مرجع خبری پرسپولیس : پيش‌تر كارلوس كرش پرتغالي بعد از روبه‌رو شدن با غرولند منتقدان به خاطر پيروزي كمرنگ در برابر ماداگاسكار، از آنها خواسته بود به بازار بروند و براي خودشان «صبر» بخرند.

 

1) مصطفي دنيزلي با باخت شروع كرد. اين بدترين اتفاقي بود كه مي‌توانست بعد از آن همه شور و اشتياق اوليه رخ بدهد و موازي با اندوه پرسپوليسي‌ها، لابد خيلي‌هاي ديگر را خوشنود كند.

 

از محمد مايلي‌كهن كه حالا دست‌كم يك هفته ديگر فرصت دارد به حضور ماه عسل گونه (!) افندي در تهران بتازد، تا امير قلعه‌نويي كه دوباره خواهد توانست دنيزلي و امثال او را به زير سقف كاذب قرارداد دعوت كند و جبهه‌اي تازه عليه اجنبي‌هاي موبور و چشم آبي بگيرد. پرسپوليس دنيزلي زانو زد، بد بازي كرد و اتفاقا با دو گل اختلاف هم باخت. شايد همين اندازه نيز كافي باشد تا 11 روز بعد از حضور او در كشورمان، غريزه «زود داوري» ايراني ما تحريك شود و شروع كنيم به مرثيه‌سرايي در مورد عمليات نجات غيرممكن آقامصطفي در تهران؛ آنچه در همين 48 ساعت گذشته هم زمزمه‌هايي در موردش به گوش رسيد. پيش‌تر كارلوس كرش پرتغالي بعد از روبه‌رو شدن با غرولند منتقدان به خاطر پيروزي كمرنگ در برابر ماداگاسكار، از آنها خواسته بود به بازار بروند و براي خودشان «صبر» بخرند. او بي‌گمان اما نمي‌توانست تصور كند حلقه محاصره معترضان عجول گرد همتاي ترك‌تبار او حتي خيلي زودتر تشكيل شود و دنيزلي به خاطر باخت بيرون از خانه در اولين تجربه‌اش و در غياب ستاره و كاپيتانش، گوشه رينگ برود. اين اتفاق حالا رخ داده؛ آن هم در شرايطي كه به نظر مي‌رسد براي حكم صادر كردن در مورد فرجام دنيزلي در پرسپوليس، هنوز به شكل بي‌شرمانه‌اي زود است.

 

2) امروز مي‌‌توان مثل زردترين نوع ژورناليسم ورزشي، پايان دادن دنيزلي به ناهار خوران دسته جمعي بازيكنان را كه براي افزايش شناخت مربي از تيم به‌طور موقت ترتيب داده شده بود، نشانه‌اي از عقب‌نشيني افندي بعد از باخت در انزلي دانست و آن را به شايعه بي‌پايه مشاجره دنيزلي با كريمي ربط داد. امروز مي‌توان با عجيب‌ترين منطق ممكن، دنيزلي و استيلي را با دو دنياي كاملا متفاوت، همسان پنداشت و فرصت‌خواهي پنج هفته‌اي مصطفي پاشا از هواداران را از جنس زمان خريدن‌هاي حميد براي ديرتر رفتن دانست. امروز مي‌توان مثل گزارشگر ضعيف انزلي، به بهانه لب خط نيامدن دنيزلي فرصت را براي تاختن به مربي تركيه‌اي مساعد ديد و او و تيمش را به رگبار متلك‌هاي جانبدارانه و بي‌مزه بست. اما راه ديگر، صبور بودن و برخورد حرفه‌اي داشتن است. وقتي پنج سال پيش روبرت ساهاي چك‌تبار به پرسپوليس پيوست، اتفاقا اولين حضورش در زمين مقارن شد با مسابقه با ملوان و دست بر قضا همين آقاي گزارشگر، 90 دقيقه تمام به دلايل واهي به تمسخر اين بازيكن پرداخت تا نشان بدهد به‌سهم خودش،‌نماينده خوبي براي خوي پيش‌داوري ايرانيان است. با اين وجود زياد طول نكشيد تا معلوم شود ساها، يكي از ممتازترين بازيكنان خارجي ليگ حرفه‌اي ايران بوده است كه در ليگ ششم، در منطقه چپ خط دفاعي قرمزها خوش درخشيد. «روزگار» اما، انگار معلم خوبي براي ما نيست و شايد به همين خاطر است كه سعي مي‌كنيم حتي فريادهاي تمسخرآميز هواداران ملوان را هم به پرسپوليسي‌ها نسبت بدهيم تا شايد اوضاع كمي بحراني‌تر شود!

 

3) اگر واقعا دلمان براي فوتبال ايران مي‌تپد، بايد آرام‌تر باشيم و به دنيزلي و دوستانش زمان بدهيم. باور كنيم او كار بسيار سختي در اين تيم دارد. شايد افندي فكرش را هم نمي‌كرد در مقصد جديدش مجبور باشد روح و روان دروازه‌بان تيمش را از نو بسازد تا آن گل مضحك را نخورد، يا پيش پا افتاده‌ترين نكات حرفه‌اي را به پنالتي‌زن اول تيمش يادآوري كند تا او زدن آن ضربه حياتي را به بازيكني كه چند دقيقه است وارد زمين شده نسپارد، يا به ياد هاشميان فرنگ رفته بياورد لوس‌بازي‌هايي مثل اين دست و آن دست كردن بازوبند كاپيتاني مخصوص فوتبال آماتور ايران است يا از مديرعامل باشگاهش بخواهد در حالي كه هيچ بازيكني به تيم اضافه نشده، بيهوده لقب استرس‌زاي «كهكشاني‌ها»‌را به مجموعه ندهد. دنيزلي خيلي اعتماد به نفس دارد كه براي كاخ ساختن روي ويرانه‌هاي نااميدكننده‌اي كه از ديگران به ارث رسيده، فقط چند هفته زمان خواسته؛ اما اگر دل‌مان مي‌خواهد ما هم در به پيش رفتن حوزه‌اي كه دوستش داريم گامي برداريم، مي‌توانيم دست‌كم سكوت كنيم و متلك‌هاي زهرآگين و تحليل‌هاي ناشيانه‌مان را براي بعد نگه داريم. مصطفي دنيزلي پيش از اين بارها شايستگي‌هايش را نشان داده و به ويژه وقتي بشيكتاش را با كلي عقب‌افتادگي از صدر جدول، به شكلي معجزه‌آسا قهرمان اين كشور كرد، بار ديگر توانايي‌هاي غافلگيركننده‌اش را به رخ كشيد. او آزمونش را قبلا پس داده، پس لطفا تا انتهاي جلسه به او وقت بدهيم و اين‌بار برگه امتحاني‌اش را زودتر از موعد و فاتحانه از زير دستش بيرون نكشيم!

 

4) حدود يك دهه پيش تلويزيون دولتي ايران يك سريال فوتبالي ضعيف، اما پرطرفدار پخش مي‌كرد كه نقش اصلي‌اش را داريوش ارجمند برعهده داشت. در اين مجموعه نمايشي كه مي‌تواند بازتاب‌دهنده طرز تفكر و نوع برداشت برخي از ايرانيان از ورزش فوتبال باشد، ارجمند رل يك مربي فوتبال به نام «هادي خضوعي» را ايفا مي‌كرد كه مي‌توانست با چند دقيقه گفت‌وگو با هر گروهي از بازيكنان، از يك تيم شكست‌خورده، به سرعت تيمي پيروز و سربلند بسازد. دنياي واقعي اما، با عالم قصه و افسانه و نمايش فرق دارد. كاش اين تفاوت‌ها را درك كنيم و بدانيم چند سال بعد، ديگر فرصتي براي به تركيه فرستادن مديرعامل و به ايران كشاندن سه باره دنيزلي وجود نخواهد داشت!

 

* رسول بهروش

 

برای ثبت نظرات خود بدون نیاز به تایید عضو کانال تلگرام پرسپولیس نیوز شوید(کلیک کنید)