براي بازي كردن دعوا نمي‌كنـم

مرجع خبری پرسپولیس : اشپيتيم آرفي، مهاجم محبوب هواداران پرسپوليس توانست در ازاي هشت دقيقه بازي مقابل استيل‌آذين، يك گل حساس را براي سرخ‌ها به ثمر برساند.

آرفي كه در مدت زمان حضورش در پرسپوليس كمتر شانس حضور در ميدان را داشته، حالا با اعتماد به نفس بيشتري كارش را در اين تيم دنبال مي‌كند.

بازي با استيل‌آين چطور بود؟

خوب بود… اما گل زدن توي وقت كمي كه داشته برايم خيلي مهم بود.. من توي اين بازي فقط هشت دقيقه فرصت بازي كردن داشتم و توانستم در همين مدت كوتاه از بين چند توپي كه گرفتم يكي را گل كنم.

فكر مي‌كردي كه بتواني در اين مدت زمان كوتاه براي پرسپوليس گلزني كنی؟

فكر مي‌كنم كه اصلا هدف تيم ما گلزني نبود و تيم ما به دنبال اين بود كه نتيجه بازي را حفظ كند و به سه امتياز شيرين برسد. من احساس مي‌كنم كه تيم‌ ما مي‌خواست از تك گلي كه زده دفاع كند و دنبال ضد حمله‌ها باشد. فكر مي‌كنم من هم شانس آوردم كه توانستم در هشت دقيقه يك گل بزنم.

با توجه به گلي كه زدي اين شانس را داري تا در بازي آينده پرسپوليس هم به ميدان بروي.

اين بستگي به نظر دايي و تاكتيك تيم دارد. بايد ديد كه خدا چي مي‌خواد هر چي دايي بگويد در مورد تركيب پرسپوليس اتفاق مي‌افتد. او بعد از بازي هم با من صحبت كرد و راضي بود. همين كه دايي راضي بود خيلي مهم است. من هم حسابي روي فرم هستم و آماده هستم تا باز هم براي پرسپوليس بازي كنم… به هر حال من براي بازي كردن دعوا نمي‌كنم!

دعوا!؟

دعوا؟ آهان… فارسي چي مي‌شد… يعني اينكه به خاطر بازي كردن حرفي نمي‌زنم تا براي تيم اتفاقي بيفتد. نمي‌خواهم حاشيه درست شود… همين را بنويس.

هواداران پرسپوليس خيلي تو را حمايت مي‌كنند و اين هم در نوع خودش خيلي جالب است.

راضي هستم… آنها خيلي خوب هستند. خيلي به من روحيه مي‌دهند و با انرژي كه آنها مي‌دهند براي پرسپوليس گل مي‌زنم. الان يك سال و نيم است كه من به پرسپوليس آمده‌ام و متاسفانه زياد بازي نكرده‌ام. اين براي همه خيلي عجيب است كه چطور من در پرسپوليس كم بازي كرده‌ام و اينطوري هواداران تيم مرا دوست دارند.

شنيديم كه حتي بنر بزرگي هم از تو به تمرينات پرسپوليس آورده‌اند.

بله… براي خودم هم خيلي جالب بود. آنها به خاطر گلي كه زدم اين كار را انجام دادند. از همه‌شان تشكر مي‌كنم و دوست دارم كه باز هم براي پرسپوليس گل بزنم.

تا چند وقت پيش از لحاظ روحي و رواني در شرايط خيلي خوبي نبودي ولي حالا خيلي پرانگيزه‌تر صحبت مي‌كني.

هر بازيكني اين همه نيمكت‌نشين باشد و بازي كند داغون مي‌شود. من هم به خاطر اين بيرون بودن‌ها خيلي بي‌روحيه شده بودم ولي حالا رفته رفته بهتر مي‌شوم و اگر به آن اعتماد به نفس خوب خودم برسم، مي‌توانم خيلي راحت‌تر كار كنم. حالاهم اگر بازي كنم رفته‌رفته بهتر مي‌شوم و دوست دارم كه بتوانم براي پرسپوليس گل بزنم.

فكر مي‌كني بتواني در بازي آينده پرسپوليس مقابل نفت تهران به ميدان بروي؟

گفتم كه… اين بستگي به نظر دايي دارد. او بايد تصميم‌گيري كند. من آماده بازي كردن براي پرسپوليس هستم و دوست دارم كه بتوانم براي پرسپوليس به ميدان بروم.

تا كي با پرسپوليس قرارداد داري؟

تا آخر همين فصل… قرارداد من با پرسپوليس دو ساله است.

نمي‌خواهي از پرسپوليس جدا شوي؟

فعلا كه هيچ فكري در اين مورد نكرده‌ام. من دنبال اين هستم كه بتوانم براي پرسپوليس بازي كنم. الان وقت صحبت كردن در مورد اين چيز‌ها نيست. فقط به پرسپوليس فكر مي‌كنم و دوست دارم طوري شود كه بتوانم براي پرسپوليس بازي كنم. به هيچ چيز فكر نمي‌كنم چون پرسپوليس را بيشتر از هر تيمي دوست دارم.

چند وقت پيش هم صحبت‌هايي شد كه تو در نيم فصل به تيم ديگري منتقل شوي.

همه‌اش حرف بود… هيچ اتفاقي نيفتاد. خدا را شكر كه من براي پرسپوليس گل زدم و حالا هم دوست دارم كه بتوانم به پرسپوليس كمك كنم. گفتم كه من پرسپوليس را دوست دارم و مي‌خواهم كه در اين تيم بمانم.

راستي در مورد عمادرضا چه نظري داري؟ حتما شنيده‌اي كه قرار است از نيم فصل براي پرسپوليس بازي كند؟

مبارك باشد… حتما دايي او را خواسته. اگر اينطور نبود او نمي‌توانست به پرسپوليس بيايد.

نظر تو در اين مورد چيه؟

من كار خودم را مي‌كنم. من رقابت مي‌كنم. هر كس بهتر باشد و هر كس را كه دايي بگويد بازي مي‌كند. تا الان هم همين بوده. تيم ما مهاجمان ديگري هم مثل غلام (غلامرضا رضايي) و هادي (هادي نوروزي) دارد. در تمام اين مدت من كنار آنها بودم و رقابت كردم.

خيلي از كارشناسان معتقدند كه نوع و سبك بازي رضايي، نوروزي و عمادرضا خيلي شبيه هم است و پرسپوليس به يك مهاجم نوك كه استيل‌اش شبيه تو باشد احتياج دارد.

من در اين مورد نظري ندارم. اگر اين نظر شما يا هر كس ديگري است از قول خودتان بنويسيد.

نظر تو چيه؟

گفتم كه… نظري ندارم. بهتر است كه حرف نزنم.

بعد از بازي با استيل‌آذين با مهدوي‌كيا به زبان آلماني صحبت مي‌كرديد. مهدوي‌كيا به تو چه مي‌گفت؟

من خيلي نگران كيا شدم. او در جريان بازي مصدوم شد و من حالش را پرسيدم. كيا هم پرسيد كه چرا من براي پرسپوليس كم بازي مي‌كنم و به خاطر گلي كه زدم تبريك گفت.

شنيديم كه همسر و دخترت به تهران آمده‌اند.

بله…آنها به تهران آمده‌اند و من از بابت اين موضوع خيلي خوشحال هستم. دو ماه بود كه همسر و دخترم را نديده بودم و حالا از ديدن آنها خوشحال هستم.

خب چرا با آنها زندگي نمي‌كني؟

خانواده من در آلمان زندگي مي‌كنند. دختر من هفت ساله‌ است و به مدرسه مي‌رود. الان مدرسه‌هاي آلمان يك هفته تعطيل شده و به همين دليل خانواده من به تهران آمده‌اند تا كنار هم باشيم. دختر من در آلمان به مدرسه مي‌رود و بهتر است كه در آنجا با دوستانش باشد.

وقتي در مشهد بازي مي‌كردم، خانواده‌ام با من بودند و كنار هم بوديم ولي حالا ديگر آن شرايط وجود ندارد و به خاطر مدرسه دخترم، خانواده‌ام در آلمان زندگي مي‌كنند.