مرجع خبری پرسپولیس : خيلي‌ها مي‌گفتند پرسپوليس بايد و بايد با دو مهاجم بازي كند و حداقل در بازي‌هاي خانگي استفاده از سيستم محتاطانه 1-3-2-4 با چهره واقعي پرسپوليس همخواني ندارد.

 

از وقتي پرسپوليس از دبي برگشته تفكرات كرانچار هم تغيير كرده و او دوست دارد با سيستم 2-4-4 تيمش را به مصاف حريفان بفرستد. نيم‌فصل اول خيلي‌ها فكر مي‌كردند كرانچار مربي لجبازي است و با وجود اينكه ابزار لازم براي اجرايي كردن 1-3-2-4 را ندارد باز هم اصرار مي‌كند كه فقط با اين روش بازي كند اما حالا او محسن خليلي را دارد و مي‌تواند براي او يك مكمل مناسب مثل زارع، نوروزي يا حتي آرفي پيدا كند.

 

با اين روش هافبك‌هاي كناري به مدافعان كناري كمك خواهند كرد و شايد تعداد كارهاي تركيبي بيشتر هم بشود. البته نقش دو هافبك مياني هم پررنگ‌تر مي‌شود و آنها بايد بازيكنان كامل‌تري باشند مثل كريم باقري. با تمام اين تفاسير دو نمايش اخير پرسپوليس با سيستم جديد ثابت كرده اين تيم با اين مهره‌ها قابليت بازي بهتر با 2-4-4 را دارد و از اين به بعد اين سيستم پایه تاكتيكي كرانچار در تيم خود خواهد بود.

 

ابراهیم فقط مانده پوشش را یاد بگیری!


ابراهيم شكوري در سومين مسابقه‌اي كه در تركيب اصلي به ميدان رفت نمره قبولي گرفت. مدافع چپ پرسپوليس حالا در دفاع و حمله به توازن رسيده و دقيقا مي‌داند چه بايد بكند.

خيلي‌ها مي‌گويند شكوري براي حضور موفق در پست هميشه خالي پرسپوليس از توان هوازي لازم برخوردار است و مي‌تواند به موقع در فاز تهاجمي و تدافعي شركت كند. شكوري تكنيك لازم براي عبور از مدافع حريف را داراست و سانترهاي او نيز مطلوب است.

 

 

با تمام اين ويژگي‌هاي مثبت، او مقابل تيمي خوب بازي كرده كه در فاز حمله هيچ حرفي براي گفتن نداشت. در واقع عصر جمعه فشاري روي دفاع چپ پرسپوليس نبود تا شكوري مثل بازي با سپاهان محك بخورد اما با نگاهي دقيق‌تر به نظر مي‌رسد مهمترين نقطه ضعف شكوري در پوشش فضاي پشت سرش در زمان جمع شدن تيم باشد. در گلي كه پرسپوليس از توره خورد اين نقطه ضعف عيان شد. شايد بازي خارج از خانه و مقابل استقلال اهواز ثابت كند شكوري در پوشش و حمله به توازن يك مدافع چپ ايده‌آل از منظر كرانچار دست يافته يا نه.

 

ستاره منفور فقط آزادي مي‌خواهد و بس! آزادی عمل نه استادیوم آزادی!

واقعا چه اتفاقي افتاد كه حسين بادامكي از بازيكن منفور هفته‌هاي قبل به چهره برتر پرسپوليس در اولين ديدار نيم‌فصل دوم تبديل شد و برايش دست زدند و نامش را فرياد كشيدند؟ آيا پست بازي حسين تغيير كرده بود يا بازوبند كاپيتاني به او اين قدرت را داد تا چهره‌اي متفاوت از 17 هفته گذشته داشته باشد؟

هر وقت از بادامكي مصاحبه‌اي مي‌خوانديم او مي‌گفت در اين چهار پنج سالي كه پرسپوليسي شده، فقط فصل اول در پست خودش بازي كرده. حسين در كناره‌ها يا هافبك تدافعي خوب نيست، زياد توپ لو مي‌دهد و روي اعصاب مي‌رود تا جايي كه هواداران خواستار اخراجش مي‌شوند اما در معدود بازي‌هايي كه آزاد مي‌شود، حتي عنوان بهترين بازيكن تيمش را هم مال خود مي‌كند. بازي دو سال پيش با استقلال اهواز را به خاطر بياوريد كه او ستاره بود و برايش تيتر زدند: «بادامينيو».

بادامكي مقابل مس آزاد بود و خودش را نشان داد. شايد كرانچار هم فهميده باشد ستاره پنج سال قبل ليگ برتر براي بازگشت به دوران خوش گذشته فقط آزادي مي‌خواهد و بس.

 

مهدی شیری بيشتر بازي مي‌كني به چند شرط!

خيي‌ها مي‌گويند حق مهدي شيري است كه در تركيب اصلي باشد. خود آقا مهدي هم معتقد است در بازي‌هايي كه به ميدان رفته روي بيشتر گل‌ها تاثيرگذار بوده و بايد بيشتر از اين بازي كند. شيري پاس‌هاي قطري را خوب مي‌دهد و تكنيك دارد. ديد مطلوب او اين قدرت را در اختيار هافبك شيرازي گذاشته كه در انتقال بازي از دفاع به حمله يك عنصر كارآمد باشد و با گلسازي، بازي‌اش به چشم بيايد اما بازي مهدي شيري ايراداتي هم دارد.

 

او گاهي اوقات زياد از حد توپ را نگه مي‌دارد و بعضا حركات عجيبي با توپ انجام مي‌دهد. گاهي اوقات نيز طوري پاس مي‌دهد كه انگار اصلا برايش مهم نيست چه سرنوشتي در انتظار آن توپ است و قرار است همين پاس سرنوشت بازي را عوض كند! شيري گاهي اوقات آنقدر بازي را ساده مي‌گيرد كه همه فكر مي‌كنند او فراموش كرده در يك مسابقه رسمي براي تيمي بازي مي‌كند كه هر بازي‌اش را ميليون‌ها چشم كارشناسي مي‌كنند.
شيري حق دارد بيشتر بازي كند اما نه در بازي‌هاي سخت. شايد اگر او مقابل مس بيشتر بازي مي‌كرد عملكرد بهتري هم داشت اما به نظر مي‌رسد يكي بايد باشد كه مهدي را براي بازي‌هاي سخت كوك كند، يعني جوري تهييج‌اش كند كه سرعتش برود بالا، بازي را جدي‌تر بگيرد و براي فيكس شدن جان بكند!

 

بدون كريم، پيكه هم ندارند!

كارشناسان مي‌گويند پرسپوليس در ميانه ميدان فرمانده ندارد و البته بازي با مس ثابت كرد آنها درست مي‌گويند. با وجود اينكه مشكل يك هافبك تدافعي كاملا پابرجاست، در بازي‌هايي كه عملكرد هافبك دفاعي چندان به كار نمي‌آيد، هافبك‌هاي مياني و پاسورها از قدرت لازم براي انتقال بازي از دفاع به حمله تبحر و قدرت كافي را ندارند.

دقت كنيد به ميثم بائو كه سرعت بازي را مي‌گيرد، در اکثرا كار تركيبي با بازيكنان كناري‌اش ناكارآمد است . در ديدار با مس عليرضا محمد بارها از جناح راست فرار كرد اما او زوجي نداشت كه كار تركيبي را با او به اتمام برساند. محمد چندين بار توپ گرفت، توپ داد و فرار كرد اما پاس قطري به او نرسيد يا خيلي دير رسيد. در تيم پرسپوليس فقط اين كريم باقري است كه در ارسال پاس‌هاي قطري به كناره‌ها و ديدن فضاي خالي حريفان يك بازيكن كامل نشان مي‌دهد. حالا اين را مقايسه كنيد با بارسلونا، تيمي كه پيكه مدافع مياني‌اش با پاس‌هاي قطري به چپ و راست بهتر از هافبك‌هاي پرسپوليس عمل مي‌كند و انتقال بازي از دفاع به حمله را يك گام جلو مي‌اندازد.

 

اشتباه در آناليز و هدر دادن يك تعويض

سامان آقازماني در ديدار با سپاهان يكي از بهترين‌ها بود و با وجود 10 نفره شدن پرسپوليس آنقدر در جنگ‌هاي تن به تن خوب بود كه تيمش را تا آستانه پيروزي پيش برد. مقابل مس، پرسپوليس نيازي به هافبك تدافعي نداشت چرا كه تيم حريف اصلا فشاري وارد نمي‌كرد كه بازيكني با خصوصيات فيزيكي احتياج به خراب كردن بازي حريف داشته باشد. پرسپوليس مقابل مس هافبكي مي‌خواست كه علي‌رغم بهره بردن از خصوصيات تدافعي، در ارتباط بين خطوط هم كارآمد باشد؛ يكي مثل عادل كلاه‌كج اما كرانچار احتمالا به خاطر هدر دادن آن پنالتي سرنوشت‌ساز عادل را نيمكت‌نشين كرد و مقابل مس بازي نداد.

شايد اگر عادل مقابل مس از ابتدا در تركيب قرار مي‌گرفت، مشخص مي‌شد كرانچار آناليز دقيق‌تري از حريف دست و پا بسته خود داشته و با اين آناليز دقيق يك تعويض خود را براي تغيير كلي شكل بازي از دست نمي‌داد.

 

برای ثبت نظرات خود بدون نیاز به تایید عضو کانال تلگرام پرسپولیس نیوز شوید(کلیک کنید)