عليرضا حقيقي همين هفته قبل گفته بود اگر وضعيت به همين منوال باشد و همچنان روي نيمكت باشد نيم فصل از پرسپوليس مي‌رود اما وقتي مقابل پيكان نوبت به او رسيد ثابت شد حقيقي جوان در راه اثبات شايستگي‌هايش ناموفق بوده است. در ديداري كه پيكان يك موقعيت حساس روي دروازه پرسپوليس داشت، سرخ‌ها 2- يك باختند تا ضعف گلر اين تيم به چشم بيايد. حقيقي در صحنه گل دوم پيكان با جايگيري اشتباه خود يك گل عجيب خورد تا جبران كار براي تيمش دشوار شود. هرچند كه در اين گل هافبك‌هاي تدافعي و مدافعان پرسپوليس هم تاحدودي مقصر بودند و حقيقي در يك نوبت اجازه خلق نتيجه صفر-3 را نداد اما همان گل 35 متري باعث شد تا كادر فني به اين نتيجه برسد كه عليرضا حقيقي هم نمي‌تواند گلر فوق‌العاده مطمئني در دربي پايتخت باشد

بعد از دو نمايش منفعل، عليرضا محمد در مقابل پيكان دوباره همان بازيكن تاثيرگذار جناح راست شد و تا لحظه‌اي كه در ميدان بود بارها جناح چپ خط دفاع حريف را آزار داد. هرچند كه هنوز محمد به يك زوج مكمل و يك پاسور خوب نياز دارد تا حركات او را بشناسد و به موقع صاحب توپش كند اما چنانچه فضا براي حركت او مهيا شود نيز پرسپوليس در دربي مي‌تواند روي حركات تهاجمي او حساب ويژه‌اي باز كند. محمد تكنيك قابل قبولي دارد و برعكس بسياري از مدافعان كناري فوتبال ايران قابليت عبور از مدافع حريف و حتي گلزني را داراست. مقابل پيكان چيدمان خط هافبك پرسپوليس باعث شد فضاي مقابل محمد خالي باشد تا او چندين بار با حركات طولي زمينه‌ساز حركات تركيبي و ايجاد موقعيت روي دروازه پيكان شود. با اينحال تعويض او در دقيقه 66 و زماني كه پرسپوليس به تدوام حملات از جناحين نياز داشت عجيب و غيرمنطقي به نظر مي‌رسيد

عباس انصاري‌فرد با قاطعيت مي‌گفت عادل كلاه كج چيزي از پژمان نوري كم ندارد و پرسپوليس مشكلي در هافبك دفاعي احساس نخواهد كرد اما بعد از گذشت چهار هفته مشخص شد تفاوت كارايي پژمان و عادل در اين پست حساس آنقدر هست كه بتوان انگشت روي آن گذاشت. البته نكته اساسي اينجاست كه نوع فوتبال اين دو بازيكن به كلي با هم فرق مي‌كند؛ كلاه كج بيشتر يك پاسور و بازيساز است كه نمي‌تواند مثل نوري با هافبك‌هاي حريف دعوا كند و فضاي بازيسازي حريف را محدود كند اما پرسپوليس در كنار اين بازيكن به فوتباليستي با قابليت‌هاي پژمان نوري نياز دارد. الان پرسپوليس دو هافبك دفاعي به نام كلاه كج و تياگو در تركيب دارد كه شبيه به هم بازي مي‌كنند و مشكل دفاع اين تيم را حل نخواهند كرد. عادل مقابل پيكان مثل دو بازي قبلي نمايش ضعيفي ارائه كرد و آنقدر به خط دفاع چسبيد تا دوباره فضاي ويژه‌اي در اختيار هافبك‌هاي حريف قرار دهد. به نظر مي‌رسد كرانچار براي حل اين مشكل چاره‌اي جز اعتماد دوباره به كلاه كج البته با شرح وظايف متفاوت در دربي ندارد.

مثلثي با پشتوانه طلايي و كارايي پايين

حسين بادامكي، مجتبي زارعي، محمد منصوري، مهدي شيري، ميثم بائو، كريم باقري، محمد پروين و هوار ملامحمد بازيكناني هستند كه اگر كرانچار در پست هافبك دفاعي از ايشان بهره نگيرد همگي در خط سوم سيستم 1-3-2-4 و مثلث سه نفره تهاجمي جاي مي‌گيرند. به طور قطع تعدد بازيكنان شاخص براي پر كردن سه جاي خالي در تركيب كار كرانچار را سخت مي‌كند اما عجيب است كه پرسپوليس در طراحي حركات تركيبي اين خط و براي به گل رسيدن تقريبا از هيچ كدام از اين بازيكنان- به استثناي كريم باقري- بهره‌اي نبرده است. اگر منصوري مصدوم و هوار ملامحمد را از اين دايره خارج كنيم و وسلي و نوروزي را به اين جمع بيفزاييم چيدمان اين خط به لحاظ تعدد بازيكن باز هم همان قدر دشوار مي‌نمايد كه قبلا بود اما عجيب است كه با اين همه بازيكن با كيفيت‌هاي متنوع باز هم پرسپوليس در راه رسيدن به دروازه حريف مشكل دارد. سوال اساسي اينجاست كه در غياب باقري و در دربي كدام يك از مثلث‌هاي زير در اين خط جواب خواهد داد: الف) هوار- شيري- بائو، ب) پروين- بائو- وسلي، ج) نوروزي- شيري- بائو، د) نوروزي- شيري- زارعي.

وسلي بهتر است يا آرفي؟

وسلي برزيليا مي‌گفت خودش دوست دارد در پست مهاجم نوك بازي كند. قبل از بازي پيكان هم تصور مي‌شد اينگونه باشد اما باز هم اشپيتيم در اين پست بازي كرد كه در استپ توپ مشكل داشت. كرانچار مقابل پيكان خيلي دير به وسلي اعتماد كرد و دوباره از او در جناح چپ خط سه نفره استفاده كرد. مهاجم كوتاه قامت برزيلي 20 ثانيه پس از ورودش به بازي توپ را به تير دروازه حريف كوبيد و در مجموع مثبت‌تر و خطرناك‌تر از آرفي بازي كرد. آيا اگر قرار باشد خليلي مهاجم نوك قرمزها در دربي نباشد، اعتماد به وسلي اقدام سنجيده‌اي نخواهد بود؟