مرجع خبری پرسپولیس : مجمع عمومی عادی فدراسیون فوتبال در شرایطی به میزبانی آکادمی ملی المپیک برگزار شد که حرف اول و آخر اکثریت قریب به اتفاق اعضاء مجمع در یک کلمه خلاصه میشد؛ پول. آنها سهم بیشتری از بیتالمال برای توسعه فوتبالی میخواستند که جز هزینههای سرسامآور هیج عایدی برای اقشار مردم ندارد و جالب آنکه تمامی اصناف حاضر در فوتبال حق مسلمشان را افزایش دریافتیشان میدانستند و این مفهومی جز افزایش اعتبارات این فدراسیون ندارد.
به گزارشمرجع خبری و به نقل از خبرنگار ورزشی تابناک؛ نشست دیدنی اعضاء مجمع عمومی فدراسیون فوتبال که برخلاف رایزنیهای اولیه اخذ رای برای عزل ارکان مدیریتی و اجرایی فدراسیون را در دستور کار نداشت، بیش از قانونگذاری بر روی مباحث مالی متمرکز شد و در مجموع ارقامی از هزینهها و درآمدهای یک سال اخیر این مجموعه منتشر گردید که حیرت افکارعمومی را به واسطه حجم و نوع هزینهکرد آن در پی داشت.
یازده میلیارد و هفتصد میلیون تومان هزینه فعالیتهای فدراسیون فوتبال در طول یک سال شمسی بود و این رقم علیالظاهر چندان برای اهالی حاضر در این مجمع بزرگ جلوه نکرد، چرا که نه تنها هیچکس صدایش درنیامد که این ارقام دقیقاً در کجا و به چه کیفیت هزینه شده، بلکه داوران از افزایش رقم دستمزدشان تا یک میلیون تومان برای هر نوبت قضاوت، کمیتهها در گوشه و کنار از دریافتیشان در طی هر ماه و باشگاهها از سهمشان از پخش تلویزیونی میگفتند و این به آن مفهوم بود که نزدیک به یک میلیارد تومان هزینه کردن در طول هر ماه فدراسیون فوتبال خیلی کم است!
البته کسی بخیل نیست و اگر فدراسیون فوتبال توان آن را داشته باشد که این هزینهها را خود تامین کند به واسطه گردش مالی که به وجود میآورد -با تعریفی که از فوتبال به عنوان یک صنعت میشود-
در حد یک واحد صنعتی بزرگ ارزشمند و قابل احترام است اما آه و افسوس از آنجا آغاز میشود که با یک بررسی ساده مشخص میگذرد، بخش اعظم این رقم میلیاردی از جیب مردم ایران یا بیتالمال رفته است.
بیش از 5 میلیارد تومان کمک وزارت نفت پیرو دستور رئیسجمهور، بیش از 5 میلیارد تومان اعتبارات کمیته ملی المپیک و بیش از ششصد میلیارد تومان بودجه و کمک از سازمان ورزش بخش اعظم درآمدهای فدراسیون فوتبال را در یک سال گذشته تشکیل داده تا دست فدراسیون فوتبال که برخلاف بسیاری از فدراسیونهای ورزشی میتواند بخش قابل توجهی از هزینههایش را خود تامین کند، تا آرنج در جیب دولت فرو رفته باشد و آنچنان هزینهکردن اعتبارات دولتی در فدراسیون مستقل و غیردولتی فوتبال لذتبخش باشد که حتی چهارصد میلیون بیش از یازده میلیارد و سیصد میلیون درآمد خرج شود.
این هزینهها البته کاملاً جدا از هزینههای برگزاری لیگ برتر فوتبال بوده و به واقع تنها روزی سی و دو میلیون تومان صرف اداره حوزههای فعال در ساختمان پنج طبقه فدراسیون فوتبال شده است و البته این سبک هزینه کردن در چنین فضای کوچکی نیز خود به هنرمندی و خلاقیت خاصی نیازمند است که مدیران فدراسیون توانستهاند به عنوان یکی از قابلیتهایشان در طول مدت یک ساله مالی گذشته به معرض بروز و ظهور بگذارند.
اما آنچه باعث میشود بیش از این جان هر دلسوزی در ورزش کشور از شنیدن چنین هزینهکردی به لب آید، بازخورد این میزان بودجهریزی مستقیم یا غیرمستقیم و تحت عنوان کمک صرفاً به فدراسیون فوتبال است. علیرغم این حجم صرف بیتالمال، تنها چیزی که نصیب مردمی شد که بخشی از حق ایشان صرف این مجموعه شده، عدم صعود تیم ملی به جامجهانی و دمیدن روح ناامیدی به پیکره مردم قانعی بود که فوتبال در زندگی آنها باعث فراموشی بسیار از دلهرههایشان و افسردگیهایشان میشود و حداقل یک شادی موقت را برایشان به ارمغان میآورد.
در پی 365 روز کوشش مداوم، 11700000000 تومان حق ملت ایران که حقیقتاً مظلوم واقع شدهاند در فدراسیون فوتبال دود شد و حاصل آن مفتضح شدن فوتبال ملی بود و این به جز 250000000000 یا همان دویست و پنجاه میلیارد تومانی تااست که به گفته علیآبادی هر ساله در لیگ فوتبال هزینه میشود تا به همان ترتیب که فوتبال ملی موجب آبروریزی شد، فوتبال باشگاهی ایران نیز از صحنه آسیا حذف شود.
آیا گوش شنوایی وجود دارد که بگوید این نوع هزینهکردن بیتالمال بزرگترین تجاوز به حقوق شهروندان ایرانی است که بخش اعظمی از ایشان رضایتی نسبت به چنین هزینههایی ندارد و یا همچنان باید این سفرهها در فوتبال ملی و باشگاهی پهن باشد و عدهای تا گلو بخورند. آیا این روش که در چهار سال اخیر نه تنها هیچ تجدیدنظری در آن نشده بلکه بر شدت و حدت آن نیز افزوده گردیده با عدالت تطابق دارد؟
آیا نباید فدراسیون فوتبال و به همین ترتیب باشگاههای فوتبال خود هزینههایشان را تامین کنند؟ آیا در زمان برخی از روئسای فدراسیون فوتبال و در هنگامهای که اقتصاد ایران بستهتر از شرایط فعلی بود، اسپانسرهای مختلف بخش قابل توجهی از هزینههای فدراسیون را تامین نمیکردند یا برای برگزاری دیدار با برخی از تیمهای منطقه که این روزها برای بازی با ایران وقت نمیدهند، ارقامی دریافت نمیشد؟ حال چگونه است که شرایط کاملاً معکوس شده و فدراسیون فوتبال برای قدم زدن کنار دست این تیمها نیز باید ارقامی را پرداخت کند؟ راستی بحث پیراهن تیم ملی چه شد و چرا هنوز با گذشت مدت قابل توجهی از وداع علی دایی که گفته میشد پیراهن تیم ملی نیز بخشی از قراردادش بوده، هنوز اسپانسر بزرگی برای پوشاک تیم ملی پیدا نشده است؟
آیا اینها بیانگر شایستگی و ضریب بالای موفقیت مدیران فدراسیون فوتبال نیست؟! آیا این میزان توانمندی مدیران فدراسیون که الگوهای مناسبی با عملکردشان در ساختمان سئول برای درآمدزایی در باشگاههای کشور نیز تبیین کردهاند، نباید مورد تقدیر قرار داد و یک خسته نباشید برای این سبک مدیریت هزینه با محصولی همچون چند قهرمانی در فوتبال پایه آسیا، گفت؟!
به راستی فوتبال ایران حکایت ان مشکی را دارد که سر آن را چسبیدهاند تا محتویات ارزشمندش (!) بیرون نترواد، غافل از آنکه هرآنچه در آن بوده، از سوراخهای گشاد حاصل آورده شده بر بدنه این مشک خارج شده است و در این اوضاع صاحب مشک خودش را به آن راه میزند که بار ثقیل را در دست دارد و به خوبی از آن حراست کرده است و از این بابت به خود میبالد! مرحبا به غیرت ملیپوشان فوتبال و وای به حال مدیرانی که واماندگی ایشان را در میان زمین چمن از بیبرنامگی خارج از مستطیل سبز ندیدند و تصور کردند با خنده همه چیز پیش میرود
Saturday, 23 November , 2024