرفتن چرخشی آن‌ها فشار روی مهاجمان بیشتر شده بود. کمی هم استرس و فشار روی این بازیکنان وجود داشت که کم گل زده بودند. اما به نظر من رفته رفته این مشکل هم در حال رفع شدن است. در بازی قبل دیدیم که کریم انصاری فرد سه گل زد. ما این مسئله را درباره کاظمیان، غلامرضا رضایی و هادی نوروزی در هفته‌های بعد خواهیم دید.

 

البته در ابتدای فصل مهاجمان پرسپولیس مشکلات زیادی در گلزنی داشتند.

 

من معتقدم که ما در پرسپولیس یک مشکل لوکس داریم. بعضی مواقع شما مشکلاتی دارید که به نفع‌تان نیست اما ما در حال حاضر در خط حمله مشکلی داریم که برای مربی تیم شیرین است. 4 – 5 مهاجم آماده داریم و مدام باید این‌ها را جابه‌جا کنیم.

 

از بازی در پست جدید راضی هستید؟

 

پیش از اینکه امسال به عنوان هافبک دفاعی در پرسپولیس بازی کنم در این پست بازی نکرده بودم. البته در دو سه بازی گذشته کمی جلوتر آمده‌ام چرا که من و محمد نوری وظیفه داریم به حمله بیشتر اضافه شویم. با این حال در سه چهار بازی اول بیشتر وظایف دفاعی داشتم. با توجه به نیازی که پرسپولیس در این پست داشت، هافبک دفاعی بازی کردم و خیلی خوشحالم که تیم‌مان روند خوبی به خود گرفته، هرچند هنوز نتایجی که به دست آورده‌ایم راضی کننده نیست اما پرسپولیس کم‌کم خودش را پیدا می‌کند.

 

پس از بازی با پیکان هم که لیگ تعطیل شد.

 

متاسفانه تعطیلی‌های مکرر لیگ تبدیل به یکی از مشکلات اصلی ما در این فصل شده است. شاید اگر ما بازیکن ملی‌پوش نداشتیم خیلی به نفعمان بود. تیم‌هایی مثل راه آهن، نفت تهران و تیم‌های دیگری که زیاد ملی‌پوش ندارند از این تعطیلات به نحو احسن استفاده می‌کنند. می‌توانند به اردو بروند، کارهای تاکتیکی خود را مرور کنند اما ما وقتی هفت، هشت بازیکن اصلی خود را در اختیار نداریم هیچ کاری نمی‌توانیم انجام دهیم. در طول فصل هم برای تمرین‌های بدنی همیشه مشکل داشتیم؛ چرا که در مقاطع مختلف بازیکنان ملی‌پوش از جمع ما جدا شدند. هر زمان هم که روند خوبی داشته‌ایم و دو، سه بازی خوب انجام داده‌ایم متاسفانه دوباره لیگ تعطیل شده است. این موضوعی است که تا به حال هیچ جای دنیا ندیده بودیم و حالا در ایران می‌بینیم. امیدوارم دیگر لیگ تعطیل نشود چرا که بعد از بازی ایران با ازبکستان دیگر لیگ باید در اولویت باشد. تا الان همه به تیم ملی کمک کردند، پس از این هم لیگ باید در اولویت باشد. باشگاه‌ها هم بالاخره می‌خواهند بازیکنان خود را در اختیار داشته باشند. لیگ ما هم باید تکانی بخورد. نمی‌شود که اینقدر تعطیلی وجود داشته باشد. اگر خدا بخواهد و ازبکستان را ببریم به نظر من کار تمام شده است و می‌توانیم در بازی خانگی با لبنان صعود خود را به جام جهانی قطعی کنیم.

 

این که برای صعود به جام جهانی همه چیز را فدای تیم ملی کنیم کار درستی است؟

 

مطمئنا صعود به جام جهانی مهم‌ترین اتفاقی است که می‌تواند برای فوتبال یک کشور رخ دهد؛ چرا که هم یک افتخار برای فوتبال و بازیکنان آن کشور است و هم این‌که باعث می‌شود فوتبال آن کشور رونق بگیرد. اما اگر به فوتبال دنیا و لیگ‌های معتبری مثل آلمان، انگلیس، اسپانیا و ایتالیا نگاه کنیم واقعا چنین چیزی نمی‌بینیم. در هیچ کجای دنیا چنین چیزی را نمی‌بینیم که سه بازی انجام شود و بعد دوباره 20 روز لیگ تعطیل شود. این برنامه‌ای است که از ابتدای لیگ در فوتبال ما جریان داشته و از آن اتفاق‌های خارق‌العاده‌ای است که فقط در فوتبال ما رخ می‌دهد. واقعا موضوع عجیب و غریبی است.

 

درباره جام حذفی هم هر روز یک حرف زده می‌شود. بالاخره مشخص نیست این جام برگزار می‌شود یا نه!

 

داستان جام حذفی هم که دیگر عجیب‌تر شده است. یک روز می‌گویند برگزار می‌شود، یک روز می‌گویند برگزار نمی‌شود، اما یکی از مهم‌ترین جام‌ها در هر کشور جام حذفی است؛ چرا که در وهله‌ی اول کوتاه‌ترین راه برای رسیدن به یک جام است و یک تیم می‌تواند با 5-6 بازی قهرمان شود. دوما تقابل تیم‌های دسته 2 و 3 با تیم‌های لیگ برتری و شگفتی‌هایی که در این بازی‌ها رخ می‌دهد باعث می‌شود این جام جذاب شود و شگفتی‌های جالبی رخ دهد. ما با این کار به تیم‌های دسته 2 و 3 ظلم می‌کنیم؛ چرا که آنها دیگر نمی‌توانند خود را نشان دهند و عرض اندام کنند. جام حذفی جامی است که در همه‌ی نقاط دنیا به آن توجه می‌شود اما نمی‌دانم چه هدف و برنامه‌ای پشت آن بوده که مدیران چنین تصمیمی گرفته‌اند. واقعا نمی‌فهمم یعنی چه که جام حذفی برگزار نمی‌شود؟ چه دلیلی داریم که جام حذفی برگزار نشود؟ مگر بازیکنان اروپایی پنج پا دارند که در سال این همه بازی می‌کنند؟ تازه کشورهایی مثل انگلیس یکی دو لیگ بیشتر از سایر کشورها برگزار می‌کنند. ما که دیگر این چیزها را نداریم. فقط یک لیگ داریم که آن هم 20 روز 20 روز تعطیل می‌شود. اصلا منطقی نیست.

 

البته کفاشیان در اظهار نظری گفته بود ممکن است جام حذفی بدون حضور ملی‌پوشان انجام شود.

 

این هم یکی دیگر از آن تصمیمات عجیب و غریب است. واقعا یعنی چه؟ من متوجه نمی‌شوم. تیم ملی هشت ماه دیگر در خرداد باید در انتخابی جام جهانی بازی کند. حالا می‌خواهیم بازیکنان ملی‌پوش را لای کاغذ نگهداری کنیم که تا آن زمان بازی نکنند که چه شود؟ مگر تیم ملی پول بازیکنان را می‌دهد؟ باشگاه‌ها هستند که با بازیکنان قرارداد دارند. شما فکر می‌کنید در آلمان مربی تیم ملی اجازه دارد بگوید بازیکنان ملی‌پوش در باشگاه‌هایشان بازی نکنند؟ اگر چنین شود دو روزه در تیم ملی‌شان را تخته می‌کنند.

 

ما در سال 2006 هم لیگ داشتیم و هم جام حذفی و خیلی راحت هم به جام جهانی رفتیم. سوالی که وجود دارد اینکه مثلا کی روش در زمان حضورش در پرتغال میتوانست انقدر راحت درباره لیگ و جام حذفی تصمیم گیری کند؟

 

مطمئن باشید که اگر کی‌روش در هر جایی غیر از ایران مربیگری می‌کرد نمی‌توانست برای لیگ برنامه‌ریزی کند. شما در کجای دنیا دیده‌اید که مربی تیم ملی برای همه چیز فوتبال یک کشور تعیین تکلیف کند؟ همه جا لیگ برنامه و نظم دارد و بی‌دلیل آن را تعطیل نمی‌کنند. اگر هم یک بازی بین‌المللی برگزار شود سه یا چهار روز قبل از آن بازیکنان تیم ملی دور هم جمع می‌شوند، مگر این‌که دو بازی پشت سر هم برای آن تیم در برنامه باشد که در این صورت ملی‌پوشان 10 روز به اردو می‌روند. همه جای دنیا قانون دارد و ما فقط ما دنبال بی‌قانونی می‌گردیم. اگر بازیکنان در تیم ملی مصدوم شوند آن وقت چه کسی جواب باشگاه‌ها را می‌دهد؟ تیم ملی در اولویت است اما طبق قانون بازیکنان سه روز قبل جمع می‌شوند و به اردو می‌روند. این بازیکنان که دیگر نونهال و نوجوان نیستند که این‌طور به اردو بروند. واقعا باید این سوال را پرسید که چرا نباید جام حذفی برگزار شود؟ فدراسیون باید جواب دهد که ما به این علت جام حذفی را برگزار نمی‌کنیم. علت آن را بگویند تا مردم هم بدانند. اگر به خاطر تیم ملی این کارها را می‌کنند که همه می‌دانند تیم ملی تا 8-9 ماه دیگر بازی ندارد. اگر قرار بود امروز جام حذفی برگزار شود و فردا تیم ملی بازی داشته باشد می‌توانستیم بگوییم که جام حذفی انجام نشود اما تیم ملی 8 ماه دیگر بازی دارد. برگزار نشدن جام حذفی چه معنی دارد؟ من از مساله‌ای که به نفع فوتبال کشور نباشد انتقاد می‌کنم. تیم‌هایی که در دسته 2 و 3 هستند هم باید به این موضوع اعتراض کنند؛ چرا که حق آنها خورده می‌شود. دو فصل گذشته تیم گسترش فولاد از دسته یک به فینال رسید و حتی امکان داشت به لیگ قهرمانان آسیا صعود کند. برگزار نشدن جام حذفی یعنی خوردن حق این‌گونه تیم‌ها.

 

گویا ژوزه اعلام کرده که از نیم فصل دوم، سه روز مانده به بازی تیم ملی، ملی‌پوشان را در اختیار تیم ملی قرار می‌دهد یعنی همان چیزی که فیفا می گوید.

 

همه جای دنیا لیگ‌شان برگزار می‌شود و در زمان بازی تیم ملی هم سه روز لیگ تعطیل می‌شود و دوباره همه چیز روال عادی خود را می‌گیرد، نه اینکه به خاطر یک بازی تیم ملی دو سه هفته لیگ را تعطیل کنند. اگر ما دنیا را ندیده بودیم و نمی‌دانستیم که در کشورهای صاحب فوتبال چه کاری انجام می‌دهند، آن وقت شاید این حرف‌ها را قبول می‌کردیم اما وقتی که بوده‌ایم و روال کار را می‌دانیم چرا باید حرفی نزنیم؟ با تعطیلی لیگ همه تیم‌ها بلاتکلیف می‌شوند. مردم هم دیگر از فوتبال لذت نمی‌برند. تیم پرسپولیس در آخرین بازی خود 6 گل زده است. شک نکنید که در بازی بعد اگر بلافاصله بعد از آن بازی برگزار می‌شد، 50 هزار نفر به ورزشگاه می‌آمدند. اما الان 20 روز لیگ تعطیل می‌شود و تا بازی بعد برسد، همه یادشان رفته که چه بوده و چه شده است. شاید دوباره 5 – 6 هزار نفر به ورزشگاه بیایند. این تعطیلی‌ها باعث می‌شود هیچ تیمی ریتم خود را به دست نیاورد به ویژه پرسپولیس که چندین بازیکن ملی‌پوش دارد.

 

بازیکنان ملی‌پوش هم اعلام کرده‌اند که با برگزاری جام حذفی فشار بیشتری وارد می‌شود و زمان برگزاری بازیها فشرده خواهد شد.

 

من نمی‌دانم بازیکنان تیم ملی از چه فشاری صحبت می‌کنند. الان در لیگ انگلیس با فاصله‌های سه روزه بازی‌ها برگزار می‌شود، خیلی از این بازیکنان در اروپا بوده‌اند و دیده‌اند که مسابقه‌ها با چه برنامه‌ای برگزار می‌شود. در انگلیس شب عید هم بازی می‌کنند. آخر کدام فشار؟ آیا یک بازی در هر هفته خیلی به بازیکنان فشار می‌آورد؟ آن هم به بازیکنان زیر 30 سال. اگر بازیکن در شرایط بازی باشد بهتر است یا اینکه دو هفته در اردو باشد و هر روز تمرین کند؟ مسی در اسپانیا بازی می‌کند و در زمان بازی‌های ملی به آرژانتین می‌رود و برمی‌گردد. بازیکنان ما هم که قرار نیست از قاره اقیانوسیه به ایران بیایند و بازی‌های ملی را انجام دهند. خوشبختانه همه بازیکنان هم اینجا هستند و با قرعه‌ای که در انتخابی جام جهانی با آن مواجه شدیم، همه تیم‌ها بغل گوش خودمان هستند و فقط کره جنوبی است که فاصله زیادی با ما دارد. آن هم آخرین بازی است. مثل زمان برانکو هم نیست که ما باید هم به کره شمالی و هم به ژاپن سفر می‌کردیم. آن موقع فشار نبود؟ الان به بازیکنان فشار آمده است؟

 

البته با احضارهایی هم که از سوی کمیته انضباطی انجام می شود کمتر کسی جرات می کند این وضعیت را نقد کند.

 

احضار یعنی چی؟ من خودم خیلی به این مساله انتقاد دارم و حرفم را می‌زنم چون فکر می‌کنم این وضعیت به نفع فوتبال نیست.

 

 

ژوزه در یک نشست خبری گفته بود که بازیکنان پرسپولیس در ابتدا ذهنیت منفی نسبت به او داشتند

 

دقیقا همین طور بود. هم مربی و هم بازیکنان شناختی از یکدیگر نداشتند. وقتی در ابتدای فصل ژوزه خیلی جدی با ما برخورد می‌کرد. مربی‌ای که از یک فرهنگ دیگر می‌آید می‌خواهد در ابتدا طوری برخورد کند که همه بازیکنان حساب کار دست‌شان بیاید. ژوزه در روزهای اول خیلی محکم صحبت می‌کرد. همه فکر می‌کردند که او مغرورانه رفتار می‌کند و شخصیت مغروری دارد اما در حقیقت این طور نبود و بعد از چند هفته همه فهمیدند که چنین چیزی نیست. او در حال حاضر رابطه خیلی خوبی با بازیکنان دارد و من می‌بینم که هر روز با تک تک بازیکنان صحبت می‌کند. ضمن اینکه گل محمدی هم به این موضوع خیلی کمک کرده. بالاخره او بازیکنی بوده که سال‌ها در فوتبال این کشور حضور داشته و بازی‌های ملی زیادی انجام داده و به عنوان مربی و سرمربی هم کار کرده قطعا او شناخت خوبی از تیم داشت و خیلی به بازیکنان و کادر فنی کمک کرد که همبستگی بیشتری داشته باشند.

 

اردوی پرسپولیس در دوبی لغو شد، برپایی این اردو پیشنهاد شما بود؟

 

نه، من پیشنهاد نداده بودم اما مربی تیم دوست داشت بازیکنان کنار هم باشند و اردویی را برای تیم برگزار کند. متاسفانه اردوی دوبی به خاطر نبود ملی‌پوشان لغو شد. اما امیدوارم که در نیم فصل یک اردوی خیلی خوب داشته باشیم و با آمادگی کامل وارد بازی‌ها شویم. قطعا در نیم فصل به یک اردو خواهیم رفت و بیشتر در کنار هم خواهیم بود چرا که از ابتدای فصل خیلی کم با هم بودیم.

 

شاید کمتر بازیکنی در فوتبال ایران پیدا شود که پس از تعویض یا نیمکت‌نشینی متانت به خرج دهد و علیه مربی‌اش صحبت نکند. با این حال شما با آن همه سابقه در بوندسلیگا هیچ‌وقت اعتراضی به نیمکت‌نشینی نداشتید

 

در نیم فصل دوم سال گذشته که به پرسپولیس آمدم تمام بازی‌ها را به طور کامل برای داماش انجام داده بودم و از نظر بدنی در شرایط خوبی بودم اما وقتی به پرسپولیس آمدم با توجه به ترافیکی که در خط میانی بود خیلی کم بازی کردم. حتی یک بازی را هم به صورت 90 دقیقه کامل بازی نکردم. من برای دنیزلی احترام زیادی قائل بودم، دو سه بار هم با مصدومیت مواجه شدم که کار من را سخت‌تر کرد. می‌توانستم در لیگ قهرمانان برای پرسپولیس به میدان بروم اما مصدومیت نگذاشت. خیلی برایم سخت بود که پس از 13 سال که به پرسپولیس آمدم روی نیمکت بنشینم و یک نیم فصل را به صورت نصفه و نیمه پشت سر گذاشتم. پرسپولیس هم شرایط خوبی نداشت و از آسیا هم حذف شده بود. به همین خاطر دوست نداشتم در آن وضعیت فوتبال را کنار بگذارم، به همین خاطر با دنیزلی صحبت کردم. او من را متقاعد کرد که یک فصل دیگر بازی کنم و خیلی دوست داشت که یک سال دیگر در کنار پرسپولیس باشم. خود من هم خیلی دوست داشتم که با یک خاطره خوب از پرسپولیس خداحافظی کنم. به همین خاطر قراردادم را با تیم تمدید کردم. بعد از آن دیگر دنیزلی نیامد و یک مربی جدید به جمع ما اضافه شد.

 

البته آمدن ژوزه همراه شد با نیمکت نشینی شما!

 

در ابتدای کار شرایط کمی سخت بود. مربی از ما شناخت چندانی نداشت و فصل را با بازیکنان دیگر شروع کرد. حتی من در یکی، دو بازی جزو لیست 18 نفره تیم هم نبودم.

 

با این وجود به نیمکت نشینی اعتراض نکردید مثل دورانی که دال شما را در هامبورگ نیمکت نشین کرده بود.

 

من همیشه در فوتبال به این موضوع اعتقاد داشتم و در مکتبی که فوتبال را یاد گرفتم فهمیدم که همیشه داخل زمین صحبت کنم تا اینکه بخواهم در خارج از زمین شلوغ‌بازی کنم و کارهایی بکنم که نه به نفع تیم است و نه به نفع خودم.. به همین خاطر با جدیت به تمرین‌هایم ادامه دادم و شاید به نوعی به همان شرایط خود در سال 2005 در هامبورگ برگشتم که در آن زمان با مربی تیم کمی به مشکل برخورده بودم. تنها راه برای من این بود که بجنگم و تمرین کنم تا زمانی که فرصتی گیرم آمد از آن استفاده کنم. دقیقا همان راه را دنبال کردم. مربی تیم هم این مسئله را می‌دید.

 

 

 

سرانجام فرصت پیدا کردید و به ترکیب بازگشتید.

 

فرصت همان بازی با استقلال بود. تیم ما واقعا در بحران بود، ما بازی قبل را به داماش باخته بودیم. وقتی مربی تیم به من پیشنهاد داد که من می‌خواهم شما را در پست هافبک دفاعی به بازی بگیرم، من خیلی سریع پذیرفتم. می‌دانستم که مسئولیت سنگینی دارم، آن هم در چنین بازی مهمی. اما خیلی خوشحالم. من بعد از آن بازی شرایط خوبی پیدا کردم و تمرین‌های خود را به صورت منظم ادامه دادم. سعی کردم در بازی آن چیزهایی که مربی می‌خواهد انجام دهم. الان هم خیلی خوشحالم که یک بار دیگر آن داستان برای من تکرار شد. امیدوارم این موضوع تا پایان فصل تداوم داشته باشد و من بتوانم همچنان به پرسپولیس کمک کنم.

 

به هر حال شما آخرین بازیکن از نسل طلایی فوتبالی ایران هستید و با وضعی که وجود دارد بعید است سالهای سال بازیکنی با مشخصات شما و از آن نسل در فوتبال ایران ظهور کند. شما هیچ وقت تجربه تان را به بازیکنان جوان انتقال می دهید؟

 

من همیشه با جوانان تیم صحبت می‌کنم، چه زمانی که در اواخر دوران حضورم در هامبورگ بودم و چه زمانی که در آینتراخت فرانکفورت بازی می‌کردم. خیلی دوست دارم وقتی یک بازیکن با استعداد را می‌بینم تجربیاتی در اختیارش بگذارم که بتواند به او کمک کند. یک بازیکن جوان باید بداند که همیشه خوب تمرین کردن و اجرای دستورات مربی در تمرین بهترین شیوه جلب رضایت اوست. شاید یک بازیکن خیلی خوب بازی کند اما آن چیزی نباشد که مربی می‌خواهد. بازیکن باید بداند که مربی از او چه چیزی انتظار دارد. ما بازیکنان جوان خوبی داریم اما مشکلی که در فوتبال ما وجود دارد عدم توجه به سنین پایه است. الان دیگر مثل زمان ما نیست. یادم می‌آید که وقتی مسابقه‌های جوانان و امیدهای لیگ تهران برگزار می‌شد، خیلی سطح بالایی داشت. یا حتی زمانی که تیم امید آرارات با کشاورز بازی می‌کرد ورزشگاه شیرودی پر از جمعیت بود اما الان آن سطح از فوتبال را در فوتبال پایه نمی‌بینیم. استعدادهای خوبی در فوتبال داریم. مثلا تیم ملی جوانان ما ژاپن را در رقابت‌های آسیایی برد. بازیکنان ما از پایه قوی نیستند.

 

رفتار نامناسبی که در فوتبال ایران جا افتاده است، اعتراض به نیمکت نشینی و وارد کردن حاشیه به تیم است. رفتاری که از شما شاهد نبودیم و می‌تواند درسی برای سایرین باشد.

 

بازیکنی که روی نیمکت می‌نشیند باید به او بربخورد چرا که اگر ناراحت نباشد، اصلا تلاشی برای تغییر شرایط خود نمی‌کند. اما این ناراحتی نه باید به تیم منتقل شود و نه به تیم موج منفی دهد. به هر حال ما یک تیم هستیم و در انتها موفقیت تیم مهم است نه بازیکن. ما اگر حتی دو آقای گل داشته باشیم اما تیم ما در رده دوازدهم یا سیزدهم باشد هیچ فایده‌ای برای پرسپولیس ندارد. اگر بازیکنی نیمکت‌نشین شود و ناراحتی خود را به تیم منتقل نکند، چیز خوبی است. ما دیدیم که کریم انصاری فرد چند هفته نیمکت نشین شد اما در آخرین بازی هت‌تریک کرد یا هادی نوروزی که سه چهار بازی اول در لیست 18 نفره بازیکنان هم نبود اما این اواخر مهره تاثیرگذاری برای ما بوده است. این درس بزرگی برای بازیکنان ماست که وقتی به یک بن‌بست می‌خورند و حتی در میان 18 بازیکن تیم هم نیستید، با سعی، تلاش و جدیت به حق خود برسند و زمانی که به ترکیب ثابت راه یافتند لذت زیادی دارد. شهاب گردان هم همین وضعیت را دارد. او دروازه‌بان خوبی است اما نیمکت‌نشین شده است. البته بحث دروازه‌بان از سایر بازیکنان جداست. یک وقت می‌بینید یک دروازه‌بان با یک اشتباه چند هفته به نیمکت منتقل می‌شود که این هم قانون فوتبال است. امیدوارم شهاب به ترکیب ثابت برگردد چرا که ما دوست داریم همه به تیم کمک کنند. به نظر من در هفته‌های آینده قطعا شهاب به ترکیب ثابت می‌رسد و بالاخره فرصت به او هم می‌رسد. دوست نداریم دروازه‌بان فعلی‌مان بد باشد تا گردان به ترکیب اصلی برسد اما امیدواریم شهاب هم به ما کمک کند.

 

 

 

 

 

نظرتان در رابطه با درگیری لفظی ژوزه و کی‌روش چیست؟

 

دعوای این دو نفر مثل این می‌ماند که دو فوتبالیست ایرانی که در لیگ آلمان بازی می‌کنند، مدام در صحبت‌هایشان علیه یکدیگر حرف بزنند. این موضوع اصلا چیز جالبی نیست. دیگران چه فکری می‌کنند، وقتی دو هموطن در یک کشور دیگر با هم دعوا می‌کنند؟ اما یک مسئله برای من خیلی جای تعجب داشت و به عنوان کاپیتان پرسپولیس از آن گله‌مند بودم که چرا آقای کی‌روش در حالی که برای پاسخ دادن به ژوزه این همه فرصت داشت دقیقا سه ساعت پیش از دیدار حساس ما با پیکان که بسیار برای ما مهم بود و فشار زیادی روی مربی ما وجود داشت، چنین بیانیه‌ای داد. او می‌توانست دو، سه هفته قبل و بلافاصله پس از بازی ایران و کره جنوبی این بیانیه را بدهد اما چرا درست سه ساعت قبل از بازی ما با پیکان این کار را کرد؟ به نظر من این کار کی‌روش اصلا حرفه‌ای نبود. وقتی شما می‌دانید که یک مربی هم از سوی روزنامه‌ها و هم از سوی هواداران تحت فشار است، دقیقا زمانی بیانیه می‌دهید که شرایط این مربی مشخص نیست و حتی برخی افراد این موضوع را مطرح کرده بودند که این بازی آخرین شانس ژوزه در پرسپولیس است و بعد از آن از ایران خواهد رفت. به نظر من کار کی‌روش جوانمردانه نبود و خیلی شیطنت کرد.

 

یک زمانی بود که فوتبال ما رو به سبک فوتبال بلوک شرق اروپا آورده بود، زمانی که ویچ ها در ایران تیمهای زیادی را رهبری می کردند. الان هم چهار تیم ایرانی را مربیان پرتغالی مربیگری می کنند. فکر می کنید فوتبال ایران و پرتغال اصلا سنخیتی با هم دارند؟

 

هیچ ایرادی ندارد که حتی همه مربیان 18 تیم لیگ برتری هم پرتغالی باشند. اما شما باید ببینید که تاثیرگذاری مربیان تا چه حد است. مثلا مربی تراکتورسازی که تیمش به این خوبی و زیبایی فوتبال بازی می‌کند، حضورش چه ایرادی دارد. به نظر من آمدن مربیان پرتغالی یا هر مربی دیگری که بتواند به فوتبال ما کمک کند ایرادی ندارد. شاید فوتبال ایران و پرتغال از نظر تکنیک بازیکنان کمی به هم شباهت داشته باشد اما دلیل نمی‌شود که وقتی فوتبال‌مان به یک کشور شبیه است بگوییم باید مربیان آن کشور به ایران بیایند.

 

اگر پرسپولیس امسال سهمیه لیگ قهرمانان را گرفت، وسوسه نمی‌شوید که یک سال دیگر هم به فوتبال خود ادامه دهید؟

 

خیلی دوست دارم امسال پرسپولیس سهمیه لیگ قهرمانان را بگیرد و یا قهرمان شود اما قطعا امسال آخرین سال فوتبالم خواهد بود. من دو دهه در فوتبال بودم و خیلی سخت است که به طور کامل آن را کنار بگذارم.

 

از فصل آینده به مربیگری روی می‌آورید؟

 

مربی‌گری را خیلی دوست دارم. فوتبال را پله پله از رده‌های نوجوانان شروع کردم تا به تیم ملی رسیدم. اعتقادم بر این است که در مربی‌گری هم باید پله‌ها را طی کنیم. به نظر من اگر بازیکن خوبی در فوتبال بوده‌اید تضمینی برای اینکه مربی خوبی شوید نیست. حتی بهترین بازیکن دنیا هم ممکن است در مربی‌گری موفق نشود. خیلی دوست دارم که مربی‌گری را هم از کار در تیم‌های پایه شروع کنم. صحبت‌هایی شده که به آلمان بروم تا بتوانم مدارک مربی‌گری‌ام را بگیرم و اگر بشود می‌خواهم از همان آلمان و هامبورگ مربی‌گری را با کار در تیم‌های نوجوانان و جوانان شروع کنم.

 

بزرگترین حسرت مهدی مهدوی‌کیا چه بود؟

 

متاسفانه چند آرزو به دل من ماند. یکی اینکه قبل از حضورم در فوتبال اروپا با تیم پرسپولیس تا دو قدمی قهرمانی در جام باشگاه های آسیا رفتیم اما نشد. بعد از آن در سال 2004 می توانستم با ایران قهرمان آسیا شوم اما آن بازی چین و داور لبنانی و اتفاقات دیگری که افتاد مانع از قهرمانی ما شد. بعد از آن در لیگ آلمان می توانستم با هامبورگ قهرمان بوندسلیگا شویم اما دو بار سوم شدیم و در هفته های آخر کم آوردیم. خیلی دوست داشتم که یک بار قهرمان بوندسلیگا شوم اما یک بار با هامبورگ در جام لیگا پوکال که 6 تیم برتر لیگ در آن بازی می کنند در حضور تیم هایی مثل بایرن مونیخ و دورتموند قهرمان شدیم و خیلی برایم لذت بخش بود.

 

تا به حال به این موضوع فکر کرده‌اید که مثل برخی بازیکنان بزرگ اروپا بعد از دوران بازیگری‌تان به کارشناسی فوتبال رو بیاورید؟

 

من در فوتبال آلمان چیزهای آموزنده‌ی زیادی دیده‌ام. مثلا گونتر نتسر بازیکن بزرگی در تاریخ آلمان است اما هیچ وقت وارد دنیای مربی‌گری نشد. یا افراد دیگری مثل پل برایتنر که تنها بعضی مواقع به عنوان مفسر فعالیت می‌کند اما من فکری راجع به مفسر شدن نکرده‌ام و دوست دارم مدارج مربی‌گری را کم کم طی کنم. رابطه خیلی خوبی با باشگاه هامبورگ دارم. خاطرات خیلی خوبی هم با این تیم دارم و دوست دارم در صورت امکان کار مربی‌گری‌ را در همین باشگاه آغاز کنم. در فوتبال آلمان اگر چند سال در بوندسلیگا بازی کرده باشید، مدرک C را به شما می‌دهند اما برای مربی‌گری در بوندسلیگای یک و دو باید دوره 11 ماهه مربی‌گری را گذرانده باشید. آن دوره خیلی سخت است و دقیقا مثل مدرسه می‌ماند.

 

با این حال به نظر می‌رسد افرادی مثل شما که چندین سال در فوتبال اروپا حضو داشته‌اند و تجربیات فراوانی به دست آورده‌اند می‌توانند این موج را با خود به فوتبال ایران بیاورند.

 

 

اگر قرار باشد کسی که در اروپا بازی کرده با خود موجی به ایران بیاورد باید فضایی مثل تلویزیون خصوصی برایش فراهم باشد تا این کار را انجام دهد. وقتی از فوتبال حرفه‌ای حرف می زنیم همه چیزمان باید حرفه‌ای باشد، اما فوتبال ما نیمه حرفه‌ای هم نیست. وقتی تلویزیون به لیگ ایران پول نمی‌دهد، شما انتظار دارید که به مفسرانش پول دهد، در حالی که از ثانیه ثانیه لیگ تلویزیون پول در می ‌آورد. یک شبکه خصوصی در آلمان برای پخش مسابقات بوندسلیگا 900 میلیون یورو پول می‌دهد. حالا ما اینجا هنوز درگیر 10 15 میلیارد هستیم. به نظر من هنوز این موضوع در فرهنگ ما جا نیفتاده است. وقتی یک نفر به تلویزیون می آید تا کارشناسی کند همه سریع می گویند این آدم هم تا بیکار شد، به تلویزیون آمد، انگار دنبال تیم است! هنوز در ایران به کارشناسان تلویزیونی به دید بد نگاه می‌شود، اما اگر به فوتبال روز دنیا نگاه کنید متوجه می شوید که فوتبال ایران از این نظر خیلی فاصله دارد. اولا شبکه خصوصی در ایران برای فوتبال وجود ندارد. در کشورهای اروپایی شبکه‌هایی وجود دارد که همیشه باید یک مفسر خوب برای بازی‌ها داشته باشد، مثلا در آلمان، بکن باوئر و اولی هوینس در این برنامه‌ها حاضر می‌شوند به تازگی اشتفان افنبرگ و مهمت شول را هم آورده‌اند. هنوز در ایران به این مساله بها داده نشده و در تلویزیون می‌خواهند کارشناس را از این شبکه به آن شبکه ببرند. شاید به همین خاطر است که خیلی از کارشناسان فوتبال دیگر از مفسر بودن در تلویزیون دست کشیده‌اند. مثلا در جام ملت‌های اروپا بازی اول آلمان با پرتغال بود. من برای کارشناسی آن بازی به تلویزیون رفتم. آنها به من گفتند که از این به بعد هم بیا! اما من نمی‌توانستم.

 

خیلی‌ها معتقدند بازیکنان ایرانی زیاد حرفه‌ای رفتار نمی‌کنند و یکی از دلایل عدم پیشرفت فوتبال ما نیز همین موضوع است.

 

این که گفته می‌شود بازیکنان ایرانی حرفه‌ای نیستند را قبول ندارم. این به سیستم‌ باشگاه و مربی بر می‌گردد که چطور از بازیکن استفاده می‌کند. البته ما در ایران باشگاه نداریم و همه تیم هستند. باشگاه باید چند زمین اختصاصی داشته باشد، بلیت فروشی، اسپانسر و چیزهای دیگر. آن باشگاه باید طوری برنامه‌ریزی کند که بازیکن را به راه حرفه‌ای بیاورد. وقتی باشگاه زمین تمرین ثابتی نداشته باشد و بازیکن هر روز در رفت و آمد باشد، مسلما آن بازیکن بدش نمی آید که از زیر کار در برود. به نظر من سیستم‌ باشگاهداری و تفکر مربیان ما است که یک بازیکن را می‌سازد. همه دوست دارند در فوتبال پیشرفت کنند. این که بعضی بازیکنان بیشتر از ارزش واقعی خود پول می‌گیرد و اشباع می‌شوند، ارتباطی به او ندارد، چرا که کسی از پول بدش نمی آید این مدیر باشگاه است که باید درست روی بازیکنان ارزش گذاری کند. داستان فوتبال کثیف و دلالی خیلی مواقع از همینجا نشات می‌گیرد. وقتی به بازیکنی که 100 میلیون می‌ارزد 300 400 میلیون می‌دهید خب معلوم است که آن بازیکن پول را می‌گیرد و بدش هم نمی آید. در صورتی که همه جای دنیا هم همین طور است. همیشه فوتبال ورزشی بوده که از سایر رشته‌ها متفاوت بوده است. شما به هر کشوری که بروید می بینید که فوتبال اولین رشته است به غیر از آمریکا که رشته‌هایی مثل بسکتبال ، بیس بال و هاکی روی یخ در اولویت هستند که ما اصلا نمی دانیم چه هستند. وقتی به ورزش‌های دیگر اهمیت نمی‌دهیم دلیل نمی‌شود که این پول‌ها در فوتبال رواج نداشته باشد. همین تلویزیون ما چقدر از طریق فوتبال درآمد دارد؟ کدام برنامه را می‌توانید پیدا کنید که چند میلیون نفر را یک ساعت و نیم میخکوب پای تلویزیون نگه دارد؟ چند وقت پیش که هجمه‌های زیادی به فوتبال وارد شده بود به دوستانم مطبوعاتی‌ام می‌گفتم شما یک هفته‌ از فوتبال چیزی ننویسید. آیا آن موقع فروشی خواهید داشت؟ مطمئنا همه روزنامه‌ها برگشت می‌خورند به خاطر این که فوتبال جذابیت دیگری دارد.

 

 

اما شما در جوانی از پیشنهاد عالی دالیان چین صرفنظر کردید و حاضر شدید با مبلغی کمتر به آلمان بروید. این نشان می‌دهد مثل برخی بازیکنان اشباع نشده بودید. الان بازیکن تا اسمی در می کند با قراردادی کلان صاحب بهترین ماشین و خانه می شود و دیگر انگیزه اش به کلی از بین می رود.

 

وقتی در سن 21 سالی به جام جهانی رفتم و بازیکنان بزرگ دنیا را دیدم دوست داشتم که به فوتبال اروپا بروم. وقتی دیدم کریم باقری، علی دایی و خداداد عزیزی رفته‌اند با خودم گفتم من هم می‌توانم به اروپا بروم. از این طرف دالیان چین برای دو سال به من چهار میلیون دلار می‌داد واقعا پیشنهاد وسوسه کننده‌ای بود. در حالی که من می خواستم شش ماه به صورت قرضی به بوخوم بروم. البته قبل از این که این داستان‌ها به وجود بیاید من بلافاصله پس از پایان جام جهانی با تیم تاتنهام قرارداد بسته بودم. در آن زمان تاتنهام در هر سال 500 میلیون تومان به من می‌داد در حالی که در پرسپولیس سالی پنج میلیون بیشتر نمی‌گرفتم بعد مشکل سربازی به وجود آمد و من نتوانستم به این تیم بروم. واقعا دو، سه ماه از نظر روحی به هم ریخته بودم و نمی توانستم به خوبی بازی کنم. از نظر بدنی خیلی افت کردم. بعد از آن پیشنهاد دالیان همچنان مرا وسوسه می‌کرد و امیر عابدینی هم شاهد است که رییس این باشگاه هر روز با ما تماس می گرفت، اما بالاخره تصمیم خودم را گرفتم و برای شش ماه با 100 هزار مارک به بوخوم رفتم. این تفکر من بود. دوست داشتم در فوتبال اروپا بازی کنم. من به این موضوع رسیدم که اگر دو، سه سال پیشرفت کنم 10 برابر آن پول را به دست می‌آورم. نمونه‌های بارز این موضوع سالی حمیدزیچ و سرگئی باربارز بودند. این دو بازیکن در زمان جنگ از بوسنی به لیگ‌های آماتور آلمان آمدند و آنقدر پیشرفت کردند که به بازی در بایرن‌ مونیخ و هامبورگ رسیدند. انگیزه فوتبال هیچ وقت از بین نمی‌رود. شاید یک بازیکن سطح آرزوهایش این باشد، اما عطش فوتبال آنقدر زیاد است که وقتی مثلا من 45 ساله هم بشوم وقتی به زمین می‌روم مطمئنا با همان شور و شوق جوانی بازی خواهم کرد.

 

فکر می‌کنید دلیل اصلی کاهش لژیونرهای فوتبال ما در چند سال گذشته چه بوده؟

 

من خیلی صریح و بدون تعارف می گویم که در دنیا هیچ کس به فوتبال ایران اهمیت نمی‌دهد. در آلمان حتی برای فوتبال آسیا هم زیاد اهمیتی قائل نیستند و فقط چند ثانیه در اخبار مثلا خبر قهرمانی ژاپن را می‌دهند. تنها جایی که می‌توانیم عرض اندام کنیم، جام جهانی است. هر وقت به جام جهانی رفتیم چند بازیکن تیم ملی به تیم‌های اروپایی رفتند. در سال 98 همه جوانان ما مثل پاشازاده، میناوند، منصوریان، داریوش یزدانی، سیروس دین محمدی و من به اروپا رفتیم. جام جهانی ویترینی است که ما باید از آن استفاده کنیم و لیگ ایران را کسی نمی بیند. کسی فوتبال آسیا را دنبال نمی‌کند. شما ببینید ژاپن و کره همیشه در چند سال اخیر در جام جهانی بوده‌اند. یک موضوع که آنها را از ما جدا می‌کند بحث اقتصادی فوتبالشان است. هر بازیکنی که به تیم‌های ژاپنی می‌رود چهار پنج اسپانسر بزرگ با خود می‌برد. فوتبال یک ورزش تجاری است و همه به دنبال تجارت آن هستند. وقتی یک بازیکن ژاپنی به تیمی می‌رود و اسپانسرهایی مثل سونی، شارپ و توشیبا به حمایت از آن تیم می‌پردازند سران آن باشگاه دیگر معطل نمی‌کنند. من یک مثال بارز برای شما می‌زنم. زمانی که هیچ بازیکن ژاپنی در بوندسلیگا نبود تاکاهارا را که دو فصل پشت سر هم آقای گل ژاپن شده بود برای تست به تمرین هامبورگ آورده بودند. روزی که برای تست آمده بود 10 شبکه خبری به همراه 50 خبرنگار و عکاس وارد زمین چمن شدند تا جایی که همه بازیکنان گفتند مگر قرار است چه بازیکن بزرگی به تیم بیاید! البته او واقعا بازیکن قابلی بود و قابلیت‌های فوتبالی‌اش را نمی‌توان انکار کرد. وقتی باشگاه هامبورگ شرایط این بازیکن را دید و متوجه شد که می‌تواند از لحاظ تجاری چه سودی داشته باشد، سریع با این بازیکن قرارداد امضا کرد. ما یک بار قبل از فصل یک بازی دوستانه با هانوفر داشتیم، هیچ شبکه‌ای در آلمان حاضر نبود این بازی را بخرد. یک شبکه ژاپنی فقط به خاطر حضور تاکاهارا 500 هزار دلار حق پخش این بازی را داد تا بازی این بازیکن را پخش کند. بعد از یکی، دو فصل باشگاه هامبورگ تردید داشت که این بازیکن را نگه دارد یا بفروشد. وقتی اسپانسرهای حامی تاکاهارا متوجه این موضوع شدند گفتند اگر تاکاهارا نباشد ما هم نیستیم. یک موضوع جالب دیگر برایتان بگویم. یک عکاس از آرژانتین به هامبورگ آمده بود و در این شهر زندگی می‌کرد. فقط هر روز به تمرین می آمد و از تاکاهارا عکس می گرفت به بقیه بازیکنان هم کاری نداشت. عکس‌ها را به ژاپن می‌فرستاد و خرج زندگی خود در آلمان را از همین راه در می‌آورد. سه خبرنگار ژاپنی هم هر روز با او در تمرین‌ها حاضر می‌شدند و به خاطر حضور او در هامبورگ در این شهر زندگی می‌کردند. تا تاکاهارا از تمرین بیرون می آمد به سبک خاص خودشان برای او احترام می‌گذاشتند. تا زمانی که تاکاهارا نمی‌گفت هم خبرنگاران به خود اجازه نمی‌دادند با او مصاحبه کنند. این سه نفر دو سال به خاطر او در هامبورگ زندگی می‌کردند. حالا قضیه ما کاملا برعکس است. از ورزشگاه که خارج می شویم 20 میکروفون را به طرف دهان ما نشانه می‌گیرند! من 11 سال آلمان بودم، اما یک خبرنگار ایرانی هم نیامد حال من را بپرسد. یک شبکه ایرانی در این چند سال نیامد سراغ من را بگیرد و بپرسد شما در آلمان چه می‌کنید؟ حالا یک خاطره دیگر برایتان تعریف کنم. خبرنگار وقت صدا و سیما در آلمان یک بار قصد داشت به هامبورگ بیاید و از حضور من در این تیم گزارش بگیرد. قبل از اینکه از برلین به هامبورگ بیاید پند بار با من تماس گرفت و دست آخر هم یک روز قبل از بازی به تمرین ما آمد که اصلا حضور خبرنگار ممنوع بود و هر کس دوربین می آورد مربی دوربین را جایی می‌انداخت که دیگر آن را پیدا نکند. داشتیم تمرین می‌کردیم که ناگهان دیدیم یک دوربین در کنار زمین کاشتند. مربی ما از آن طرف زمین با سرعت به سمت دوربین رفت و گفت شما از کجا آمده‌اید؟ چرا به تمرین دوربین آورده اید؟ من به سمت مربی رفتم و با کلی خواهش و تمنا به او گفتم که این دوست ما ایرانی است و از ایران به خاطر من ‌آمده تا مصاحبه بگیرد. بالاخره مربی به او گفت که در بخش اداری باشگاه بمان تا حداقل خبرنگارهای دیگر تو را نبینند. بعد از تمرین به طرف آن خبرنگار رفتم و به محض این که مصاحبه شروع شد از من پرسید برنامه شما چیست؟! من کمی آن خبرنگار را نگاه کردم و به دوستش گفتم چند لحظه ضبط نکنید. به خبرنگار گفتم شما دو ساعت در راه بودید تا به اینجا برسید یک سوال برای خودتان روی کاغذ ننوشتید تا وقتی اینجا رسیدید از من بپرسید. آخر سر هم سوال‌ها را من خودم نوشتم و دادم تا بپرسد. اصلا نمی دانست که فوتبال چیست!

 

 

وضعیت بازگشت علی کریمی به پرسپولیس به کجا رسید؟

 

من شخصا قبل از بازی با راه‌آهن به منزل ژوزه رفتم و درباره کریمی با او صحبت کردم. بعد از آن هم به همراه بازیکنان تیم نزد ژوزه رفتیم. نظر او هم برای بازگشت کریمی مثبت است. امیدواریم شرایط فراهم شود تا کریمی به تیم برگردد. قطعا ما در ادامه فصل به او نیاز داریم.

 

کمی درباره تیم ملی حرف بزنیم. یک هفته دیگر بازی حساسی با ازبکستان داریم.

 

دیدار با ازبکستان مهم‌ترین بازی ماست، اگر این تیم را ببریم درصد زیادی از راه صعود به جام جهانی را رفته‌ایم. هر چند بازی سختی داریم ازبکستان همیشه مقابل ما خوب بازی کرده و دیدید که در بازی اول هم در شرایطی که پنج بازیکن اصلی خود را در اختیار نداشت، تیم ما را اسیر خود کرده بود. قطر را در خارج از خانه شکسته داده و تیم خطرناکی است. به نفع همه فوتبال ماست که این بازی را ببریم و در نهایت به جام جهانی صعود کنیم.

 

شما همیشه از ادبیات حاکم بر فوتبال ما انتقاد داشته‌اید.

 

من فکر می‌کنم که خود ما فوتبالی‌ها باید احترام هم را نگه داریم. خود من هم چند بار صحبت‌هایی کردم. باز هم همین جا معذرت خواهی می‌کنم. متاسفانه در ایران قبل از بازی به هم گل می‌دهند و با هم روبوسی می‌کنند، اما بعد از بازی با هم دعوا می‌کنند، در حالی که در اروپا در پایان بازی با هم دست می‌دهند. بحثی که من دارم این است که ما باید از فوتبال لذت ببریم کاری که در همه دنیا انجام می‌شود. مردم و تماشاگران از فوتبال لذت می برند، اما ما از شب قبل از بازی تماشاگران را به استادیوم می آوریم و تا ساعت 6، 7 آنها را نگه می داریم و بعد هم با بداخلاقی آنها را از ورزشگاه بیرون می‌کنیم. مشخص است که هیچ تماشاگری از فوتبال لذت نمی‌برد.

 

 

مهدی مهدوی‌کیا یک کار خوب انجام داد و آن هم تاسیس بنیاد حمایت از کودکان سرطانی بود. کمی در این رابطه توضیح می‌دهید؟

 

البته نمی‌خواهم آن چنان درباره کارهایی که انجام می‌دهم در رسانه‌ها صحبت کنم. در زندگی‌ام خدا به من خیلی کمک کرد. من از جایی آمده‌ام که فرد ثروتمندی نبودم از 13 ،14 سالگی روی پای خودم بودم. ضمن این که خیلی از خانواده‌ام تشکر می‌کنم. خوشبختانه الان از نظر مالی در شرایط خوبی هستم. دوست دارم بعضی مواقع حرکاتی انجام دهم و بنیاد خیریه‌ای که برای کودکان سرطانی تاسیس شد هم در همین راستا بود. همیشه نسبت به کودکان خیلی حساس بودم. وقتی کسی به من مراجعه می‌کند و می‌گوید بچه‌ام مشکل دارد سعی می‌کنم تا جایی که می‌توانم مشکل او را حل کنم. البته این کار با تحقیق همراه است، چرا که متاسفانه بعضی‌ها از این وضعیت سوء استفاده می‌کنند. مثلا یک روز طرف سر تمرین پرسپولیس است و شما به او کمک می‌کنید، اما متوجه می شوید که روز بعد در تمرین استقلال بوده است!

 

از بزرگترین حسرت‌های خود گفتید. بهترین خاطرات فوتبالی‌تان را هم بگویید.

 

در رده ملی بازی با چین یک سکوی پرتاب برای من بود. با زدن آن دو گل پیشرفت خوبی پیدا کردم. یک بازی دیگر هم که خیلی به من مزه داد پیروزی یک بر صفر برابر بحرین بود که صعود ما را به جام جهانی 2006 قطعی کرد. ما یک خاطره خیلی بد چهار سال قبل از آن دیدار با بحرین داشتیم که با شکست مقابل این تیم از صعود به جام جهانی باز ماندیم اما در تهران جبران کردیم. خیلی روز خوب و شیرینی برای من بود.

 

گفت‌وگو از محسن معتمدکیا و علیرضا اشرف

 

برای ثبت نظرات خود بدون نیاز به تایید عضو کانال تلگرام پرسپولیس نیوز شوید(کلیک کنید)