امیدها برای بهبود حجازی به حداقل رسید / همه دعا کنیم؛ شاید معجزه همین نزدیکی باشد

مرجع خبری پرسپولیس : مگر می شود صورت کبود و خون گرفته اسطوره را روی تخت بیمارستان دید و بی اختیار اشک نریخت؟ مردی که تا آخرین روزهایش همیشه از مردم حرف می زد و دل سوخته اش برای این جماعت؛ حالا تنها قلبی برایش مانده که به عشق مردم می تپد.

 

ساعت 23 شنبه شب از حوالی میدان آرژانتین خودم را به بیمارستان کسری می رسانم، جایی که خاطرات تلخی را برایم زنده می کند. یاد روزهایی که ناجی ایران در ملبورن روی تخت بیمارستان خوابیده بود و من که آن زمان نوجوانی بیش نبودم روزها و شب ها مقابل همین بیمارستان کسری به پهنای صورت اشک می ریختم و دست ها را سوی آسمان می بردم.

 

حال و روز این ساعات کسری اما متفاوت است. همه آنهایی که دیشب آن «نه» آخر را از زبان پزشک معالج ناصر حجازی شنیدند دوست داشتند همه آنچه از جمعه شب بر اسطوره گذشت خواب باشد و با یک تلنگر فراموش شود.

اسطوره آبی ها شاید تنها کسی باشد که در اردوگاه قرمزها هم محبوب است. مردی که با صداقت مثال زدنی و پاکی اش نزد اقشار مختلف مردم محبوبیت ویژه ای دارد و طی ماه های گذشته به ویژه در هفته های اخیر اکثریت مطلق مردم نگران وضعیت سلامتی اش بودند.

 

 

دیشب در بیمارستان کسری و مقابل دیدگان اشک بار مردم و خانواده اسطوره، ناصر حجازی آخرین علائم حیاتی اش را هم از دست داد و به خوابی عمیق فرو رفت. تلاش های در خور تحسین تیم پزشکی برای احیای دروازه بان سابق تیم ملی بی نتیجه ماند اما پزشک معالج حجازی با تزریق یک مرحله دیگر از داروهای ضد سرطان آخرین امیدها را برای ماندن اسطوره زنده نگه داشته است.

 

اینجا یک بنر بزرگ از اسطوره را به دیوارهای کسری زده اند. بیمارستانی که رسم نامهربانی را خوب می داند. هر چند تقصیر از دیوارهای کسری نیست، ما ایرانی ها شاید تنها جماعتی هستیم که از اسطوره کشی لذت می بریم.

 

ناصر حجازی در آخرین ساعات دیشب تنها یک قلب داشت. قلبی که چون برای مردم می تپید سالم مانده بود. مردی که در همه سال های زندگی اش از زبان مردم سخن گفت و دلسوخته همین مردم بود، و حالا قرمز و آبی مقابل کسری دست ها را سو به آسمان بلند کردند و از خدا بازگشت اسطوره را خواستند.

 

شاید این دنیا جای حجازی نباشد، اینجا انسانیت را به همه چیز می فروشند ولی اسطوره هیچگاه فروشنده خوبی نبود!

 

صورت زیبا و خاطره انگیز اسطوره فوتبال ایران در این آخرین ساعت ها نشانی از مرد خوش پوش و خوش چهره ورزش ایران ندارد و بی اختیار اشک را از چشم هر انسانی جاری می کند. حالا در حالی که ساعت ها برایم به تندی سپری می شود و بی اختیار اشک می ریزم برای آخرین بار به بنر بزرگی که چهره حجازی بر آن نقش بسته نگاه می کنم ، این شاید آخرین وداع با مردی باشد که …. نه بگذارید بازهم دست ها را سو به آسمان بلند کنیم، دعا کنیم، شاید معجزه ای رخ دهد… شاید خدا یکبار دیگر اسطوره را به ما برگرداند…

 

ام یجیب مضطر اذا دعاه و یکشف السوء…

 

پویا نوایی

انتهای گزارش اختصاصی / امانت داری – استفاده از این خبر با ذکر نام مرجع خبری پرسپولیس مجاز است

 

برای ثبت نظرات خود بدون نیاز به تایید عضو کانال تلگرام پرسپولیس نیوز شوید(کلیک کنید)