پرسپولیس نیوز : کاپیتان اسبق پرسپولیس و ملی‌پوش سال‌های نه چندان دور فوتبال ایران از وضعیت فعلی فوتبال کشور چندان دل خوشی ندارد. او معتقد است که در فوتبال ایران، ابزارها به هدف تبدیل شده‌اند و در این میان «پول» حرف اول را می‌زند.

حسین عبدی یکی از معدود ایرانیانی است که مدارج مربیگری را تا بالاترین درجات طی کرده است. او اکنون یکی از 80 نفری است که در دنیا مدرک حرفه‌ای مربیگری را از انگلیس دریافت کرده‌اند. این مربی در ارزیابی‌اش از وضعیت فعلی فوتبال ایران معتقد است که اهداف نهایی جای خود را به ابزار داده‌اند و وضعیت طوری شده است که «پول» حرف اول و آخر را در فوتبال ایران می‌زند.

گفت‌وگو با حسین عبدی را در ادامه می‌خوانید.

* ابتدا درباره‌ی لیگ برتر صحبت کنید. هشت هفته از فصل سیزدهم گذشته و تیم‌ها تا حدودی شکل بازی خود را پیدا کرده‌اند. کیفیت لیگ را چطور ارزیابی می‌کنید؟

هرچه جلو می‌رویم کیفیت دستخوش مسائل دیگر می‌شود و در حاشیه قرار می‌گیرد. اکنون مسائلی مثل ماندگاری مدیران و کادر فنی به نتایج آنی و لحظه‌ای تیم‌ها بستگی پیدا کرده است. فلسفه‌ی همه تیم‌ها «نتیجه‌ی هر بازی» شده و کسی به فکر این نیست که در نهایت چه جایگاهی کسب خواهد شد و تیم چه نتیجه‌ای در نهایت می‌گیرد. باشگاه‌ها اهداف کوتاه‌مدت را دنبال می‌کنند و کیفیت تحت‌الشعاع این مساله قرار گرفته است. در واقع باید گفت که ابزارها جایگزین اهداف شده‌اند.

* یعنی معتقدید که ابزارها ارزشمندتر از اهداف شده‌اند؟

به عنوان مثال بحث مالی که باید ابزاری برای بهبود و پیشرفت باشد، خودش به هدف تبدیل شده است. اول سال پولی به باشگاه داده می‌شود و این اتفاق هر سال تکرار می‌شود. نتیجه‌اش می‌شود این‌که بدهی روی بدهی انباشته می‌شود و در نهایت تاثیری روی پیشرفت بازی گروهی تیم‌ها نداشته است. تنها خروجی این اتفاق این است که با وجود هزینه‌های زیاد انتظارات برآورده نشده است.

* چند بازی لیگ برتر را دیده‌اید؟ آیا نکته‌ی برجسته‌ای در این بازی‌ها به چشمتان برخورده است؟

امسال به‌جز چند بازی و آن هم چند دقیقه از آنها به نظرم خوب نبود. در یکی از بازی‌ها که کارشناسی کردم، نیمه‌ی اول خیلی سردرگم بود ولی در نیمه‌ی دوم عملکرد خوبی از دو تیم دیدم. برخی بازی‌ها بسته به نیاز تیم‌ها کیفیت بالا یا پایین دارند. در برخی بازی‌ها جرقه‌های آنی رخ می‌دهد ولی روند رو به رشدی در هیچ تیمی دیده نمی‌شود.

* کدام بازی‌ها به نظرتان کیفیت خوبی داشت؟

به عنوان مثال دیدار سپاهان و فجرسپاسی کیفیت خوبی داشت. در آن بازی، نیمه‌ی اول بازی در اختیار سپاهان بود و فجرسپاسی نمی‌توانست حرکت منسجم داشته باشد. در نیمه‌ی دوم شیرازی‌ها بر اساس نیاز خود یا تدابیر خاص یا این‌که بخواهند از جان و دل مایه بگذارند، تیم دیگری شدند. اگر از شما بپرسم که در هشت هفته‌ی گذشته کدام بازی کیفیت بالایی داشته، مثالی نخواهید داشت که کیفیت فنی بازی همراه با گلزنی و سرعت را دارا باشد.

* در سالی قرار داریم که به جام جهانی فوتبال ختم می‌شود، آیا این مورد خاص روی انگیزه‌ی بازیکنان و کیفیت بازی‌ها تاثیر نداشته است؟

به نظرم لابی‌ها و تبلیغات بیشتر از کیفیت بوده است. خیلی از بازیکنان در صحبت‌هایشان خیلی چیزها می‌گویند اما در عمل چیز دیگری شکل می‌گیرد. چکیده فوتبال ایران، داربی تهران است. سوال این است که آیا حساسیت داربی از جام جهانی بالاتر است؟ اگر این‌گونه است که باید کیفیت بالاتری داشته باشد ولی اگر این‌طور نیست بازیکنان چطور می‌خواهند در اوج حساسیت جام جهانی توانایی خود را بروز دهند؟

* روی صحبت شما با کسانی است که معتقدند حساسیت داربی باعث افت کیفیت آن شده است؟

بله! همه جای دنیا حساسیت و هیجان باعث بالا رفتن انگیزه و توان بازیکنان می‌شود. این‌گونه نیست که بگویند چون حساسیت بازی بالاست یا استرسی وجود دارد پس بازی نمی‌کنیم! همه جای دنیا هیجان به پیشرفت کمک می‌کند. آیا می‌خواهیم با کیفیت داربی در جام جهانی حاضر شویم؟ اگر قرار است که با بالا رفتن هیجان و حساسیت، نتوانیم خوب بازی کنیم پس بهتر است که دیگر تبلیغات نکنیم تا کسی به ورزشگاه نیاید و بدون استرس بازی کنیم!

 

 * هر سال کیفیت پایین‌تر می‌آید ولی تبلیغات بیشتر می‌شود.

این‌طور فوتبال بازی کردن بی‌معنی است. در این صورت پرداختن مبالغ زیاد معنی ندارد. اگر کیفیت بازی‌ها افت می‌کند چرا دستمزدها بالا می‌رود؟ رشد اصلی در فوتبال ایران در بودجه صورت گرفته است. فکر می‌کنم در سال جام جهانی باید کیفیت فوق‌العاده بالا برود اما به خاطر منطق حاکم بر تفکر مدیران که همان نتیجه‌گرایی است، کیفیت‌ها از بین رفته است.

* مشکل کجاست؟

برای پاسخ به این سوال ابتدا باید بپرسیم که هدف‌گذاری چیست. در همه جای دنیا هزینه می‌کنند که به هدف برسند اما در ایران هزینه کردن به هدف تبدیل شده است. این‌جا ارتباطات روی ضوابط سایه سنگینی انداخته است و هر از گاهی کسانی می‌آیند که سابقه و شناخت مناسبی از فوتبال ندارند. آنها عنان کار را در دست می‌گیرند و اوضاع را به هم می‌ریزند. جالب‌تر این است که تا این افراد کاری را انجام می‌دهند، جای خود را به یک فرد «صفر کیلومتر» دیگر می‌دهند. این همه در فوتبالمان اساتید تحصیل‌کرده و افراد باتجربه داریم ولی از آنها استفاده نمی‌کنیم.

* چگونه می‌شود مدیران را ارزیابی کرد؟

– یکی از راه‌های ارزیابی توانایی مدیران این است که لابی‌ها را حذف کنیم و به همه تیم‌ها به طور مثال 10 میلیارد تومان بودجه بدهیم. وقتی درآمدهای پنهان وجود نداشته باشد و همه چیز مساوی باشد آن وقت می‌شود فهمید که چه مدیری واقعا توانمندی بالایی دارد. اگر یک مدیر با استفاده از سیستم خودش بتواند 100 میلیارد تومان دریافت کند و مدیر دیگر 5 میلیارد تومان، مشخص است که توازن به هم می‌خورد و طرف پولدارتر، بازیکنان بهتری می‌خرد اما همیشه این مساله به کسب نتایج خوب نمی‌انجامد.

* ابتدای فصل سیزدهم از تیم‌های استقلال، تراکتورسازی، سپاهان و پرسپولیس به عنوان مدعیان قهرمانی صحبت می‌شد. اینک باید فولاد و نفت را هم به این جمع کنیم. شما بازی این تیم‌ها را چگونه دیده‌اید؟

همه‌ی بازی‌های این تیم‌ها را ندیده‌ام و نمی‌توانم ارزیابی خیلی دقیقی از آنها داشته باشم اما نتایج آنها نشان می‌دهد که عیارشان چندان بالا نیست. مساله این است که تعدادی بازیکن در یک تیم عملکرد فوق‌العاده خوب دارند. آنها سال بعد به تیم دیگری می‌روند و قدرت آن تیم را بیشتر می‌کنند و به همین ترتیب قدرت تیم‌ها کم و زیاد می‌شود. این مساله نشان‌دهنده‌ی پیشرفت فوتبال نیست بلکه نشان می‌دهد که برخی بازیکنان سطح بالاتری دارند. آیا در چند سال گذشته توانسته‌ایم بازیکن جدیدی تولید کنیم که کیفیت لیگ را بالا ببرد؟ مثلا سپاهان زمانی چهار مدافع قدرتمند داشت و هافبک و مهاجم‌های خیلی خوبی در آن بودند. سپاهان در آن سال ملی‌پوشان زیادی داشت. سال بعد همان‌ها در قالب یک تیم دیگر به میدان رفتند. پول در این‌جا نقش به‌سزایی بازی می‌کند. آیا کیفیت این تیم‌ها نسبت به گذشته تفاوت کرده است و آیا آنها روند رو به رشدی داشته‌اند؟ هماهنگی این بازیکنان با هم حرف اول را می‌زند، نه این‌که کیفیت تیم بالاتر رفته باشد.

* تمام مدعیان لیگ برتر در هشت بازی گذشته‌ی خود نتایج پرنوسانی داشته‌اند. چند هفته باید بگذرد تا چهره‌ی مدعیان حقیقی مشخص شود؟

فلسفه‌ی کلی این مساله در همه جای دنیا یکی است اما در ایران فرق می‌کند! همه جا 80 درصد تیم‌هایی که از پنج بازی اول کمتر از پنج امتیاز می‌گیرند سقوط می‌کنند ولی در ایران این مساله صدق نمی‌کند. هم‌چنین اگر تیمی از هر بازی به طور متوسط 2/60 امتیاز بگیرد قطعا قهرمان می‌شود اما این مساله هم در ایران صدق نمی‌کند. نمی‌شود گفت که چه تیمی بهتر از بقیه ظاهر می‌شود. قهرمانی، اوج باشگاه است اما نگه داشتن آن و همیشه به عنوان کاندیدای قهرمانی مطرح بودن سخت است. مثلا پرسپولیس چند سال قبل دو بار قهرمان جام حذفی شد ولی در لیگ ناکام بود. دو سال اخیر هم اوضاع این تیم اسفبار بوده است.

* پس شما هم جزو دسته‌ای هستید که وجود پول زیاد را عامل مشکلات فوتبال ایران می‌دانید؟

شاید تبلیغات زیادی روی یک تیم بشود اما نحوه‌ی بازی‌هایش چهره‌ی یک قهرمان را برای آن نساخته است. هنوز نتوانسته‌ایم که فلسفه‌ی باشگاه را جا بیندازیم. عرق به پیراهن و دوست داشتن تیم و هواداران باید فلسفه‌ی یک باشگاه باشد. خیلی از بازیکنان از این حرف‌ها می‌زنند اما وقتی حقوقشان عقب می‌افتد شاید حتی بازی نکنند. بدون رودربایستی باید گفت که پول در فوتبال ایران حرف اول را می‌زند. البته من شنیده‌ام برخی تیم‌ها پولی را که مطرح می‌شود، نمی‌دهند اما همین که اسم پول به میان می‌آید تاثیر مثبت و منفی خود را می‌گذارد؛ تاثیر مثبت این است که باشگاه‌ها می‌توانند بازیکن بهتر بخرند و تاثیر منفی این است که آن بازیکن تا پول نگیرد بازی نمی‌کند.

* بیشتر جنجال‌های فوتبال ایران هم بر سر همین پول است.

در این جنجال‌ها مشخص می‌شود که بازیکنان برای چه و چگونه به یک تیم رفته‌اند. آنها می‌گویند عاشق تیم هستند اما نه تنها عاشق نیستند بلکه با یک مشکل کوچک به تیم دیگری می‌روند. مسلم است که عشق آنها مانند تغییر موضعشان سست است. باید برای باشگاه‌ها فلسفه ایجاد کنیم و فقط به قهرمان شدن فکر نکنیم. در سال جام جهانی هستیم. با این کیفیت و تدارکات که در نظر گرفته‌ایم، اگر فکر می‌کنیم که در جام جهانی حرفی برای گفتن خواهیم داشت، به بیراهه رفته‌ایم!

* به تیم ملی اشاره کردید، وضعیت را چگونه می‌بینید؟

وقتی سرمربی تیم برنامه‌ای ارایه می‌دهد یعنی هدف‌گذاری خاصی داشته است. اگر این برنامه اجرا نشود و ما آن را به دلخواه خود تغییر دهیم، دیگر به سرمربی احتیاجی نداریم چون برنامه را تغییر داده‌ایم. ارایه برنامه درست، توانمندی خاصی می‌خواهد. اگر ما توانایی نداریم برای تیم ملی خودمان که هواداران زیادی دارد، یک اردو برگزار کنیم، مطمئنا در جام جهانی کار سختی پیش رو خواهیم داشت. با این وضعیت، سرمربی تیم ملی هرکسی که باشد دست و بالش بسته می‌شود. نمی‌شود که تیمی بدون بازی تدارکاتی به جام جهانی برود و مثلا به یکباره با آرژانتین مواجه شود. شاید در آن صورت بتوانیم دفاع کنیم و یکی دو ضدحمله داشته باشیم اما نمی‌توانیم ادعا کنیم که آبروی فوتبال ایران و آسیا را حفظ کرده‌ایم.

* هر برنامه دو مرحله دارد؛‌یکی طراحی و دیگری اجرا.

برنامه‌ریزی خیلی مهم است اما نباید در مرحله‌ی فکر و طراحی باقی بماند بلکه باید اجرا شود. شنیدم که برای یک باشگاه که می‌خواست یک بازیکن جذب کند آن‌قدر تبلیغ شد و پول خرج کردند که بی سابقه بود. سوال این است که آیا حضور او تاثیری در کیفیت این تیم می‌گذارد؟ من بعید می‌دانم! اگر این تبلیغات و هزینه برای اردوهای تیم ملی صرف می‌شد بیشتر به بالا رفتن پرچم ایران و شناخت فرهنگ ما می‌انجامید. این مساله به مراتب بیشتر به وطن‌دوستی مربوط است.

* راهکار شما چیست؟

باید از جبهه‌بندی در فوتبال فاصله بگیریم و یکدیگر را زیر سوال نبریم. اگر برنامه‌ای طراحی شد باید همه آن را اجرا کنیم. برای تیم ملی حداقل‌ها که چهار بازی تدارکاتی و اردو است باید اتفاق بیفتد وگرنه اگر این‌طور پیش برود، نمی‌توانیم شأن فوتبال کشور را حفظ کنیم.

 

برای ثبت نظرات خود بدون نیاز به تایید عضو کانال تلگرام پرسپولیس نیوز شوید(کلیک کنید)