صادق درودگر- كارشناس ورزشي و مير سابق فدراسيون فوتبال

مرجع خبری پرسپولیس : يكي از مهم ترين عوامل درباره نتیجه گیری تيم ملي فوتبال كشور نحوه انتخاب مسئولان امر و اعضاي كادرفني و قابلیت های مدیریتی و فنی آنهاست، داشتن صداقت، راستگویی و كارآمد بودن نیز از فاکتورهای بسیار موثر است. متأسفانه ما در اين زمينه، فاقد افرادي بوديم كه بتوانند تیم ملی را به سر منزل مقصود برسانند و نتایج لازم را كسب كنند و هميشه بيش از اينكه به نتيجه كار فكر كرده و درباره وظایفمان مسئولانه صحبت كنيم، دچار شعارزدگي بوديم و وعده های بی پشتوانه را برای فریب افکار عمومی مطرح می ساختیم.

متهم اصلی در این میان شخص رییس سازمان تربیت بدنی است، در مسابقات جام جهانی 2006 آلمان وقتی تیم ملی کشورمان بصورت مستقیم به جام جهانی راه یافت و حتی دیدار آخر ما با ژاپن تشریفاتی بود واز دیدار بحرین نیز فقط یک تک امتیاز برای صعود نیاز داشتیم ایشان و همکارانشان شروع به تخریب روحیه مسئولین و اعضاء تیم ملی فوتبال کشور مان نمودند و اینگونه القاء مي كردند که باید مقابل پرتغال و مکزیک به پيروزي برسيم و آنگولا هم که اساساً در معادلات آقایان محلی از اعراب نداشت ، پیش بینی های اعلام شده آقایان را همگان به خاطر دارند. صدا وسیما هم فیلم هایی تهیه مي كرد تا مردم را به این باور برساند که اگر مکزیک یک جادوگر دارد ایران یازده جادوگر دارد و پرتغال را پوست می کنیم ، حالا باید دخیل ببندیم که بتوانیم بعنوان تیم سوم از گروه پنج تیمی به دور بعدی صعود نماییم. این است توانایی ،قابلیت و ارزشهای مدیریتی این آقایان.

در حال حاضر شاهد هستيم كه متأسفانه در خصوص صعود تيم ملي فوتبال كشورمان به جام جهانی 2010 افریقای جنوبی چيزي جز شكست به دست نيامد و نتيجه كسب شده از سوي

تيم ملي يك شكست قطعي و واقعی است كه به هيچ عنوان قابل دفاع نخواهد بود چرا كه در زمان هاي مختلف و در زمان برگزاري مسابقات تيم ملي، شاهد بيان شعارها و صحبت هايي بوديم كه هيچ كدام از آن ها واقعي نبود.

با تقسيم بندي دوره هاي مختلف تيم ملي در طول چهار سال گذشته، عملكرد فدراسيون فوتبال را مي توان به اين صورت تشريح كرد:

دوره اول تيم ملي كه در واقع دوره آماده سازي بازيكنان و تشكيل زيرساخت هاي لازم جهت حضور در رقابت هاي جام جهاني بود، با سرمربيگري اميرقلعه نويي آغاز شد. در آن زمان گروهي در فدراسيون فوتبال فعاليت داشتند كه به شدت به دنبال شعار دادن و حمايت هاي بي جهت بودند و فقط براي اينكه بتوانند خود را تثبيت كنند از بيان هيچ شعاري ابا نداشتند.

در همين راستا شاهد بوديم كه حمايت هاي لازم از كادرفني تيم ملي انجام نمي شد و بيشتر برنامه ها فقط در حد حرف و تکرار شعارها بود. ستايش غلو آمیز وغيرمسوولانه و بزرگ كردن فعاليت ها به جايي رسيد كه يكي از اين آقايان پس از پايان جلسه يك ساعته خود با آقاي علي آبادي گفت: ” در طول 50 سال فعاليت ورزشي، درباره ورزش اطلاعاتي به اندازه اين يك ساعت را كسب نكرده بودم” و اين نمونه بارز ضعف شخصیت و عوام فریبی اين افراد به حساب مي آمد دقیقاً این آقایان به دنبال افراد بله قربان گو ، ضعیف وگوش بفرمان بودند نه مدیر قوی که توانایی بردن تیم ملی به جام جهانی را داشته باشد ، این آقایان بین موفقیت ، شادی و نشاط مردم از یک سو و کیش شخصیت و حفظ میز ریاستشان، میز ریاست را برگزیدند و به خواسته های مردم توجه ای ننمودند و اصولا برایشان مهم نبود که مردم شاد شوند.

دوره دوم فعاليت تيم ملي مربوط به دوران مربيگري علي دايي در تيم ملي است . با وجود اينكه قلعه نويي تمام زحمت خود را براي موفقيت تيم ملي به كار بست اما از حمايت هاي لازم برخوردار نبود تا در نهايت فدراسيون او را كنار گذاشته و علي دايي پس از مذاكرات فراوان هدايت تيم ملي را به دست گرفت كه مسوولان فدراسيون از علي دايي هم بيشتر در حد حرف حمايت كردند.

براي يك سرمربي ديدارهاي تداركاتي يكي از مهم ترين مسايل به حساب مي آيد كه متأسفانه در زمان سرمربيگري علي دايي فدراسيون به هيچ عنوان ديدارهاي تداركاتي خوبي را در برنامه تيم ملي نگنجاند و شاهد ديدار تيم هاي دسته چندم و غيرمطرح جهان با تيم ملي بوديم. گويا به اين طريق مي خواستند پيروزي هاي كوچك را بزرگ جلوه دهند.

نمونه اين اتفاق هم ديدارتداركاتي تيم كنيا با تيم ملي در ايران بود كه ديديم آن ها كلاه بزرگي سر ما گذاشتند و با اينكه اعلام كرده بودند كه با بازيكنان اصلي خود به ايران مي آيند اما پس از ورود تيم حتي شنیده شد كه سرمربي گفته بود : “شما بگوييد تيم كنيا با چه نتيجه اي شكست بخورد” آنها حتی لباس نداشتند و با لباس شرکت تولیدی ایرانی در این دیدار حاضر شدند. اين موضوع درباره تيم هاي سنگاپور، چین و اندونزي هم صدق مي كرد و آن ها از آوردن بازيكنان اصلي تيم ملي شان خودداري كردند.

دوره سوم فعاليت تيم ملي فوتبال مربوط مي شود به زماني كه پس از كنار گذاشته شدن علي دايي، افشين قطبي را به عنوان سرمربي تيم ملي انتخاب كردند. قطبي بيش از اينكه يك مربي باشد، يك سخنور خوب است. قطبي با استفاده از الفاظي چون قلب شير و عاج فيل و پنجه پلنگ بيشتر و استفاده از انرژی مثبت به يك مجري خوب و یک دانشجوی روانشناسی شبيه است تا آن جا كه در صحبت هايش حتي افريقاي جنوبي را تهديد كرد كه اگر از تيم ملي ايران به خوبي ميزباني نكنند، به اين كشور نمي رويم. به نظر من مربيان بزرگ، آن هايي نيستند كه حرف هاي بزرگ مي زنند بلكه آن دسته هستند که اقدامات بزرگ انجام مي دهند.

نحوه انتخاب مربيان تيم ملي از ديگر مواردي است كه بسيار حائز اهميت بود. فدراسيون فوتبال يك بار در زمان خردجمعي و استفاده از نظر 74 كارشناس و اصحاب رسانه براي انتخاب سرمربي تيم ملي و بار ديگر در زمان تشكيل كميته فني سعي كرد تا از نظر كارشناسان در انتخاب سرمربي استفاده كنند اما در نهايت بر خلاف نظر همه كارشناسان شخصي را انتخاب كردند كه خودشان به انتخاب او تمايل داشتند ، من متاسفم که اینگونه با اسم و شخصیت کارشناسان بازی نمودند تا آن جا كه به واسطه فعاليت فرزند يكي از مسوولان ورزشي و لابي كه انجام شده بود یکی از مربیان را انتخاب كردند و بعد از او هم بر خلاف نظر كارشناسان نسبت به انتخاب افشين قطبي اقدام كردند. گرچه اميرقلعه نويي و علي دايي یا حتی قطبی از شايستگي لازم در فاکتور های مربیگری برای هدایت تیم های باشگاهی بزرگ برخوردار بودند، اما معتقدم نحوه انتخاب آن هابرای تیم ملی فوتبال ایران که استعداد و توانایی حضور در جام جهانی را داشت به هيچ عنوان درست نبود چرا که اهداف غیر ورزشی بر آن انتخاب ها حاکم بود نه منافع فوتبال .

صداقت مهم ترين بحث در اداره يك مجموعه است كه متأسفانه در هيچ يك از دوره هاي فعاليت تيم ملي فوتبال در سال هاي اخير شاهد اين صداقت نبوديم. چنانچه در زمان سرمربيگري امير قلعه نويي مسوولان اعلام مي كردند كه قلعه نويي تا پايان رقابت هاي جام جهاني حتي در صورت شكست در رقابت ها باز هم در سمت خود باقي مي ماند اما ديديم كه وقتي تيمش در ضربات پنالتي اوت شد، او را كنار گذاشتند. اين موضوع درباره علي دايي هم صدق كرد که همه جا میگفتند در صورت عدم صعود ایشان را حفظ مینماییم و حالا با اينكه درباره افشين قطبي صحبت هايي مبني بر حمايت از او مي زنند اما به شما قول میدهم بزودی او را هم كنار مي گذارند.

در آيين اسلام دروغ را مضموم مي شماريم و دروغ گويي را از بدترين گناهان مي دانيم اما متأسفانه آقايان در بسياري مواقع براي آرام كردن افكار عمومي و حفظ جايگاه خود به دروغ متوسل شدند. به طور كلي مي توان گفت كه در حال حاضر ناكارآمدها مسووليت ورزش وفدراسيون فوتبال را بر عهده گرفته اند.

این آقایان اگر صداقت دارند همگی باید استعفا بدهند و اینقدر وقیحانه با احساسات مردم بازی ننمایند من در خبر ها شنیدم که آقای کفاشیان گفته اند اتفاقی نیافتاده ومن برای چهار سال بعد خود را آماده میکنم اولا بهتر است یکی این آقا را از خواب بیدار کند چون هنوز فکر میکند شانسی برای صعود داریم دوما باید بگویم مردم ایران سرنوشت فوتبال و ورزش را با افراد نا کارآمد و تجربه شده گره نخواهند زد و چه بخواهید و چه نخواهید همین روز ها باید نغمه خداحافظی را سردهیدو من از اعضاء محترم مجمع فدراسیون فوتبال تقاضا مینمایم به سرعت نسبت به برگزاری مجمع عمومی فوق العاده اقدام نمایند و جلوی نابودی بیشتر زیرساختهای فوتبال ایران را بگیرند ، هر کس در این زمان بر مسئولیتهای قانونی و اخلاقی خود پشت نماید بی شک دوست مردم نخواهد بود و در برابر مردم و خداوند حرفی برای دفاع نخواهد داشت ومطمئناً ازمصادیق خسر دنیا و آخره خواهند شد.

 

برای ثبت نظرات خود بدون نیاز به تایید عضو کانال تلگرام پرسپولیس نیوز شوید(کلیک کنید)