پرسپولیس نیوز : غمگین، خسته، بهت‌زده و تکیده… این‌ها چیزهایی بود که در ظاهر محسن بنگر دیده می‌شد. هم‌استانی و هم‌اتاقی زنده‌یاد هادی نوروزی در اردوهای پرسپولیس که دل پردردی داشت.

 محسن بنگر حرف‌های ناگفته‌ای را بیان کرد که در نوع خودش جالب بود. به شما هم پیشنهاد می‌کنیم این مصاحبه را بخوانید که خواندنی است:

وقتي خبر درگذشت هادي نوروزي را شنيدي، چه احساسي به تو دست داد؟
وقتي شنيدم هادي توي بيمارستان آتيه بستري شده، بلافاصله خودم را به آنجا رساندم كه… بعضي وقت‌ها يك طوري مي‌سوزي و آتش مي‌گيري كه هزار نفر هم نمي‌توانند خاموشت كنند. باور نمي‌كنم. تا زماني كه آن خدابيامرز را توي قبر نگذاشته بودند هم باور نمي‌كردم. آخر مگر مي‌شود؟ هادي نوروزي باشي، ورزشكار باشي و …

شنيديم سر مزار آن مرحوم حالت بد شد، چرا؟
(آهي مي‌كشد) ياد هاني و هانا پسر و دختر هادي افتادم. تمام مدت داشتم به آنها فكر مي‌كردم اصلاً تعادل نداشتم. نگران بچه‌هاي آن مرحوم بودم كه حالم خراب شد.

فكر مي‌كني چه بايد كرد؟
مي‌خواستم ميكروفون را بردارم و فرياد بزنم آهاي مشتي‌ها، آهاي بامعرفت‌ها، آهاي پرسپوليسي‌ها و آهاي كساني كه بر مزار هادي آمديد، لطف كنيد حق هاني و هانا را بدهيد. حق و حقوق زن و بچه هادي را بدهيد تا حداقل دغدغه مالي نداشته باشند اما هرقدر به خودم فشار آوردم نتوانستم. اصلاً كلمات بر زبانم جاري نمي‌شد.

حالا همين حرف‌ها را ما مي‌توانيم از قول تو بنويسيم؟
صد در صد. اتفاقاً بنويسيد كه همه ما پرسپوليسي‌ها موافقيم اولين پولي كه رسيد به خانواده هادي خدابيامرز بدهند. قبل از همه ما اول به خانواده آن مرحوم برسند و همه بازيكنان هم راضي هستند.

اصلاً باور مي‌كردي كه چنين اتفاقي بيفتد و همبازي‌ات را اینقدر راحت از دست بدهي؟
توي اين چند روزه همه‌اش دارم به اين موضوع فكر مي‌كنم. سرنوشت هميشه آماده است يك چيزي را از آدم بگيرد اما اين يكي را اصلاً تصور نمي‌كردم. مطمئن هستم اين اتفاق هرگز براي خانواده‌اش، همسر و بچه‌هايش عادي نمي‌شود. طفلكي‌ها طي همين چند روز فشارهاي روحي- رواني بسياري را تحمل كردند كه غيرقابل جبران است اما ما پرسپوليسي‌ها به ويژه مسئولان باشگاه بايد حداقل اجازه ندهيم مشكلات مالي، خانواده هادي را اذيت كند. آن مرحوم مطالباتي از فصول گذشته و همين ليگ پانزدهم دارد كه بايد به خانواده‌اش پرداخت شود.

زنده‌ياد هادي نوروزي چه جور شخصيتي بود؟
هادي خوش‌اخلاق، سر به زير و كمي هم كم‌رو اما خيلي فوتباليست بود. اهل قيل و قال نبود و اصلاً نمي‌خواست توي چشم باشد. هادي زياده‌خواه هم نبود. به راحتي مي‌توانست شماره‌هاي ۱۰، ۸ يا ۷ پرسپوليس را كه معروف‌تر است، بردارد اما اين را هم نمي‌خواست و شماره ۲۴ مي‌پوشيد (با بغضي فراوان ادامه مي‌دهد) شايد از اول هم مي‌دانست اين شماره متعلق به خودش است و بايد ابدي شود.

شنيديم همسرش خواسته شماره ۲۴ پرسپوليس بايگاني شود؟
اين تنها خواسته همسر آن مرحوم است كه بايد در دستور كار باشگاه قرار بگيرد. به نظرم اين حداقل كاري است كه ما مي‌توانيم براي هادي انجام دهيم و دوستان هم مطمئن باشند مشكلي به وجود نمي‌آيد. اين شماره بايد ابدي شود.

در طول اين چند سالي كه همبازي آن خدابيامرز بودي، مشكل قلبي از او ديدي؟
نه، هادي انساني احساسي و عاطفي بود اما هيچ‌گونه ناراحتي جسمي يا قلبي نداشت. اتفاقاً به دليل كشتي‌گير بودن، قدرت بدني خوبي هم داشت و … خدا رحمتش كند.

مراسم خاكسپاري آن مرحوم هم با ازدحام فراوان جمعيت همراه بود. فكرش را مي‌كردي؟
در بابل و كپورچال غوغايي برپا بود. اين همه آدم از نسل‌هاي مختلف آمدند براي بدرقه هادي نوروزي. بعضي‌ها گريه مي‌كردند، بعضي‌ها بغض كرده بودند و بعضي‌ها هم فرياد مي‌كشيدند و ضجه مي‌زدند. واقعاً مراسم پرشكوهي بود اما چه فايده؟ حيف كه ديگر هادي بين ما نيست.

راستي تصور مي‌كردي استقلالي‌ها هم براي تشييع پيكر آن مرحوم حضور پيدا كنند؟
اين موضوع براي خودم من هم خيلي عجيب بود. راستش را بخواهيد، جلوي معرفت استقلالي‌ها توي اين چند روز كم آورديم. الان مي‌گويم ديگر كوچكترين كري با استقلالي‌ها ندارم. شايد پيش‌تر توي زمين فوتبال براي آنها كري مي‌خواندم اما امروز همه با هم رفيق و همدرد هستيم. همين كه استقلالي‌ها همسفره تنهايي و شريك غم ما در از دست دادن هادي شدند، خيلي جاي قدرداني دارد.

بسيار خب، سؤالات ما به پايان رسيد و تو هم كه تمرين داري. حرف ناگفته‌اي نمانده؟
باز هم تأكيد مي‌كنم دردهاي امروزم متعلق به خودم نيست. همه ما پرسپوليسي‌ها انتظار داريم مسئولان باشگاه به خانواده هادي برسند و پرداخت مطالبات مالي مرحوم نوروزي را در اولويت خود قرار دهند.

دم ​استقلالي‌ها گرم
بنگر: تازه فهميدم فوتبال خيلي بي‌ارزش است
محسن بنگر دیروز با پيراهن منقش به عكس هادي نوروزي و با دو شاخه گل رز به درفشي‌فر رفته بود. او در بدو ورودش گفت: «هادي هميشه خوب بود و اصلاً اخلاق بد نداشت.»
 از بنگر خواستیم خاطره‌اي از هادي تعريف كند: «آن نيم فصلي كه هادي قرضي رفت نفت، شب قبل از بازي با نفت به هادي زنگ زديم. به رضا (نورمحمدي) گفتم فردا هادي را چي كار كنيم كه رضا گفت به خودش زنگ بزن. به هادي زنگ زدم و پرسيدم فردا چي كار مي‌كني مي‌خواهي مقابل ما بازي كني كه جواب داد خيالتون راحت مقابل پرسپوليس بازي نمي‌كنم و البته بازي هم نكرد.»
بنگر در پاسخ به اين سؤال كه چه هديه‌اي براي هادي در نظر داري، گفت: «همين كه بتوانم حق و حقوق هادي را براي هاني و هانا بگيرم و لياقت داشته باشم اين حق و حقوق را به خانواده‌اش بدهم، بزرگ‌ترين هديه است.»
حرف‌هاي پاياني هم واقعاً متأثركننده بود: «تازه فهميدم فوتبال خيلي بي‌ارزش است. من كه خودم درس عبرت گرفتم. ديگر براي استقلالي‌ها كري نمي‌خوانم. واقعاً دم استقلالي‌ها گرم كه در تحمل غم هادي كنار ما بودند.»