چهارشنبه 21 اسفند (14:55)
مرجع خبری پرسپولیس : بخش هایی از صحبت های افشین قطبی در شبکه بی بی سی فارسی :
وقتي كه آدم جوان است، از خانواده و اصلش فاصله ميگيرد و به دنبال جواني است، اما وقتي سنش بالا ميرود، دوست دارد برگردد به اصلش. وقتي من به ايران آمدم، دايره زندگيام تمام شد و الان پايم را راحت روي زمين ميگذارم. هفت سالم بود كه پدر و مادرم از هم جدا شدند و روزهاي سختي را گذرانديم. يكسال اول با يك چمدان اينور و آن ور ميرفتيم و حتي گاهي در مدرسه ميخوابيديم. اما پدرم با يك خانم دندانپزشك ازدواج كرد كه خانم بسيار خوبي بود. سيزده سالگي رفتيم آمريكا و آنجا مانديم. روزي كه بعد از سالها ميخواستم به ايران بيايم، ويزاي من صادر نشد و من بازي كره مقابل ايران را از دوبي ديدم. دلم در اين لحظه واقعا شكسته بود. حبيب كاشاني در روزهاي حضور من در ايران هميشه با من بود. او كسي بود كه مرا به ايران آورد و مشكلات مرا حل كرد. او مديريت خيلي خوبي در پرسپوليس داشت. به ايران كه آمدم با ديدن مادر همهچيز را فراموش كردم.
انگار نه انگار كه براي هدايت بزرگترين تيم ايران آمده بودم. تمام فكر و جانم تصوير مادري بود كه پس از سي سال او را ميديدم. فوتبال همواره با من بود. از لنگه جوراب تا توپ فوتبال همه اينها بازيچهام بود. در «هاياسكول»(دبيرستان) تيم فوتبال داشتم. در UCLA تيم داشتم و همين فوتبالهاي دانشكده پاي مرا به دنياي فوتبال حرفهاي باز كرد. جامجهاني 98 فرانسه استارت كار حرفهاي من در تيمملي آمريكا بود. زماني كه به دوبي برگشتم، خيليها تماس گرفتند كه برگرد پرسپوليس. به من گفتند همهچيز را برايت فراهم ميكنيم، اما اينطور نشد. گاهي وقتها ما براي تامين بعضي امكانات اوليه مسئله داشتيم. آنهايي كه به ماشين من حمله كردند، 10 نفر بودند. رانندهام با من تماس گرفت و گفت شيشههاي ماشين را شكستهاند و فحشهاي ركيكي دادهاند. دو نفر از اين مهاجمان ليدرهاي پرسپوليس بودند و من ميشناختمشان. شب كه برگشتيم خانه، همسرم اظهار ناراحتي شديد كرد و من تصميم گرفتم برگردم. فوتبال در ايران خيلي موردتوجه است و بنابراين وجهه سياسي پيدا ميكند، بنابراين علم يك نفر تحتالشعاع چيزهاي ديگر قرار ميگيرد.
Friday, 22 November , 2024