مرجع خبری پرسپولیس : پرسپوليس اگر چه پس از تغيير مديريت جان تازه اي گرفته، اما مشکلات فني اش پا بر جاست. دروازه بان هاي متوسط، خط دفاعي که نمي تواند جور اين دروازه بان ها را بکشد و هافبکهاي دفاعي پرسپوليس که براي بازي در پست دفاعي خط مياني تخصصي ندارند. از پرسپوليس تيمي ساخته اند که در دفاع سهل انگار و آسان گير به نظر مي رسد.

پرسپوليس در روزي که بازگشت کاشاني را جشن مي گيرد و 4 بار دروازه مقاومت را مي گشايد، غافلگيرانه 2 بار دروازه اش گشوده مي شود و چندين موقعيت گل ديگر را به حريف تقديم مي کند. عناصر دفاعي پرسپوليس، عناصر بي مايه و درجه چندمي نيستند، اما پرسپوليس از اين عناصر تا امروز سازمان دفاعي قابل اطميناني نساخته است. کرانچار اگر چه در سازماندهي دفاع، مربي متبحري است، اما در پرسپوليس اين تبحر خود را نشان نداده و همواره با مشکلات دفاعي ساخته و آنها را برطرف نکرده است.

شيث رضايي، سپهر حيدري و نبي باقري ها براي تشکيل دفاع مهره هاي قابل اعتنايي هستند، عليرضا محمد در راست اگر با هافبکي که جلوتر از او بازي مي کند، هماهنگ شود، مدافع راست محکم و فعالي خواهد بود، همان طور که او در راه آهن زوجي به نام تقوي داشت و هميشه موفق به نظر مي رسيد. در جناح چپ دفاع، پرسپوليس اگر خود را خوشبخت تصور نمي کند، با همان مشکلي مواجه است که ساير تيمها مواجه اند. کدام تيم مدافع چپ درجه اولي دارد که پرسپوليس داشته باشد. مجتبي شيري مي تواند گليم خود را در آن جناح از آب بکشد.

پرسپوليس البته درون دروازه اش، شماره يک واقعي ندارد. آخرين دروازه باني که در پرسپوليس سالهاي اخير، دست کم گاهي درخشيد، مهدي واعظي بود و پس از او، پرسپوليس هرگز دروازه بان مطمئني نداشت و عابدزاده نيز هيچگاه چاره اي نيافت!

پرسپوليس در خط مياني نيز، دو هافبک دفاعي متخصص ندارد. آنها 1 – 3 – 2 – 4 بازي مي کنند، در حالي که حتي يک مهره هم ندارند که بتواند نقش هافبک دفاعي را در استانداردهاي بالا اجرا کند. عادل کلاه کج هافبک خلاق و طراحي است، اما يک هافبک دفاعي کامل نيست. يک بازيکن قدرتي بايد در کنار او بازي کند تا در 1 – 3 – 2 – 4 تکميل کننده حرکتهاي کلاه کج باشد. اما کجاست اين هافبک دفاعي دوم؟

کريم باقري ديگر حوصله بازي در پست هافبک دفاعي را ندارد. نمي دانيم مهدي شيري را براساس کدام منطق در اين پست به ميدان مي فرستند و در ميان هافبکهاي پرسپوليس بازيکن ديگري نمي يابيم که بتواند هافبک دفاعي پرسپوليس باشد. همين کمبود نيروي انساني در اين پست باعث مي شود سامان آقازماني صاحب فرصت شود.

پرسپوليس توانمندي اجراي سيستم 1 – 3 – 2 – 4 را ندارد و چه عاقلانه تر است اگر 2 – 4 – 4 بازي کند. در اين صورت يک هافبک دفاعي خواهد داشت و البته با نزديک شدن فاصله مدافعان کناري و هافبکهاي کناري، بازي پرسپوليس از کناره ها نيز شکل مي گيرد و مثلاً عليرضا محمد مي تواند مهره مؤثرتري باشد. با 1 – 3 – 2 – 4 اما پرسپوليس از توان اجرايي خود مي کاهد و مجبور مي شود در يکي از دو پست دفاعي خط مياني بازيکني در اندازه سامان آقازماني را به ميدان بفرستد يا مهدي شيري را در اين پست غيرتخصصي به بازي بگيرد.

پرسپوليس با 1 – 3 – 2 – 4 به گل خوردن هاي پي در پي ادامه خواهد داد، اما کرانچار همچنان به 1 – 3 – 2 – 4 اصرار دارد.

کرانچار وقتي تازه به ايران آمده بود، خبرنگاري از او پرسيد؛ آيا شما مي خواهيد 1 – 3 – 2 – 4 بازي کنيد و کرانچار گفت؛ بله. خبرنگار گفت که فوتبالدوستان در ايران 1 – 3 – 2 – 4 را با برانکو به خاطر مي آورند و از برانکو خاطره خوشي ندارند وسپس کرانچار گفت: من در کرواسي اول بار 1 – 3 – 2 – 4 را اجرا کردم و 1 – 3 – 2 – 4 ربطي به برانکو ندارد. خبرنگار خود را سخنگوي همه فوتبالدوستان ايران تصور مي کرد و کرانچار نيز درباره خود فکر مي کرد اولين مجري 1 – 3 – 2 – 4 در تاريخ است!

آن خبرنگار البته اشتباه مي کرد. فوتبال ايران خاطرات خوبي با برانکو و سيستم 1 – 3 – 2 – 4 داشت، خاطرات خوبي از صعود بي دردسر به جام جهاني و… همان خاطراتي که اکنون پس از 4 سال تکرار نشده است و به اين آساني تکرار نمي شود.

اما اکنون اين کرانچار است که از 1 – 3 – 2 – 4 خاطرات بدي براي پرسپوليسي ها به جا مي گذارد. 

 

برای ثبت نظرات خود بدون نیاز به تایید عضو کانال تلگرام پرسپولیس نیوز شوید(کلیک کنید)