مرجع خبری پرسپولیس : نمي‌دانم حق با كيست؛ آنهايي كه مي‌گويند دايي بد كاري كرد كه به آقا كريم بازي نداد و قهرش داد يا گروهي كه معتقدند كاپيتان نبايد به خاطر نيمكت‌نشيني از كوره در مي‌رفت و به سيم آخر مي‌زد.

 

نمي‌دانم به كدام سمت گرايش پيدا كنم چه خود آقا كريم هم مصلحت پرسپوليس را بر هر چيز صلاح مي‌دانست و مي‌داند وگرنه شايد آنقدر ناراحت باشد كه برخلاف تمام اين 17-16 سالي كه در سطح اول فوتبالمان بوده و مي‌شناسيمش جانب احتياط را كنار بگذارد و عليه همبازي سابق و مربي فعلي‌اش حرف بزند و تيترهاي درشت روزنامه‌هاي ورزشي را مطابق ميل آنها جور كند.

 

هنوز هم نمي‌دانم حق با كدام گروه است اما خوب مي‌دانم كه با خداحافظي آقا كريم پرسپوليس خالي از فوتباليست بزرگ مي‌شود.

 

 

هنوز وقتي سر تمرين پرسپوليس حاضر مي‌شوم آقا كريم تنها فوتباليستي است كه سخت مي‌شود به او نزديك شد.  فكرش را هم نمي‌توان به ذهن راه داد كه اگر شماره 6 رويايي تيم يك روز سر تمرين نيايد، ديگر چگونه به پرسپوليس مي‌توان به ديده يك تيم بزرگ و با حداقل ستاره موجود نگاه كرد.

 

***
در تمام اين سال ها همه گفته‌اند، ما هم شنيده‌ايم و قبول كرده‌ايم كه اسم‌ها پرسپوليس را بزرگ نمي‌كنند. پرسپوليس بزرگتر از علي پروين نداشت كه در 41 سالگي آقاي گل تهران شد و هيبتش بي‌نظير بود و هست اما وقتش كه رسيد او هم رفت چون به صلاح خودش و پرسپوليس بود كه برود. پرسپوليس بدون پروين، عابدزاده،  مهدوي‌كيا و چندين بزرگ فوتبال و محبوب سكوهاي سرخ به حركتش ادامه داد، درست مثل قطاري كه در هر ايستگاه چند نفري را پياده مي‌كند اما مسيرش را همچنان ادامه خواهد داد. موضوع آقا كريم البته كمي فرق دارد، انگار قطار سرخ بدون او خيلي خالي مي‌شود و ديدن ندارد. گروهي مي‌گويند دايي مربي فكر مي‌كند با تيمي يكدست و بي‌ستاره موفقيت در دسترس است اما نگاهي ناشي از احساس و عرق به پرسپوليس مدام هوادار چند ساله را آزار مي‌دهد كه پرسپوليس را با همين ستاره‌ها و بزرگان مي‌شناسند و ارج مي‌نهند و چنانچه روزي كسي در اين تيم نبود كه نتوان هم وزن نام پرسپوليس به او توجه كرد همچنان با خواندن خاطرات تلخ و شيرين پرسپوليسي‌هاي بزرگ و نامداران دهه 50، 60، 70 و حتي ابتداي دهه حاضر اين تيم، حسرت‌ها پر رنگ تر و آه كشيدن‌هاي از ته دل عميق‌تر خواهد شد.

 

 

***
همه ما مي‌دانيم با طول كشيدن قهر كاپيتان آن هم به مدت يك هفته، تماس‌هاي بي‌پاسخ و سرانجام جلسه‌اي نافرجام قطعا شأن كريم باقري حفظ نشده و اين جدايي به بدترين و آزاردهنده‌ترين شكل ممكن فقط دل هوادار و علاقه‌مند به پرسپوليس را خراش مي‌دهد. حالا هوادار درمانده از خودش مي‌پرسد چرا كاپيتان يك تيم بزرگ و تك چهره محبوب آن با چند مصاحبه به يكباره دل از تيم محبوبش مي‌كند و چرا تلاشي كه بايد، براي حفظش انجام نشده كه اين «شوك» حسابي تكانش دهد؟ مي‌پرسد چرا كسي نبود كه تصميم كاپيتان را تغيير دهد، حتي اگر كار سختي باشد.

 

***
شايد چون نمي‌دانستيم كه حق را به كدام گروه بدهيم فقط نظاره‌گر بوديم و راوي روايت قهر كريم و پيامدهايش اما چقدر تلخ است روايت صفحات آخر وقتي كه كاپيتان مي‌گويد آماده آماده‌ام اما انگار بايد بروم. ياد رائول گونزالس افتاديم؛ آنقدر كنارش گذاشتند كه از رئال رفت اما همچنان از رئال و پرس به نيكي ياد مي كند. آقا كريم اما شخصيتي نزديك به رائول دارد. هر چند قرار نيست جايي برود و گفته با پيراهن پرسپوليس خداحافظي مي‌كند اما با كاشاني گل مي‌گويد و گل مي‌شنود و عليه دايي حرف نمي‌زند. اينكه او از دلخوری از دايي هيچ نمي‌گويد خوب است اما اي كاش همه چيز آنطور كه فكر مي‌كنيم پيش نرود؛ حبيب كاشاني بي‌خيال تغيير راي كاپيتان نشود. پيشكسوتان و بزرگان پرسپوليس فقط از حفظ شأن باقري نگويند و براي حفظش تلاشي گسترده آغاز شود، آقا كريم هم در تصميم‌گيري كمي منعطف باشد و پژمردگي «دل» هوادار را در تصميمش لحاظ كند و سرانجام علي دايي جدا از دوري تيمش از حاشيه و البته انديشيدن به موفقيت نهايي، آمادگي و بزرگي آقا كريم را فراموش نكند.

 


 

برای ثبت نظرات خود بدون نیاز به تایید عضو کانال تلگرام پرسپولیس نیوز شوید(کلیک کنید)