مرجع خبری پرسپولیس : من شامگاه دهمین روز دهه نود ،سه نوجوان گریان را پای یکی از همین گیرنده ها پیدا کردم که بر خلاف علی دایی ، وجدان درد نمی گذاشت اشکشان بند بیاید.

 

اتفاق ویژه دهم فرودین، باخت پرسپولیس به استقلال نبود، پنالتی کاملا واضحی که محسن ترکی آن را در “تُرک ندیدن” جا گذاشت هم نبود،حتی دهمین شکست دایی با قرمزها هم نبود.اینها برابر چیزهایی که اتفاق افتاد و کسی ندیدتش اصولا چیزی بحساب نمی آید.

 

درست همان لحظه ای که سرمربی قرمزها با اعتماد بنفس فرا زمینی اش رو در روی عادل فردوسی پور قرار گرفت تا باخت را تمام قد ، گردن ترکی و بد شانسی های بازیکنانش بیندازد،نگارنده در یکی از روستاهای دور افتاده شمال ایران،چند نوجوان سیزده- چهارده ساله را دیدم که کنار یک تلویزیون سیاه وسپید 14 اینچ نشسته بودند و با چنان صدای بلندی گریه می کردند که در ابتدا تصور کردم پای جنازه عزیزی نشسته اند.آنچه من دیدم و آنچه علی دایی می گفت زاویه ای صد و هشتاد درجه ای با هم داشتند.

همان موقعی که دایی با چهره سرخ و بر افروخته اش می گفت تیم من یک سر و گردن برتر از استقلال بود ، نوجوانی صدها کیلومتر دور از قلب پایتخت گریه می کرد و می گفت؛حالا یکشنبه جواب بچه ها را در مدرسه چه بدهم!او در دنیای کوچک خود غرق شده بود و نمی دانست چه کسی عامل اصلی این مردن زیر آب است.گریه امانش نمی داد تا با گوش های آفتاب سوخته اش بشنود دایی می گوید وجدانش راحت است و ناراحت این شکست نیست.البته اگر در سکوت مطلق هم توجیهات سرمربی را می شنید قاعدتا چیزی از عذابش کاسته نمی شد چون اصولا درد و عذابی که او داشت متفاوت از آن موضوعی بود که دایی در موردش صحبت می کرد.

 


2-صدها کیلومتر دور از تهران در یک منطقه بکر که ساکنان کم تعدادش برعکس همه نعمت هایی که طبیعت به آنها بی هیچ منتی داده است سهمی از ثروت جامعه را در جیب ندارند، چیدمان بازیکنان پرسپولیس را روی دیوار خرابه ای دیدم که یکی از همین پسر بچه ها آن را نوشته بود و جالب تر از همه اینکه 80درصدش را درست حدس زده بود اما ایکاش علی دایی بر خلاف دوستان کوچک و دوست داشتنی من برای یکبار تنها یکبار می فهمید تا ابد الدهر هم اصرار کند نمی تواند از حمید علی عسگر یک دفاع چپ مطمئن بسازد چون او ذاتا پستش در آنجا نیست و اگر قرار به ساختش باشد تاوان آن دریافت گل هایی از جنس گل برهانی در داربی است و این هزینه گران تر از آن است این هواداران توان پرداختش را داشته باشد.

3-پرسپولیس داربی هفتاد را باخت و آخرین باری که یکی از تیم ها توانسته بود هر دو بازی رفت و برگشت را ببرد دست کم نه به حافظه حقیر قد می دهد و نه به سن و سال دوستان کوچکم در این گوشته دنج تعطیلات. اتفاق ویژه شامگاه دهم فروردین دیدن نوجوانان دل شکسته ای بود که تنها دل خوشی زندگی حداقلی شان پیروزی همین تیمی است که پرسپولیس دایی تا اینجای فصل تنها در لیگ دهم ،ده شکست را به آن تحمیل کرده و حالا می گوید عذاب وجدان ندارد چون تیمش خوب بازی کرده است.اگر تیم او خوب بازی می کند پس تیم دنیزلی چکار می کرد؟

 

4-پرسپولیس در داربی هفتاد با هفت موقعیت گل نمی تواند حتی یک توپ را به تیر دروازه محمد محمدی بکوباند اما استقلال با یک نصفه موقعیت می تواند به گل برسد چون حمید علی عسگری که تمام فوتبالش را در 50 متر زمین حریف بوده است ، نمی داند و نباید هم بداند هنر آفساید گیری یعنی چه!اینکه هادی نوروزی نمی تواند یک گلزن بزرگ باشد و بیشتر بدرد کارگری در زمین می خورد تقصیر دایی نیست اما می توان از سرمربی قرمزها پرسید چرا قبل از فصل بفکر این معضل نبودی؟ آیا او نمی دانست سطح کیفی این مهاجمان در چه اندازه ای است؟ آمار گل های غلامرضا رضایی در تمام ادوار لیگ برتر را دیده بود؟ پرسپولیس بر خلاف چند فصل گذشته در این فصل با نظر مستقیم سرمربی اش بسته شد اما علی دایی نشان داد مرد بازار نیست.

5- یک معذرت ویژه به هادی عامل گزارشگر خوش صدای دنیای کشتی بدهکارم؛چندی قبل بود که در نوشته ای از او خرده گرفتم چرا در دهه دوم هزاره سوم میلادی تصور می کند هنوز تلویزیون سیاه و سپید در ایران وجود دارد.عامل هنوز و طبق عادت دیرینه اش خطاب به کسانی که گیرنده شان رنگی نیست می گوید فلان کشتی گیر زانو بندی را روی پایش دارد.بله آقای عامل حق با شما بود،من شامگاه دهمین روز دهه نود ،سه نوجوان گریان را پای یکی از همین گیرنده ها پیدا کردم که وجدان درد نمی گذاشت اشکشان بند بیاید.

 

مهدی طاهرخانی

 

برای ثبت نظرات خود بدون نیاز به تایید عضو کانال تلگرام پرسپولیس نیوز شوید(کلیک کنید)