مرجع خبری پرسپولیس : اين از خصلت رضايت دادن زلاتكو كرانچار به حداقل‌ها بر مي‌خيزد كه وقتي مدير باشگاهش حتي جبران 7، 8 امتياز عقب‌افتادگي از صدرنشينان ليگ برتر فوتبال ايران و تكرار قهرماني دو سال پيش در اين مسابقات را به درست يا غلط ميسر مي‌داند، او مي‌گويد تيمش در پايان فصل جاري يكي از 3 رتبه نخست را مال خود خواهد كرد و به چيزي بيش از اين معتقد نيست.

فاوت بين مقام اولي مورد نظر حبيب كاشاني كه بعد از مدتي دوري از جمع قرمزها دوباره سكاندار آنها شده و رتبه سومي هدف گرفته‌شده توسط كرانچار در نگاه نخست فقط محصول تفاوت‌هاي فراوان بين اين دو مقام پرسپوليس و نشانه روح بلندپروازانه سرپرست پرسپوليس در مقام مقايسه با قناعت‌ورزي نه‌چندان مفيد ورزشي سرمربي تيم است و چون سنخيتي بين آنها نيست بعيد به نظر مي‌رسد منجر به يك همكاري موثر طولاني بين اين دو نفر شود.
اين در حالي است كه كاشاني بعد از بازگشت به پرسپوليس (براساس حكم سازمان تربيت بدني) برخلاف روزهاي آخر زمامداري عباس انصاري‌فرد كوششي براي كنار گذاشتن عاجل سرمربي كروات قرمزها نكرده و به عكس از او حمايت كرده و حضور وي را استمرار بخشيده است.

اما باور كرانچار درخصوص حداقل دو سال كار مشترك بين او و مدير سرخ‌ها نيز باوري مبتني بر خوشبيني صرف است، زيرا از يك سو او با باورهاي كاري مدير باشگاهش همسو نيست و از سوي ديگر او به عنوان يك مربي حرفه‌اي بهتر از هر كس مي‌داند كه ماندنش در سمت سرمربي قرمزها وابسته به نتايجي است كه در ادامه فصل مي‌گيرد حتي دو سال پيش كه پرسپوليس اولين قهرماني‌اش را در ليگ ايران بعد از 7 سال فترت كسب كرده، كاشاني حمايت از افشين قطبي را كه با يكي از كمك‌مربيان تيمش (مرزبان) درافتاده بود و شماري از شاگردانش پشت او را خالي كرده و با حميد استيلي ارتباط موفق‌تري داشتند، فقط به شكلي اصولي و با اين ضمانت ادامه داد كه به كليت تيم لطمه نخورد.

با مديريت او و حفظ و ابقاي قطبي و استيلي در كنار يكديگر بود كه پرسپوليسي‌ها صاحب يك قهرماني دراماتيك در 6 + 90 مسابقه واپسين خود در برابر سپاهان شدند.

اصل اول

برهمين اساس اعلام حمايت كاشاني از كرانچار همانند حمايت سال 86 از قطبي در جهت موضع‌گيري‌هاي مثبت مديرعامل باشگاه نسبت به سرمربي تيم تا زماني است كه اين فرآيند تيم را منضبط و موفق و بازيكنان را صاحب اين باور كند كه محكوم به تبعيت از قواعد كلي و كادر فني تيم هستند و نبايد در امور مربوط به مديريت دخالت كنند، قضاوت مثبت يا منفي درباره مربيان تيم نيز جزو وظايف آنها نيست. در عين حال كاشاني با گفتن اين جمله ظريف و حساس و تقريبا معروف كه با همين كرانچار هم پرسپوليس را قهرمان مي‌كنم نشانگر اين باور در وجود خود است كه كرانچار مربي فوق‌العاده‌اي نيست و سهم ميزان و نوع مديريت باشگاه را مهم‌تر از شكل هدايت فني تيم توسط مربيان مي‌داند. او معتقد است اگر اصل اول فراهم آيد و قوي شود، با هر مربي مي‌توان قهرمان ليگ شد!

اين‌كه اين فرضيه تا چه حد صحيح است، بايد ادامه مسابقات فصل را ديد اما صرف‌نظر از مديريت قوي كاشاني آنچه پرسپوليس را در اواسط بهار 1387 قهرمان ليگ برتر ايران كرد، تيم و تركيب خوبي بود كه با مهره‌گيري و سليقه خاص استيلي در تابستان 86 شكل گرفت و تازگي و نشاطي كه قطبي و حرف‌هاي متفاوت او در نيمه فصل اول آن مسابقات به پرسپوليس بخشيد و در عبور تيم از درياي حوادث سهمي قابل توجه داشتند. چنين بود كه حتي ماجراي كسر 6 امتياز از سرخ‌ها توسط فيفا نيز پرسپوليس را از قهرماني در آن فصل دور نكرد و شادي بزرگي را به جمع قرمزها آورد.

مثل آن سال، برخلاف آن سال

قياس شرايط فعلي پرسپوليس بعد از بازگشت كاشاني به اين تيم با شرايط فصل 87 – 1386 هم عقلايي و هم كاري غيرمنطقي است. عقلايي است زيرا مثل آن سال تيم بسته شده توسط يك نفر ديگر را به يك سرمربي تازه‌وارد سپرده‌اند و غيرحقيقي به اين سبب كه تيم فصل 87 – 1386 بسيار عاقلانه و مناسب توسط استيلي ساخته شده و سپس به قطبي تحويل داده شده بود تا بهره‌هايش را ببرد. تغييرات و نفرات تازه‌وارد در آن تيم معقول و در كمترين حد و به شكلي مثبت بودند، اما تيم امسال سرخ‌ها كه توسط انصاري‌فرد بسته و تحويل كرانچار شد، بيش از حد تغيير داشته و گرفتن 15 بازيكن جديد موجب شده همكاري موثر و هماهنگي بين آنها كاري بسيار سخت و به هدفي بدل شود كه براي نيل به آن بايد ماه‌ها و ماه‌ها كار و صبر كرد. بويژه كه مربي‌اي كه اين ساختار را تحويل گرفته نه يك مربي بومي وارد به معادلات و مناسبات فوتبال ما، بلكه يك خارجي بكلي ناآشنا با اين مناسبات بوده است.

آيا كاشاني حاضر است اين پروسه و ضررهاي فراوان ناشي از آن را تحمل كند و صدايش درنيايد يا در ادامه فصل وضعيت به گونه‌اي مي‌شود كه كاشاني برخلاف فصل قبلي مديريتش بر سرخ‌ها مجبور به تغيير سرمربي تيمش خواهد شد.

براي يافتن پاسخ اين سوال بدون هيچ پيشداوري فعلا صبر پيشه خواهيم كرد، اما وقتي در تيمي ناگهان 15 بازيكن جديد را به كار مي‌گيرند و اكثر قريب به اتفاق آنها در تركيب ثابت جاي مي‌گيرند و آرايش قبلي تيم 75 درصد عوض مي‌شود، معمولا تيم در فصل نخست به جايي نخواهد رسيد.

تفاوت‌هاي عميق

براي هر كسي كه بخواهد خلاف اين فرضيه را ثابت كند و تيمش را به قهرماني برساند، كار طاقت‌فرسا و نزديك به نشدني نخواهد بود. حتي اگر آن فرد مديري خوش‌رفتار و محبوب هواداران تيمش و صاحب حسن‌نيت همچون سرپرست كنوني سرخ‌ها باشد. اگر اين‌گونه به ماجرا نگاه كنيم، نمي‌توانيم كرانچار را به اين دليل كه سخني از قهرماني نمي‌گويد و فقط از بهتر شدن تدريجي تيمش حرف مي‌زند، شماتت كرد و مي‌توان كاشاني را مردي توصيف كرد كه حسن‌نيت مفرط و ميل عميقش به راضي كردن هواداران (هواداراني كه به اعتراف خود او حتي استاديوم را پر نمي‌كنند)! وي را به سوي روياپردازي‌هاي شيرين و لزوما نه‌چندان منطبق با حقايق سوق داده است. سقف پرواز پرسپوليس و بالاترين رتبه در دسترس براي اين تيم براساس هريك از اين دو نگرش به شكلي كاملا متفاوت تعريف و ترسيم مي‌شود و نشاني ديگر از تفاوت‌هاي عميق بين مدير و سرمربي قرمزهاست. تفاوتي كه بسيار بعيد است در ادامه فصل و در هفته‌هاي پيش رو به دفعات و شكل‌هاي مختلف چهره نشان ندهد.

 

برای ثبت نظرات خود بدون نیاز به تایید عضو کانال تلگرام پرسپولیس نیوز شوید(کلیک کنید)