مرجع خبری پرسپولیس : روزنامه پرسپولیس در شماره امروز خود با انتشار مطلبی تحت عنوان “چند می گیری فحش بدی؟” از مالک باشگاه استیل آذین و رئیس سابق هیئت مدیره باشگاه پرسپولیس شدیدا انتقاد کرد.

اینجا شهر حراج است، حراج هرآنچه که تصورش را میکنی و شاید آن را باور نداشته باشی و حاصل هرچند اندک و کم مقدار و معضلات و مشکلات آن هرچند فراوان اما چاره ای نیست. گویی رمز بقا در همین نهفته شده.

 

دست فروشانی که با واژه «حراج» کاسبی می کنند تا لقمه نانی از خشک گرفته تا چرب و نرم به کف آورند. در شهر حراج، اما متاع فراوان است و هیچ تفاوتی ندارد که تو چه متاعی را حراج میکنی. اینجا هدف است که وسیله را توجیه می کند و از حراج کردن هرچیزی ابایی نیست.

 

 حتی اگر دستمایه، متاع باارزش و ذیقیمتی چون آبرو باشد. در شهری که بر سر هر چیزی چوب حراج می زنند، از حراج کردن آبرو هم ابایی نیست و نباید تعجب کرد. چرا که اینجا مهم ماندن و بقا است و این بقا با چند اسکناس رنگی ناقابل حاصل می شود.

 

 

حال چه باک که آبرویی ریخته شود و این بقا به قیمت لگدمال کردن و ترور شخصیت باشد و حراج به تاراج تغییر ماهیت دهد.

 

حکایت تیم نوکیسه شهر، همین است. همانی که مالک­ اش برای رسیدن به پرسپولیس دست و پا می­زند و تقلا ، همانند غریقی که در یک اقیانوس به دنبال ساحل است و چون به ساحل سرخ نمی­رسد، می­خواهد این فاصله را به ضرب زر و زور جبران کند.

 

او خود را عاشق سینه چاک پرسپولیس می­داند، عاشقی که خنجر در دست گرفته با سخاوتمندی بی­نظیری میان دوست و دشمن تقسیم می­کند تا آن را بر تن پرسپولیس فرو کنند. چه عاشق بی­نظیری! عاشقی که میخواهد سر به تن معشوق­اش نباشد و مصداق عینی «دیگی که برای من نمی­جوشد…» است.

 

دانه پاشی­های او برای پرسپولیسی­های قدیم و جدید، تمامی ندارد. همه آنهایی که هریک به دلیلی از قافله سرخ دور افتاده­اند و همچون یک کبوتر سرگشته و بی­خانمان با چند اسکناس رنگی، به قلعه آقای عابربانک پناه می­برند تا قیمت خوش زبانی خود بگیرند و هرچه زبان تندتر و دشنام­ها آبدارتر، لاجرم اسکناسها درشت­تر هستند. به ویژه اینکه  استاد، عادت کرده مزد کارگر را قبل از اینکه  عرق­اش خشک شود، بپردازد.

 

این بار نوبت به بابک معصومی رسیده. مردی که حبیب کاشانی او را از روی تخت بیمارستان بلند کرد، دست­اش را گرفت و به او تیم داد تا ستاره فراموش شده، دوباره احیا شود. کاشانی با این تصمیم نامتعارف، در حقیقت محبت را در حق معصومی تمام کرد تا ثابت کند که در مرام پرسپولیس «پهلوان زنده را عشق است» جایی ندارد.

 

فصل هنوز تمام نشده، اما استاد برای تلافی این حرکت انساندوستانه، معصومی را طعمه قرار داده. قرارها خیلی زود فیکس شد. آقای میلیاردر به سراغ سرمربی اسبق فوتسال پرسپولیس رفت و سه برابر دریافتی معصومی برای یک فصل حضورش روی نیمکت فوتسال پرسپولیس را یک جا به او پرداخت کرد، تنها به این شرط که معصومی پاسخ محبت کاشانی را با دشنام بدهد!

 

آقایی که دیروز و به هنگام بستری شدن معصومی در بیمارستان حتی او را نمی­شناخت و برای یک ملاقات ساده پیش­قدم نشده بود، حالا سخاوتمندانه تراول به پای معصومی می­ریزد تا کاپیتان اسبق تیم ملی به ساز او برقصد!

 

این داستان حالا حالاها ادامه دارد چرا که پرسپولیس با کاشانی، با قدرت، با صلابت و به دور از هیاهو، جنجال و حاشیه­های کبود، برای درخشیدن و قهرمانی، اسب­اش را زین کرده و این همان نقطه سوزناک ماجراست که نقاط حساس آقایان را قلقلک میدهد تا کماکان به دنبال سوژه­های ناب­تر و زبان­های درازتر و الفاظ آبدارتر آدمک­های جدیدتر باشند تا پیشنهاد قدیمی را دوباره مطرح کنند؛ چند میگیری به کاشانی فحش بدی؟!”

 

برای ثبت نظرات خود بدون نیاز به تایید عضو کانال تلگرام پرسپولیس نیوز شوید(کلیک کنید)