فاجعه اي براي فراموشي فاجعه اي ديگر!
1- سومين ديدار تيم ملي كشورمان در چارچوب مسابقات مقدماتي جامجهاني برزيل با شكست غيرمنتظره شاگردان كارلوس كيروش به پايان رسيد تا وضعيت صعود ايران به مرحله نهايي پيچيده تر از قبل شود. اولين گل دريافتي سيدمهدي رحمتي در مقدماتي جامجهاني، به نخستين گل خورده تاريخ فوتبال ايران از لبنان تبديل شد تا موجي از بيمها و دلشورهها، شايعات و فرصت طلبيها و اعلان خشنودي دشمنان قسم خورده تيم ملي و مربيان خارجي از راه برسد. متاسفانه سرمربي پرتغالي تيم ملي كشورمان كه هنوز خيلي از هواداران يونايتد از انقلاب تاكتيكي او به نيكي ياد ميكنند و خواهان بازگشتش به شهر منچستر هستند، دو سال بعد از حضورش در تيم ملي هنوز نتوانسته است انتظارات حداقلي فوتبالدوستان كشورمان را برآورده كند. در دو بازي تداركاتي اخير مليپوشان مقابل تونس و اردن، مدافعان ما بيش از 10 بار روي توپهاي ارسالي از كنارهها ضعف نشان دادند، اما كيروش و همكارانش حتي در برطرف كردن همين اشكال ساده تاكتيكي هم ناكام ماندند تا لبنانيها تنها با يك حمله، سه امتياز طلايي را از كيسه فوتبال ملي ما به سرقت ببرند. دلمان نميخواهد حملات بيرحمانه يكي مثل پرويز مظلومي را به كيروش باور كنيم؛ هم او كه با لحني سرشار از خشنودي بعد از شكست تيم ملي روي آنتن زنده تلويزيون آمد و انتقام خانه نشينياش را از سرمربي سابق رئال و پرتغال گرفت! همينطور دوست نداريم گوش به شايعات هدفمندي بدهيم كه اين روزها ميخواهند تاريخ درجا زدن را از نو بنويسند و با امير قلعهنويي برايمان نسخه «عبور از بحران» تجويز ميكنند. سوابق و تواناييهاي كارلوس كاملا روشن است، اما انتقاد ميتواند به هر كسي در دنيا وارد باشد، از جمله او كه هنوز نتوانسته تيم ملي مورد علاقه مردم ما را بسازد، او كه بخش قابل توجهي از زمان بازي تيمش را صرف تاكتيك علي اصغري پرتابهاي بلند با ماهيني و حاجصفي ميكند و او كه در حاشيه بازي دوستانه با اردن اخراج ميشود و در پايان بازي با لبنان با خبرنگاران درگيري لفظي پيدا ميكند. نه؛ اين آقاي پرتغالي هنوز مرد روياهاي ما نيست، اما همچنان مومن به جادوي راهگشاي دانش، منتظر ميمانيم تا كارلوس كيروش روزهاي بهتري براي فوتبالمان بسازد.
2- شكست نوبرانه تيم ملي كشورمان مقابل لبنان، بدون ترديد يك ضايعه بزرگ بود، اما خوبي زندگي در ايران آن است كه ناكاميهاي باورنكردني چنان يكي بعد از ديگري از راه ميرسند كه مردم به راحتي شكست قبلي را از ياد ميبرند و ذهنشان را درگير بحران جديد ميكنند! به قول جامعهشناسها، شايد «كاركرد پنهان» هر فاجعه در ايران اين باشد كه فاجعه قبلي را بپوشاند و آن را تحتالشعاع قرار بدهد. اينجا پرگشودن مرغ به سمت تورم 200 درصدي را نرخ انفجاري دلار تحت تاثير قرار ميدهد و جولان دادن ريزگردها در آسمان خاكستري كشورمان، به دست ارقام رنگارنگ منتشره در مورد اختلاسهاي ريز و درشت جديد به دست فراموشي سپرده ميشوند. باخت ناباورانه اخير تيم ملي هم سهشنبه شب گذشته چنين سرنوشتي پيدا كرد. اين مرتبه نيز، دوباره اين تلويزيون دولتي كشورمان بود كه فداكارانه وارد صحنه شد و با شاهكار تاريخياش در فرآيند پخش اين مسابقه فوتبال، كاري كرد كه شيرين كاري بچههاي ملي پوش در بيروت تا حدودي كمرنگتر جلوه كند. شايد براي اولينبار در تاريخ صداوسيماي كشورمان، هفته گذشته اصغر پورمحمدي بهعنوان يكي از مقامات عاليرتبه اين نهاد طي گفتوگويي با ماهنامه فيلم، پرده از يك راز قديمي برداشت: «برنامه ما براي تهيه حق پخش بازيهاي مختلف، انتظار تا آخرين لحظه براي خريد ارزانتر است كه البته گاهي اين سياست جواب نميدهد و ما تصاوير را از يكي از شبكههاي خارجي برميداريم!» شايد اما، رييس محترم شبكه سوم سيما فكرش را هم نميكرد اندكي بعد از انتشار اين اعتراف بحث برانگيز، متد كاملا اخلاقي او و دوستانش با كمي بداقبالي منجر به بروز يك فاجعه تاريخي شود. در شرايطي كه تلويزيون ما مثل اغلب اوقات منتظر بود تا سيگنالهاي بازي ايران و لبنان را از يك شبكه خارجي بگيرد و از پرداخت حق پخش قانوني طفره برود، از بدشانسي دوستان هيچ كشوري در منطقه حاضر به خريد تصاوير اين مسابقه نشد تا دست آقايان در پوست گردو بماند و برنامه فوتبال برتر سهشنبه، به جنگ اعصابي تمام عيار براي ميليونها ايراني، با چاشني تحقير آنها و توهين به شخصيتشان تبديل شود؛ جماعتي كه بعد از كلي كشمكش مجبور شدند بازي مهم تيم كشورمان را با 30 دقيقه تاخير از طريق يك كانال عربي تماشا كنند!
3- اينكه توجه به علاقه مردم و تامين حداقليترين سطح از رضايت آنها براي برخي از مسوولان محترم صداوسيما حتي به اندازه چند هزار دلار بودجه خريد حق پخش يك بازي ملي هم ارزش ندارد، قطعا نكته آزاردهندهاي است؛ اما نه به اندازه شوي جعلي و توهينآميزي كه مجريان و گويندگان محترم شبكه سوم براي گمراه كردن بينندههايشان به اجرا درآوردند. مزدك ميرزايي بدون اشاره به تعلل نابخشودني مقامات بالادستياش، بارها به صورت غيرواقعي مدعي ميشود تصاوير از «مبدا» قطع است و آن سوتر، معصومي مجري اخبار ورزشي در حالي كه ايران با يك گل از لبنان عقب افتاده و راديو ورزش هم اين مسابقه را گزارش ميكند، در اظهارنظري حيرتانگيز به مردم ميگويد «هنوز نميدانيم بازي شروع شده يا نه!» پس از آنكه سرانجام كانالهاي عربي دست نياز ايران را رد نميكنند و پخش مسابقه با 30 دقيقه تاخير را به جامجم ثروتمند كشورمان «اعانه» ميدهند، باز دوستان هيچ اشارهاي به فرآيند رخ داده نميكنند و بازي را با همان حال و هواي به اصطلاح زنده پوشش ميدهند. با اين وجود حتي همين شرايط هم پا برجا باقي نميماند تا وقتي الجزيرهايها پخش بازي ايران را در دقيقه 70 متوقف ميكنند، شبكه سوم هم مجبور به بازگشت زودهنگام به استوديوي فوتبال برتر و تكرار اين ادعاي واهي شود كه انتقال تصاوير از كشور لبنان اشكال پيدا كرده است! حالا به همه اينها اضافه كنيد «اعتماد به نفس» تاريخي دوستان محترم تلويزيوني را؛ آنجا كه جناب ميرزايي بدون در نظر گرفتن اين نكته كه سازمان متبوعش حتي توان پخش همين يك مسابقه ساده را هم نداشته، به طور مرتب از كيفيت كار تصويربرداران لبناني ايراد ميگيرد و دست به تمسخر آنها ميزند! گويا نديدن اشكالات خودي و تخطئه كردن بقيه دنيا، يك استراتژي كليدي به حساب ميآيد كه در عمق جان خيلي از اهالي صداوسيماي ايران نهادينه شده است. جمله آخر آقاي مجري هم، فينالي شايسته براي اين سناريوي شگفتانگيز است: «خب باختيم. همان بهتر كه بازي را نديديم، وگرنه اعصابمان بيشتر خرد ميشد!» بله، مثل هميشه ما بدون اينكه بدانيم يا درك كنيم، خوشبختترين مردمان دنياييم…
4- تلويزيون ايران سالانه ميليونها دلار خرج ميكند تا با چندين كانال تلويزيوني عربزبان در حوزههاي مختلف، سليقه مردم منطقه را به صلاحديد خودش تامين كند، اما همين دستگاه معظم، ملت خودش را واميدارد يك بازي ملي را با تاخير و به صورت دستمالي شده از شبكههاي عربي تماشا كنند. راستي چرا سهم آنها از سفره ما، «آيفيلم» است و بهره خودمان، فقط آه و حسرت و البته تماشاي فيلم بازي كردنهاي مشمئزكننده يك مشت مجري و گزارشگر كاملا صادق؟!
رسول بهروش
برای ثبت نظرات خود بدون نیاز به تایید عضو کانال تلگرام پرسپولیس نیوز شوید(کلیک کنید)
Tuesday, 5 November , 2024