مرجع خبری پرسپولیس : از همان روز اول دوست داشتم فولادگستر و پرسپوليس به فينال بازي‌هاي جام حذفي برسند.

حالا هم خيلي خوشحال هستم كه اين آرزوي بزرگ برآورده شد. آخرين مصاحبه‌اي كه كردم چند ماه پيش بود و وقتي گفتم اين پيش‌بيني و آرزوي بزرگ من است، خيلي‌ها خنديدند!

 

بازي كردن مقابل پرسپوليس، آن هم در ورزشگاه آزادي برايت دشوار نيست؟

دلم براي استاديوم آزادي لك زده است. مدت‌هاست كه از پرسپوليس و هوادارانش دور بوده‌ام و حالا براي رفتن به استاديوم آزادي و ديدن هواداران پرسپوليس لحظه‌شماري مي‌كنم. همه زندگي و فوتبالم را مديون پرسپوليس هستم و هيچ‌وقت نمي‌توانم اين را فراموش كنم؛ البته با تمام اين حرف‌ها و احترامي كه براي پرسپوليس و دايي قائل هستم، انگيزه خوبي براي اين بازي داريم و فقط براي برد به ميدان مي‌رويم.

اين را بدانيد كه فولاد گستر براي حذف شدن به جام حذفي نيامده و مسير سختي را تا اينجاي كار طي كرده. ما دو دستي به جام حذفي چسبيده‌ايم و به اين راحتي‌ها كوتاه نمي‌آييم.

 

حضور تو، عباس آقايي و رسول خطيبي باعث شده فولادگستر با تجربه نسبتا خوبي نسبت به يك تيم ليگ يكي، وارد اين مسابقه‌ها شود.

روحيه و انگيزه من،‌ عباس و رسول آنقدر بالاست كه آن را به بچه‌هاي تيم منتقل مي‌كنيم. ما در اين بازي‌ها دوباره زنده شديم و فكر مي‌كنم حالا فرهاد كاظمي هم توانسته نشان دهد تا چه حد فوتبال ايران را مي‌شناسد. شايد باورتان نشود، ولي شبي نيست كه به فينال فكر نكنم. باورش سخت است، اما ما و پرسپوليس به فينال رسيده‌ايم و اين اتفاق كوچكي براي علي انصاريان نيست.

تو سابقه حضور در استقلال را هم داري،‌ اما كمتر در اين مورد صحبت مي‌كني.

براي من اتفاقاتي افتاد كه هرگز نمي‌توانم آن را فراموش كنم. آنها كه دوست نداشتند من در پرسپوليس باشم، باعث شدند پيراهن سرخ را از دست بدهم. باورتان نمي‌شود، حتي التماس كردم. التماس كردم و گفتم من پرسپوليس را دوست دارم،‌ اما كسي نفهميد كه چطور دارم التماس مي‌كنم. خواهش مي‌كنم بيشتر از اين در مورد اين موضوع صحبت نكنيد، چون دلم نمي‌خواهد در آستانه فينال جام حذفي از اين حرف‌ها بزنم.

بگذاريد موضوعي جالب برايتان تعريف كنم. اولين بار كه قرار بود با پيراهن استقلال مقابل پرسپوليس بازي كنم، احساس خاصي داشتم. وقتي وارد زمين شدم، ناگهان همه هواداران پرسپوليس مرا تشويق كردند. گيج شده بودم. نمي‌دانستم بايد چه كار كنم. تنها چيزي كه براي گفتن دارم اين است كه علي انصاريان در پرسپوليس يك شناسنامه دارد. كسي كه به رغم تمام شلوغ‌كاري‌هايش، ركورد بخيه، تعصب و خيلي چيزهاي ديگر است.

پدرم پرسپوليسي بود و هميشه در خانه ما صحبت فوتبال و پرسپوليس بوده است. فكر مي‌كنم اين چيزها با علي انصاريان گره‌خورده و به اين راحتي‌ها نمي‌توان از آنها گذشت.

نمي‌خواهي از پدرت تعريف كني؟ يادم هست كه او همراه تو براي تماشاي بعضي از بازي‌هاي پرسپوليس به ورزشگاه مي‌آمد.

وقتي ياد پدرم مي‌افتم، حالم عوض مي‌شود. چند روز ديگر بايد مراسم چهلم او را برگزار كنيم، ولي هنوز نمي‌توانم باور كنم كه او از بين ما رفته.

هنوز فكر مي‌كنم او در خانه منتظر من است. هر وقت به استاديوم مي‌آمد، من گل مي‌زدم و اين اتفاق حتي در بازي با بايرن‌مونيخ هم افتاد. پدرم طرفدار پرسپوليس بود و اين تيم را دوست داشت، اما بدون شك او اول طرفدار پسرش است و مي‌دانم كه همچنان براي من دعاي خير مي‌كند. به من الهام شده كه روح پدرم روز بازي در استاديوم حاضر است و دوست دارم بهترين بازي‌ام را انجام دهم.

وضعيت پرسپوليس را چطور ارزيابي مي‌كني؟

الان وضعيت پرسپوليس بهتر شده و ان‌شاءالله بتواند در ليگ نتايج خوبي بگيرد. البته اين را به شما بگويم كه كار در ليگ يك خيلي سخت است و بازيكنان حاضر در آن از خيلي از بازيكنان ليگ برتري بهتر هستند.

نمي‌دانم چه شد كه سرنوشت، مرا به اينجا كشاند. شايد قسمت اين بود ما به فينال برسيم تا خيلي‌ها يادشان بيايد كه ما هم در ليگ نفس مي‌كشيم و حرف‌هاي زيادي براي گفتن داريم. فكر مي‌كنم يك نفر آن بالا هست كه ما را دوست دارد و مي‌خواهد يك بار ديگر به ما شانس بدهد.

اگر به پرسپوليس گل بزني چه اتفاقي مي‌افتد؟

فكرش را هم نكرده‌ام. هر چه خدا بخواهد همان مي‌شود.

 

 

برای ثبت نظرات خود بدون نیاز به تایید عضو کانال تلگرام پرسپولیس نیوز شوید(کلیک کنید)