پرسپولیس نیوز : رییس کلنیک باشگاه پرسپولیس گفت: خیلی وحشتناک است که پسرم 8 ساعت با چشمان بسته در صندوق عقب ماشین  باشد.

دکتر داریوش سودی که صبح دیروز فرزندش توسط چند فرد ناشناس ربوده شده بود درباره این اتفاق اظهار داشت: افرادی که دست به چنین کاری زدند، تعدادی باجگیر بودند و اصلا نمی دانم از کجا آمده بودند. اما چیزی که مشخص است کاملا من را می می شناختند.هر چند هنوز در خصوص اینکه در واقعیت آنها چه کسانی هستند و هدف شان چه بود،اداره آگاهی چیزی به ما نگفته است.

وی در خصوص چگونگی حادثه خاطرنشان کرد: ساعت 7:00 صبح بود که پسرم جلوی در منزل رفت تا منتظر سرویس شود و من هم آماده می شدم تا به سر کار بروم که ناگهان صدای جیغ فرزندم را شنیدم وقتی بیرون آمدم دیدم سرویس مدرسه جلوی در منزل است. از راننده سرویس پرسیدم سینا کجاست؟ راننده گفت سینا هنوز بیرون نیامده است. نگران شدم و داخل دوربین مداربسته به دنبال پسرم گشتم و متوجه شدم یک پژو که بعدا مشخص شد آن هم دزدی بود و 48 ساعت قبل راننده اش را زده بودند، به جلوی در منزل آمده و فرزندم را ربوده است.

پزشک سابق پرسپولیس ادامه داد: من بلافاصله با  رویانیان تماس گرفتم و از طریق پلیس و دوستانم در سیستم های مختلف هماهنگ کردم و در نهایت با همکاری پلیس آنها را چند ساعت بعد در خیابان دماوند دستگیر کردند و پسرم به آغوش گرم خانواده بازگشت. خیلی وحشتناک است که پسرم 8 ساعت با چشمان بسته در صندوق عقب ماشین  باشد.

دکتر سودی در پاسخ به این سوال که آیا می توانید در خصوص دستگیری مجرمان هم کمی توضیح دهید، عنوان کرد: به خاطر یکسری مسائل نمی توانم توضیح کلی بدهم اما فقط این را می گویم که اول خدا خواست و در مرحله دوم به توصیه پلیس عمل کردم و در تماس دوم آنها را کمی معطل نگه داشتم. آنها از من تقاضای یکصد هزار دلار کردندو همین کار را انجام دادم و با پیگیری های پلیس دستگیر شوند.

وی در این باره که آیا پیگیر این وضعیت هستید که این افراد شما را از کجا می شناختند، بیان داشت: صددرصد به خصوص اینکه این موضوع از همان دقایق اول در سایت کاپ رسانه ای شد و پلیس هم دیگر کوتاه نمی آید. برای من هم مهم است آنها را بشناسم زیرا دوست دارم آدم های این شکلی دستگیر شوند و امنیت کشورم به خطر نیفتد.

دکتر سودی در پایان در خصوص اینکه پسرتان از لحاظ روحی چطور است، گفت: پدر من کارگر بوده است و به ما یاد داده بچه های را مستقل بار بیاوریم و بچه های من هم مستقل بار آمده اند. بگذارید یک نکته جالب را برای شما بگویم. پسرم وقتی در اختیار گروگانگیران بوده به قدری از آنها سوال کرده که وی را در صندوق عقب گذاشتند و وقتی گروگانگیران در تماس های خود به من ناسزا می گفتند او عصبانی شده و گفته پدرم به شما پول نمی دهد و بابای من الکی به کسی پول نمی دهد و آنها هم دهانش را بستند. می خواستم بگویم در آن شرایط هم پسرم روحیه خود را حفظ کرده بود. امیدوارم از این اتفاقات برای هیچ خانواده ای نیفتد و هیچ خانواده ای نگران فرزندش نشود.