در نوجوانی می توانستم به پاری سن ژرمن بروم / زیرابم را پیش اشتوتگارتی ها زدند!

مرجع خبری پرسپولیس : یک مدافع میانی می تواند با سبک بازی خودش به تیم شخصیت بدهد». این یکی از جملات کلیدی بود که در جریان گفت و گویی که با شیث رضایی داشتیم از زبان او خارج شد.

 

به گزارش اختصاصی مرجع خبری از “پرسپولیس”؛ شیث دیگر آن پسر شر و شور اوایل حضورش در پرسپولیس نیست. در گفتار و کردارش تغییرات مثبت موج می زند، نه دیگر خبری از شیطنت ها و شوخی های بی مهابا بود، نه کری خوانی با رقیب و کل کل با هم تیمی.

 

* شیث رضایی تنها بازیکن جهان فوتبال است که بدون حضور در تیم باشگاهی از تیم ملی نوجوانان سر درآورد.
_  راستش ماجرا از جایی شروع شد که من با بچه محل هایمان در مسابقات محلی توانستیم به فینال برسیم، از شانس من هم یکی از مسئولان هیئت فوتبال من را دید و گفت اگر می خواهی به تیم نوجوانان بروی باید اول با تیم باشگاه من قرارداد امضا کنی.

 

* آن وقت تو چکار کردی؟

_ من تا قبل از آن فقط یکبار تهران را دیده بودم! دقیقا سال 78 بود و سرمربیگری تیم نوجوانان به عهده حمید درخشان بود. من اصلا نمی دانستم در چه موردی صحبت می کند! تیم ملی نوجوانان کجا، من کجا؟ اصلا باورکردنی نبود. خلاصه از طرف هیئت فوتبال به من معرفی نامه دادند تا در تست گیری تیم ملی نوجوانان شرکت کنم.

 

* آخرش چی شد؟
_ من مثل بقیه بازیکنان منتظر بودم تا نوبتم بشود، مصدومیت ترکاشوند (بازیکن فعلی راه آهن) باعث شد بجای او در ترکیب قرار بگیرم. البته آنروز حمید درخشان دائم مشغول صحبت با موبایل بود و زیاد من را ندید! اما خوشبختانه نصرت ایراندوست من را زیر نظر داشت و بعد از آن بود که به اردوی اصفهان دعوت شدم تا جزو 24 بازیکن این اردو باشم.

 

* از آنجا که سابقه حضور در هیچ باشگاهی را نداشتی دیدگاهت نسبت به فوتبال و پستی که بازی می کردی چه بود؟
_ اتفاقا چون از قبل در مورد فوتبال و مسائل فنی آن شناختی نداشتم، می توانستم مثل کامپیوتر تمام توصیه های فنی درخشان و کادرفنی را در ذهنم جای دهم. اگر شیث رضایی الان می تواند به راحتی در سیستم 2-4-4 بازی کند به خاطر اینست که در تیم نوجوانان با ساز و کار این سیستم آشنا شدم و این را مدیون حمید درخشان هستم که به من اطمینان کرد.

 

* روزهای اولی که به عضویت تیم نوجوانان درآمدی چه حس و حالی داشتی؟
_  خب طبیعی است وقتی بازیکنی از شهرستان به تهران و آنهم تیم ملی می آید شرایط متفاوتی را شاهد خواهد بود. اولش چیزی بلد نبودم اما بعد از حضور مداوم در اردوهای تیم ملی، آرام آرام شخصیت و نگاه فوتبالی ام شکل گرفت.

 

* راست است که قبلا در محله، مارادونا صدایت می کردند؟
_ نه، حداقل مارادونا صدایم نمی زدند!

 

* با این تفاسیر شیث فوتبالش را مدیون حمید درخشان است، درسته؟
_ دقیقا؛ اگر حمید درخشان نبود یا اگر اهل پارتی بازی بود، الان در این جایگاه نبودم. به نظرم همه چیز خواست خدا بود.

 

* هیچوقت فکرش را می کردی به اینجا برسی؟
_ راستش اصلا چنین روزهایی را پیش بینی نمی کردم، البته این را بگویم که فوتبال تنها ورزشی است که در آن می توانی خیلی زود به محبوبیت برسی و همین مسائل می تواند در انسان غرور ایجاد کند.  به همین دلیل نمی خواهم هیچوقت گذشته ام را فراموش کنم.

 

* اتفاقا در تمام مصاحبه هایت به این نکته اشاره می کنی که از شهرستان به کاپیتانی پرسپولیس رسیدی.
_ به نظرم چند چیز را نباید از یاد برد، اتفاقات، فراموش نکردن گذشته ات، زندگی سالم و دعای پدر و مادر.

 

* چرا نمی خواهی گذشته ات را فراموش کنی؟
_ چون خیلی سختی کشیدم و به این راحتی ها به اینجا نرسیدم، خیلی از این سختی ها را کسی نمی داند. باورتان نمی شود، یکبار در اردوی نوجوانان از بی پولی مجبور شدم سشوارم را با قیمت پایین بفروشم و حتی بعضی شب ها توی چمن مقابل ورزشگاه آزادی می خوابیدم. حتی یکبار وقتی صبح بیدار شدم دیدم تمام بدنم پر از مورچه شده، چون روی لانه مورچه ها خوابیده بودم!

 

* اما خیلی ها مثل تو نیستند و وقتی به پول و شهرت می رسند همه چیز را فراموش می کنند.
_ هر کس اعتقادات خودش را دارد. علیه من جوهای زیادی درست شد اما همین اعتقادم بود که به من کمک کرد.

 

* یکی از بحث هایی که در تیم ملی نوجوانان بوجود آمد صغر سنی 6 بازیکنی بود که تو هم جزو آن ها بودی، در این مورد توضیح می دهی؟
_ از این 6 نفر، 5 نفر محروم شدند اما من در آن زمان سنم 16 سال و 9 ماه اعلام شد و مشکلی نداشتم. راستش من اصلا قرار نبود و فکرش را هم نمی کردم فوتبالیست شوم که بخواهم شناسنامه کوچک کنم و از این جور بحث ها. آن موقع فقط والیبال بازی می کردم و اتفاقا والیبالم از فوتبالم بهتر بود. توی رویاهایم هم نمی دیدیم به اینجا برسم.

 

*  بر خلاف بسیاری از هم تیمی هایت که بازی های بسیاری در عرصه ملی دارند، اصلا در این مورد موفق نبودی، چرا؟
_ یاد گرفتم هر اتفاقی را که برایم می افتد به فال نیک بگیرم. به هر حال مرور زمان این نکته را بیشتر نشان داد که بسیاری از بازیکنانی که در اردوهای تیم ملی بودند، بسیاری از مواقع به دلیل مصدومیت نمی توانستند برای باشگاهشان بازی کنند، من هم ترسیدم در تیم ملی مصدوم شوم و نتوانم برای پرسپولیس بازی کنم. به نظرم در فوتبال تنها عاقبت به خیری برایم مهم است نه بازی ملی و اینجور بحث ها.

 

* اگر اشتباه نکنم بعد از حضور در اردوی تیم ملی نوجوانان، باشگاه پاری سن ژرمن خواهان تو بود، این موضوع به کجا کشیده شد؟
_ بعد از آنکه به جام جهانی رفتم مسئولان پاری سن ژرمن از طریق رضا ترابیان به من پیشنهاد دادند تا به این تیم بروم، پس از صحبت با درخشان او موافقت کرد در تمرینات این تیم شرکت کنم اما به دلایلی از حضور در فرانسه پشیمان شدم.

 

* پیشنهاد مالی پاری سن ژرمن چقدر بود؟
_ سال 80 بود. اگر اشتباه نکنم قرار بود تا 20 میلیون هم بدهند. در نهایت این انتقال صورت نگرفت.

 

* حضورت در اشتوتگارت هم خیلی سر و صدا داشت، از سفرت به آلمان بگو.
_  اشتوتگارت هم تجربه خیلی جالبی بود! یک روز دوستی به من زنگ زد و گفت اسمت برای اولین بار در مجله کیکر ثبت شده.  درست همان موقعی بود که در تمرینات این تیم حاضر می شدم.

 

ادامه دارد…

 

انتهای گزارش اختصاصی / امانت داری – استفاده از این مطلب تنها با ذکر نام مرجع خبری پرسپولیس مجاز است

 

 

برای ثبت نظرات خود بدون نیاز به تایید عضو کانال تلگرام پرسپولیس نیوز شوید(کلیک کنید)