مهدوی کیا پرسپولیسی است یا هامبورگی؟

مرجع خبری پرسپولیس : مهدوي‌كيا هامبورگي‌تر است يا پرسپوليسي‌تر؟ اگر قرار باشد او را فقط پيشكسوت يك باشگاه در دنيا بدانيم، آن يك انتخاب، كدام تيم خواهد بود؟

 

1) باشگاه هامبورگ آلمان هفته گذشته با ارسال يك دعوتنامه رسمي به تهران از مهدي مهدوي‌كيا تقاضا كرد براي شركت در ديدار دوستانه‌اي كه قرار است بين پيشكسوتان هامبورگ و ستاره‌هاي بازنشسته دنياي فوتبال برگزار شود، شركت كند.

عوايد اين بازي كه در آذرماه انجام مي‌گيرد، به كودكان فقير آفريقايي اختصاص خواهد يافت و البته از همين حالا مي‌توان اطمينان داشت كه اسپانسر‌ها و كارگزاران باهوش و با درايت چنين مسابقاتي، رقابتي را ترتيب خواهند داد كه علاوه بر جذابيت‌هاي بصري پرشمار، سود مالي مناسبي هم در پي داشته باشد و به كمكي واقعي و در خور توجه براي نيازمندان تبديل شود. اين دقيقا نقطه مقابل اتفاقي است كه غالبا در ايران رخ مي‌دهد و همه منفعت مالي اين قبيل مسابقات، از چند صد هزار تومان تجاوز نمي‌كند. در ديدار دوستانه مزبور، سوپراستارهاي فراموش ناشدني و بزرگ مثل رونالدوي برزيلي و زين‌الدين زيدان شركت خواهند كرد و البته كه مايه مباهات ما ايراني‌هاست كه يكي از هموطنانمان با عزت و احترام به چنين مسابقه‌اي فراخوانده مي‌شود. بدون ترديد ژرمن‌ها مي‌توانستند اين بازي را صرفا با حضور پيشكسوتان مقيم آلمان خودشان برگزار كنند و متحمل هزينه‌هاي مربوط به رفت و برگشت مهدوي‌كيا و نيز اسكان و اقامت موقت او در اين كشور نشوند، اما اين باشگاه حرفه‌اي كه براي يورو به يوروي بودجه‌اش برنامه دارد، متحمل چنين هزينه‌اي مي‌شود تا نشان بدهد دعوت از يك پيشكسوت ايراني، برايش حايز ارزشي والاتر و مهم‌تر است.

 

2) اينكه چطور در باشگاه‌هايي مثل هامبورگ يا حتي‌ الاهلي كه سال گذشته چنين حركتي را در بازي با ميلان در قبال علي كريمي انجام داد، اين قبيل اتفاقات ستودني رخ مي‌دهد و آنها تا اين اندازه خودشان را مقيد به حفظ حرمت پيشكسوتان غيربومي‌شان مي‌دانند، بيش از هر چيز ديگري ساختارمندي و تشكيلات مديريتي منسجم اين قبيل مجموعه‌ها را يادآوري مي‌كند. اركان اداري چنين باشگاه‌هايي بايد خيلي با دقت و ظرافت كنار هم چيده شده باشند تا بتوانند هم بهره‌وري اقتصادي‌شان را حفظ كنند، هم نتايج فني مطلوب به دست بياورند، هم تماشاگرانشان را به ورزشگاه‌ها بكشانند، هم روي تيم‌هاي پايه به خوبي كار كنند و هم به اهداف خيرخواهانه خودشان و حتي تجليل از بازيكنان سابق‌شان بينديشند. واقعيت آن است كه ما حتي لياقت كافي نداريم بابت آنچه آنها انجام مي‌دهند و خودمان از تكرارش عاجزيم، حسرت بكشيم و افسوس بخوريم.مديران ما اگر  خيلي هنرمند باشند، منت مي‌گذارند و تيم‌هاي ورشكسته تحت كنترل‌شان را پس از صرف ميلياردها تومان هزينه سالانه بي‌بازگشت، به يك سهيمه آسيايي ناقابل مي‌رسانند كه البته بروند آنجا، شكست بخورند و با ناكامي مطلق برگردند! براي فوتبال در هم شكسته و بي‌حساب و كتاب ما، هنوز پيدا كردن يك اسپانسر روي پيراهن يا تهيه چند دست لباس آبرومند، گاهي رنگ يك روياي محال را به خودش مي‌گيرد؛ چه برسد به آنكه بخواهيم دست به قدرداني از ستاره‌هاي سابق‌مان بزنيم. باشگاه هامبورگ در حالي مهدي مهدوي‌كياي غير آلماني را روي تخم چشم خودش مي‌نشاند كه خيلي از بازيكنان و مربيان غير ايراني شاغل در فوتبال كشورمان، اين روزها در راهروهاي فيفا دنبال زنده كردن طلب‌شان از تيم‌هاي ما هستند؛ آخرين نفر آنها هم دي‌يونگ است با آن افتضاح تاريخي نامه جعلي كه از طرف او امضايش كرده‌اند! با اين پارادوكس غم‌افزا چه مي‌توان كرد؟

 

3) حرفه‌اي‌ترين باشگاه‌هاي جهان، هميشه احترام خارق‌العاده‌اي براي پيشكسوتان ممتاز خودشان قائل بوده‌اند. بارها شنيده‌ايم كه بارسلونا، رئال‌مادريد، بايرن‌ مونيخ، منچستريونايتد، آرسنال، ميلان و ساير باشگاه‌هاي درست و حسابي دنيا، به مناسبت‌هاي مختلف دست به دعوت از ستاره‌هاي قديمي خودشان مي‌زنند و البته همه مي‌دانيم كه خيلي از اين تيم‌ها در استاديوم خانگي‌شان صندلي‌هايي به نام شاخص‌ترين پيشكسوت‌هاي باشگاه دارند كه فقط مخصوص همان ستاره‌هاي قديمي است و هيچكس – حتي مدير باشگاه- حق جلوس روي آنها را ندارد. واقعا قائل شدن اين همه احترام ويژه از سوي باشگاه‌ها براي بازيكنان بازنشسته، چه فلسفه‌اي دارد؟ آيا همه چيز در چارچوب‌ همان معادلات انساني جاري در اين كشورها قابل ارزيابي است، يا اين قبيل مديران اهداف فرعي ديگري از اقدامات‌شان دارند؟ به نظر مي‌رسد باشگاه‌هاي حرفه‌اي در پرتوي ستايش از سوپراستارهاي پا به سن گذاشته خودشان، مي‌كوشند تا انگيزه فداكاري، جان‌فشاني و تلاش با تمام توان را در وجود بازيكنان جوانتر به حداكثر برسانند. بي‌گمان وقتي فوتباليست‌هاي امروز تيمي مثل هامبورگ متوجه مي‌شوند مديران باشگاه چگونه با گذشت سال‌ها همچنان خودشان را ملتزم به قدرداني از نسل پيشين ستاره‌هاي HSV مي‌دانند، كوشش خودشان را چند برابر مي‌كنند تا به فهرست بازيكنان ماندگار تاريخ اين تيم راه بيابند و تا ابد مورد احترام اين جماعت قدرشناس و نيك‌انديش قرار بگيرند. حالا اين شرايط را با آنچه در ايران مي‌گذرد مقايسه كنيد؛ آنجا كه علي دايي را به آن شكل فجيع، به صورت شبانه بيرون مي‌كنند و ما اينجا هنوز  انتظار داريم ستاره‌هاي جوانتر، زير بيرق غيرت و تعصب سينه بزنند!

 

4) مهدوي‌كيا هامبورگي‌تر است يا پرسپوليسي‌تر؟ اگر قرار باشد او را فقط پيشكسوت يك باشگاه در دنيا بدانيم، آن يك انتخاب، كدام تيم خواهد بود؟ وقتي اقدام اخير باشگاه آلماني را مقايسه مي‌كنيم با بي‌احترامي‌هايي كه پرسپوليسي‌ها در ابتداي همين فصل نسبت به او انجام دادند و حتي از دادن يك پاسخ منفي محترمانه به ابراز تمايل او براي حضور در جمع سرخپوشان طفره رفتند، بيش از گذشته تاسف مي‌خوريم. چندي پيش مهدوي‌كيا در يك محفل خصوصي ادعا مي‌كرد هامبورگي‌ها برايش يك پست مربيگري در تيم‌هاي پايه اين باشگاه كنار گذاشته‌اند. آيا كسي مي‌داند او چرا در آينده‌اي نزديك بايد به چنين پيشنهادي بي‌اعتنايي كند و براي كار و زندگي در ايران باقي بماند؟ با كدام انگيزه؟ كدام بهانه؟!

 

* به قلم رسول بهروش

 

برای ثبت نظرات خود بدون نیاز به تایید عضو کانال تلگرام پرسپولیس نیوز شوید(کلیک کنید)