ميگويند خداحافظي با هالهاي از غم و دلخوري در شأن كيا و كريمي نبود، اما جغرافياي اجتماعي ايران نشان ميدهد چنين فرجام ناگواري دقيقا «سهم» اين اسطورههاست.
یادداشت رسول بهروش؛ 1- دقيقا 12 سال پيش بود كه طمع و بيكفايتي مسوولان برگزاركننده مسابقات جامحذفي در ساري، منجر به حضور بيش از حد جمعيت در ورزشگاه متقي شد تا در اواسط مسابقه پرسپوليس و شموشك بخشي از اين سازه فرسوده سقوط كند و جان و سلامتي چند تماشاگر بيگناه را بگيرد. بعد از آن حادثه، در تقويم فوتبالي ايران 16 ارديبهشت به عنوان روز «هوادار» نامگذاري شد تا بلكه آقايان بخشي از آلام اين سانحه دردناك را تسكين بدهند. امسال اما، باشگاه پرسپوليس تصميم گرفت در آستانه روز هوادار هديهاي ماندگار به ميليونها طرفدارش در ايران بدهد و يكشنبهاي فراموش نشدني براي آنها بسازد. از دست رفتن قهرماني جامحذفي در يكي از پرتماشاگرترين بازيهاي تاريخ استاديوم آزادي، تحقير به تمام معناي مهدي مهدويكيا و از همه بدتر وداع ناگهاني علي كريمي از ميادين، ساعاتي كابوسوار و جهنمي ساخت براي همه آنهايي كه سالهاست مصايب تيم محبوبشان را تحمل ميكنند و همچنان به عشق سرخشان وفادار ماندهاند.
2- دقايقي پس از پايان ديدار با سپاهان، علي كريمي هم در شرايطي شبيه به مهدي مهدويكيا اعلام بازنشستگي كرد. بلافاصله بعد از انتشار اين خبر، تلاشها براي منصرف كردن جادوگر آغاز شد و همچنان روشن نيست كه آيا شماره هشت سرخپوشان به ميادين باز خواهد گشت يا نه؟ هرچه باشد اما، ادبيات اعتراضي مشترك او و كيا در شامگاه سياه آزادي، گوياي بسياري از حقايق تلخ فوتبال ايران است؛ آنجا كه هر دو ستاره نامدار سرخپوشان، داستان دلآزردگيهايشان از باشگاه را روايت كردند و از شرايط تلخي سخن گفتند كه باعث شده حتي به بازگشتي نمادين هم رضايت ندهند. يكي مثل مهدي مهدويكيا چرا بايد براي بازي خداحافظي با هامبورگ رغبت نشان بدهد، وقتي چنين نامهربانيهاي عذابآوري متوجه او شده است؟ بهترين بازيكن نيمفصل اول پرسپوليس، تمام اين چند ماه را خون دل خورد تا آرامش باشگاه را به هم نزند، اما همه ايران ديدند در همان چهار دقيقه به اصطلاح تشريفاتي(!) چطور دو موقعيت خوب گلزني براي همبازيانش ساخت. اينجا جاي امثال مهدويكيا نيست، وقتي تازهكاري مثل گلمحمدي فكر ميكند راز بزرگ شدن، در به زير كشيدن ستارهاي همچون اوست. شيشه عمر كيا را به يحيي دادهاند و آبروي علي كريمي را به عنصري مثل شيريني سپردهاند. هركجا كهتري براي مهتري تصميم بگيرد، آخر قصه بهتر از اين نخواهد بود.
3- ميگويند خداحافظي با هالهاي از غم و دلخوري در شأن كيا و كريمي نبود، اما جغرافياي اجتماعي ايران نشان ميدهد چنين فرجام ناگواري دقيقا «سهم» اين اسطورههاست. چرا بايد انتظار داشته باشيم آنها يا حتي ستارگاني مثل دايي و باقري در اوج عزت و احترام به دنياي بازنشستگي سلام كنند، وقتي «نخبهكشي» بخشي از سرشت ماست؟ جايي كه كارهاي بزرگ را به آدمهاي كوچك ميسپارند، «مهارت» جرم عظيمي است كه پايههاي ميز صاحبمنصبان كم مقدار را ميلرزاند. ستارهها بايد هرچه غريبانهتر بروند تا بلكه سوسو زدنهاي فانوس ناقابل به چشم بيايد. چه فرقي ميكند؛ كيا و كريمي هم مثل هزاران جواني كه هرسال بار گناه استعدادشان را به دوش ميكشند و مرز به مرز از خاك پدريشان دور ميشوند؛ شايد به جايي برسند كه در آن «توانايي» گناه نيست. جايي كه صداي خوبشان، دست پرزورشان، طبع هنرمند و ذهن خلاقشان عرصه را بر هيچ مدير ناتواني تنگ نميكند. جايي كه در آن كيفيت بالاتر به معناي خطر بيشتر نيست. جايي كه در آن استعدادها تباه نميشوند، مديريت ميشوند. كريمي و كيا، تازه خوششانسترند كه وداع توأم با اندوهشان از طرف ميليونها هموطن پاس داشته ميشود، وگرنه هيچكس براي جوانان پرشماري كه غريبانه هجرت كردند دل نسوزاند؛ همانها كه اگر دانشمند بودند يا موسيقيدان، اگر نويسنده بودند يا شاعر، همه اتهامشان اين بود كه سليقه نازل مديريت حاكم را ارضا نميكردند.
4- دو ستاره استثنايي ديگر به دلگيرترين شكل ممكن از صحنه افتخار به كنج انزوا خزيدند. بدون كريمي و مهدويكيا، حالا تماشاگران حريف هم ديگر بهانهاي براي سرپا ايستادن و كف زدن به افتخار ستارگان ملي سرخپوش ندارند. حالا مردم راحتتر ميتوانند به هم فحش بدهند و پولش را به حساب فدراسيون بريزند. حالا چراغ زنبوري، آسانتر رل خورشيد را بازي خواهد كرد. آخرين رگههاي آفتاب هم از اين بام پر ميكشند. حالا ماييم و سرما؛ در نبردي ناعادلانهتر.
برای ثبت نظرات خود بدون نیاز به تایید عضو کانال تلگرام پرسپولیس نیوز شوید(کلیک کنید)
Monday, 25 November , 2024