آرفي با اين‌كه يك‌سال است در ايران زندگي مي‌كند، اما فارسي را خوب مي‌فهمد و دست و پا شكسته حرف مي‌زند. با اين حال با كمك مدير برنامه‌هايش به پرسش‌هاي ما از ابتداي حضورش در فوتبال ايران تا امروز با حوصله پاسخ داد.

آمدن كرانيكار به پرسپوليس با انديشه‌هاي تهاجمي‌اش، شانس مهاجم اين تيم را براي درخشش افزايش داده است. خودش هم حتي با اطمينان از آقاي گلي در ليگ نهم صحبت مي‌كند. مهاجم آلبانيايي پرسپولیس آرزو دارد در فوتبال ايران با پيراهن تيم جديدش قهرمان شود. آرفي حتي افتخار مي‌كند ايراني شود و روزي براي تيم ملي كشورمان بازي كند. گفتگوی زیبا و مفصل ما را با مهاجم با استعداد پرسپولیس بخوانید :

پيش از اين‌كه به فوتبال ايران بيايي در كدام تيم بازي مي‌كردي؟ اصلا فوتبال ايران را مي‌شناختي؟

من 18 ساله بودم كه فوتبال را با بازي در تيم هافن‌ آلمان آغاز كردم، اما پس از 2 سال بازي در اين تيم دچار مصدوميت شديدي شدم كه از بزرگ‌ترين بدشانسي‌هاي زندگي‌ام بود، اما چون فوتبال را دوست داشتم اين دوران را با انگيزه و اميد زياد پشت‌سر گذاشتم و توانستم دوباره به فوتبال برگردم، هرچند مجبور شدم با يك تيم در دسته سوم شروع كنم، اما در آلمان تيم‌هاي دسته سومي هم از نظر امكانات و نحوه تمرين چيزي از بوندس‌ليگا كمتر ندارند. حتي در بعضي بازي‌ها ما 25 هزار تماشاگر داشتيم و همه چيز كاملا حرفه‌اي بود تا اين‌كه اختلاف با يكي از مربيان مسير كاري و فوتبالي من را تغيير داد.

چه شد كه ايران را از ميان اين همه كشور انتخاب كردي؟

با مربي تيمم اختلاف نظر و سليقه داشتيم. خوب تمرين مي‌كردم، اما آن طور كه انتظار داشتم نتيجه نمي‌گرفتم. در اين ميان با عباس نبوي (مدير برنامه‌هايش كه به عنوان مترجم هم آرفي را كمك مي‌كند)‌ آشنا شدم. او مي‌دانست من مهاجم هستم و چون از فوتبال ايران شناخت داشت تيم خداداد عزيزي (پيام)‌ را به من معرفي كرد و گفت اگر بخواهي مي‌توانم شرايط حضورت را در ايران فراهم كنم.

مگر خداداد عزيزي را مي‌شناختي؟

نه، اما آقاي نبوي به من گفت او هم مهاجم بوده و در جام‌جهاني بازي كرده است. از خاطرات بازي ايران و استراليا در مقدماتي 98 فرانسه گفت، من هم اصلا ايران و فوتبالش را نمي‌شناختم.

فقط در همين حد مي‌دانستم كه ايران در سال‌هاي اخير در 2 جام‌جهاني حضور داشته و چند لژيونر هم در اروپا بخصوص آلمان داشته و دارد، تصميم داشتم تيم خود را عوض كنم. وقتي از پيام و فوتبال ايران شنيدم اطلاعاتي را هم از اينترنت به دست آوردم، اطلاعاتي كه جزيي بود، اما به شناخت من از فوتبال در ايران كمك كرد. حتي فهميدم فوتبال در ايران به 2 تيم پرطرفدار پرسپوليس و استقلال خلاصه مي‌شود و همين شد كه اين خطر بزرگ را پذيرفتم و درباره‌ آينده‌ام تصميم بزرگي گرفتم كه آن حضور در ليگ فوتبال ايران بود.

و خيلي زود به يكي از 2 تيم پرطرفدار فوتبال ايران رسيدي؟

بله. همان موقع كه متوجه شدم پرسپولیس و استقلال تيم‌هاي محبوب و پرطرفدار ايران هستند تصميم گرفتم آنقدر خوب باشم كه به اين دو تيم برسم. حالا مي‌بينيد كه پس از يك فصل پيراهن پرسپوليس را به دست آورده‌ام. ابتداي كار شايد اينقدر از آينده مطمئن نبودم. به هر حال من شناخت ناچيزي از ايران و فوتبالش داشتم، اما چون به توانايي خودم اعتماد و اطمينان داشتم، قبول كردم و حالا راضي هستم.

تيمي كه آرفي را به فوتبال ايران معرفي كرد سقوط كرد و حالا در ليگ برتر حضور ندارد. در رسيدن به پرسپوليس، آن تيم چقدر نقش داشت؟

خيلي زياد. وقتي به ايران آمدم تا پيش از آن كه در پيام بازي كنم كسي مرا نمي‌شناخت، اما حضور در اين تيم و گلزني باعث شد همه مرا بشناسند. من در پيام، دوستان خوبي پيدا كردم كه برايم مثل فاميل هستند. خداداد، مهدي هاشمي‌نسب، ابراهيم شكوري، محسن ارزاني، مطوري و خيلي‌هاي ديگر كه قطعا در پرسپوليس دلتنگ آنها مي‌شوم.

ظاهرا رابطه خوبي هم با خداداد عزيزي داشتي. مربيگري او را چطور ديدي؟

تمام موفقيت من به خاطر اعتمادي بود كه خداداد به من داشت. وقتي به پيام آمدم با كشيدگي كشاله‌ران مواجه شدم، همان زمان خيلي‌ها مي‌گفتند اين بازيكن به درد نمي‌خورد و مصدوم است. اما او به من اعتماد كرد و فرصت داد، مربي‌ رو راست و خوبي است. هر كس بهتر باشد را به ميدان مي‌فرستد. به خداداد گفتم اگر در تهران يا اصفهان مربيگري كني حتما به همان تيم مي‌آيم اما زندگي در اهواز سخت بود و نشد در تيمي باشم كه خداداد مربي آن است.

پس از عقد قرارداد داخلي با پرسپوليس شايعاتي مبني‌ بر برهم خوردن آن و پيشنهادات مالي بهتر از سوي تيم‌هاي ديگر شنيده شد. چه شد كه در پرسپوليس ماندي؟

اول كه دوست دارم هميشه سر قول و قرارم بمانم. من با  پرسپولیس توافق كرده بودم و هيچ چيز نمي‌توانست مانع آن شود. دوم اين كه پول همه زندگي نيست. من اگر دنبال پول بيشتر بودم همان روز كه مي‌خواستم آلمان را ترك كنم مي‌توانستم به فوتبال امارات يا قطر بروم. پول هدف اصلي من نبود، هر چند پول در موفقيت تيم‌ها نقش دارد، مثلا همين پيام فصل قبل چون پول نداشت سقوط كرد.

مشكلات ديگر هم دخيل بود، مسائل حاشيه‌اي و دعواهاي مديريتي؟

درست است، اما مي‌توانستيم با بازيكنان خوبي كه در پيام بودند تيم را اواسط جدول نگه داريم، ما در بسياري از بازي‌ها مثل ديدار با پرسپولس و استقلال تا دقايق پاياني مستحق امتياز بوديم و بايد مي‌گرفتيم. باور كنيد همين مشكلات مالي فكر بچه‌ها و مربيان را خراب مي‌كرد. اگر اين مسائل حل مي‌شد سقوط نمي‌كرديم. حالا اين حرف‌ها فايده ندارد چون متاسفانه تيم خوب پيام ديگر در ليگ برتر نيست.

پرسپوليس هم تيمي است كه هميشه حاشيه زياد دارد. براي مقابله با مشكلات احتمالي آماده هستي؟

فوتبال در كل حاشيه زياد دارد. به خاطر علاقه‌مندان زيادي كه دارد، اما بازيكن وقتي حرفه‌اي است كه در چنين شرايطي بتواند به خود و تيمش مسلط باشد و وارد اين مسائل نشود. من هم سعي مي‌كنم در پرسپوليس فقط به تمرين و بازي فكر كنم.

به شماره 5 علاقه خاصي داري؟ شماره‌اي كه معمولا به مدافعان مي‌رسد.

وقتي به پيام آمدم شماره 5، 33 و 35 به من پيشنهاد شد كه 5 را انتخاب كردم، وقتي به پرسپوليس آمدم اول دوست داشتم همان پيراهن شماره 5 را داشته باشم، اما متوجه شدم باقري 2 سال است كه اين پيراهن را مي‌پوشد. حالا شماره برايم فرقي نمي‌كند و فقط در فكر گلزني هستم، آن هم با هر شماره‌اي كه بپوشم.

از بازيكنان جديد پرسپوليس چقدر شناخت داري؟ فكر مي‌كني بتواني بسرعت با آنها هماهنگ شوي؟

براي من با وجود شناختي كه از فوتبال ايران در طول يك سال به دست آوردم پرسپوليس محيط تازه و جديدي است. تمرين‌هاي خوبي در طول اين مدت داشتيم و بسيار اميدوارم كه بتوانم در تركيب پرسپوليس مفيد باشم. از رفتن پژمان نوري و علي كريمي بسيار ناراحت شدم، چون هميشه تصور مي‌كردم اگر يك مهاجم قدر پاس‌هاي اين دو بازيكن را بداند مي‌تواند در هر مسابقه گلزني كند. كريمي واقعا بي‌نظير است در زمينه حركت‌ها و خلق موقعيت‌هاي گل. به هر حال بايد بگويم كه حيف شد اين بازيكنان از پرسپوليس جدا شدند.

با ماندن خليلي در پرسپوليس رقابت براي گلزني در خط حمله بيشتر مي‌شود. با اين نظر موافقي؟

خليلي هم از مهاجمان تواناست كه در گلزني تيزبين و موقعيت‌شناس است. همين حس رقابت است كه در نهايت به موفقيت تيم كمك مي‌كند. از اين بابت واقعا خوشحال هستم.

ابراهيم شكوري هم يكي از خريدهاي اين فصل پرسپوليس بود. مدافعي كه وقتي در پيام به عنوان هافبك به ميدان مي‌رفت پاس گل‌هاي خوبي به مهاجمان ازجمله شما مي‌داد. اين همكاري در پرسپوليس ادامه خواهد داشت؟

صددرصد. من فصل پيش از 18 گلي كه زدم 8 گل را روي پاس گل‌هاي شكوري به ثمر رساندم. امسال هم بالاخره قرار است كارهايي انجام دهيم كه هر دو پيش هواداران پرسپوليس سربلند باشيم. شايد پيش‌بيني زود باشد، اما آنقدر انگيزه دارم و مطمئن هستم كه مي‌گويم از تمام پاس گل‌ها استفاده مي‌كنم و آقاي گل ليگ نهم مي‌شوم، كاري كه بايد در پيام مي‌كردم، اما چند بار مصدوميت اين عنوان را از من گرفت.

اين روزها صحبت از گرفتن تابعيت ايراني براي اشپيتيم آرفي است. تلاش‌هايي هم در اين زمينه صورت گرفته است. نظر خودت در اين مورد چيست؟

من افتخار مي‌كنم روزي پيراهن تيم ملي ايران را تن كنم. اگر از من خواسته شود با افتخار مي‌پذيرم كه ايراني شوم و حتي در تيم ملي بازي كنم.

بعضي مهاجمان روي تغيير پست احتمالي حساس هستند. توانايي بازي در پست‌هاي ديگر را هم داري؟

بله. من اصلا مهاجم نبودم. وقتي فوتبال را شروع كردم مدافع بودم، اما با شروع فوتبال به صورت جدي از 15 سالگي در پست هافبك راست بازي كردم تا اين كه يك روز به خاطر كمبود بازيكن مربي از من در پست مهاجم استفاده كرد. خوب بازي كردم و 3 گل زدم و وقتي لذت گلزني و شادي تماشاگر را حس كردم از آن پس هميشه دوست داشتم مهاجم باشم. در فوتبال هركس كه گل بزند محبوب مي‌شود و اميدوارم اين محبوبيت در پرسپوليس نصيب من هم بشود.

با آمدن كرانيكار به پرسپوليس كه گفته مي‌شود با انديشه‌اي تهاجمي تيمش را به ميدان مي‌فرستد شانس مهاجمان هم براي گلزني بيشتر مي‌شود. در همين مدت كوتاه چقدر از اين مربي شناخت پيدا كردي؟

مربيان بزرگ هميشه براي هر تيم شانس محسوب مي‌شوند. مربي پرسپوليس هم از همين نام‌هاست كه اتفاقا علاقه‌ به بازي هجومي دارد. اميدوارم بتوانم از فرصت‌هايي كه در اختيارم قرار مي‌گيرد استفاده كنم. پرسپوليس تيمي است كه همه حريفان مقابلش با قدرت ظاهر مي‌شوند و همين كار ما را سخت مي‌كند. اميدوارم با وجود اين سختي‌ها از برتري‌هايي كه داريم استفاده كنيم.

چه آرزويي در فوتبال داري؟

در حال حاضر آرزو دارم با پرسپولیس قهرمان شوم.

حرف پاياني؟

همه فوتباليست‌ها عقيده دارند فوتبال تمام زندگي است، اما من دختر 6 ساله‌اي به نام زويي دارم كه فكر مي‌كنم تمام زندگي است و با بودن او فوتبال زيبا مي‌شود.

گفتگو: سارا احمدیان