11 اشکال فنی کشنده تیم دایی

مرجع خبری پرسپولیس : تيم پرسپوليس به لحاظ فني مشكلات زيادي دارد كه علت نتيجه نگرفتن در پنج بازي اخير لیگ را مي‌توان به آنها ربط داد. از نداشتن برنامه های متنوع هجومی گرفته تا عدم تمرکز دفاعی و انسجام تیمی در دقایق پایانی که سریال ناکامی های این تیم را رقم زده است.

 

برخی از این اشکالات را موشکافی میکنیم تا بر آنان چاره ای شود .

 

1- پرسپوليس در فاز دفاع با مشكل عدم تفكيك وظايف روبروست و علاوه بر دير جمع شدن و بد جمع شدن مهره‌هاي دفاعي تيم، بازيكنان خط دفاع نيز اشتباهات فردي زيادي انجام مي‌دهند كه پايه‌گذار بسياري از گل‌هاي حريفان بوده است.

 

 

2- هافبک های دفاعی پرسپولیس عملکرد مثبتی ندارند و در هر مسابقه جابجا می شوند. ميزان دوندگي آنها از حد طبيعي دوندگي يك هافبك تدافعي كه حداقل بايد 7 كيلومتر در 90 دقيقه باشد (با توجه به معيارهاي فوتبال ايران) كمتر است. نه زارع، نه بادامكي و نه تياگو فراگا اهل درگيري در ميانه ميدان نيستند و همين مساله باعث مي‌شود علاوه بر لو دادن توپ‌هاي زياد در خط هافبك، فشار زيادي به خط دفاعي وارد شود.

 

3- از خط دفاع پرسپوليس و به‌خصوص اشتباهات مدافعان مياني اين تيم ايراد زياد مي‌گيرند اما شايد مشكل اصلي اين منطقه تغييرات مكرري باشد كه در قلب خط دفاع به‌وجود مي‌آید، تغييراتي كه باعث شده هيچ يك از 4 مدافع مياني سرخ‌ها به ثبات لازم دست نيافته و پرسپوليس دو مدافع اصلي‌اش را نشناسد. اين اتفاق باعث شده مدافعان مياني با بازيكنان كناري‌شان هماهنگ نباشند و با وجود تجربه زياد به تعداد اشتباهات فردي‌شان اضافه شود. البته با وجود آزمایش ترکیب های متفاوت در طول هفته های متوالی هیچ کدام از مدافعان پرسپولیس آن صلابت لازم را نشان نداده اند که بتوان به حضور مداوم آنان امید داشت.

4- در فاز تهاجمي و با وجود بازيكنان سرعتي مثل نوروزي، رضايي، فشنگچي و علي عسگري اما سرعت انتقال توپ از دفاع به حمله پايين‌تر از حد تصور است. با دقت در بازي استقلال اين مشكل به وضوح مشهود بود. اين مساله به نوع پاس دادن‌ها نيز مرتبط مي‌شود. خيلي از پرسپوليسي‌ها يكي از اصول اوليه فوتبال يعني پاس دادن صحيح را درست نياموخته‌اند و پاس‌ها دير و كند به نفر بعدي مي‌رسد ، غلامرضا رضایی که در بازی های ابتدایی فصل هر زمان پشت محوطه صاحب توپ می شد با یک یا دو ضرب آن را به هم بازی هایش رسانده و خودش را وارد موقعیت گل می کرد ، این روزها تا چند بار دور خود نچرخد و سرتوپ نزند توپ را به کسی نمی رساند.

5- در اين پرسپوليس بسياري از بازيكنان بي صبر و حوصله هستند و هر كس مي‌خواهد خودش پاس آخر را بدهد، بنابراين تعداد توپ‌هايي كه در فضاهاي محدود لو مي‌رود، زياد مي‌شود ، درمجموع می توان گفت رهبر اصلی میدان مشخص نیست . با وجود اینکه نوری با پاس های معمولا دقیقش به خوبی این وظیفه را عهده دار شده اما در بسیاری مواقع توپ ها آن طور که باید به او ختم نمی شود.

6- در سيستم 1-3-2-4 دلخواه علي دايي، دو گوش چپ و راست علاوه بر اينكه به دو مدافع كناري‌شان كمك نمي‌كنند خيلي دير به موقعيت گل مي‌رسند يا اصلا در باكس حريف حضور ندارند. نمونه‌اش فرار رضايي از راست كه با پاس رو به جلوي او مي‌شد راحت‌تر از حد تصور به گل رسيد اما نوروزي، فشنگچي و حتي نوري (به عنوان مهاجم سايه) حدود 20 متر عقب‌تر از توپ ارسالي رضايي بودند.

7- در فاز حمله تنوع تاكتيك وجود ندارد. دايي در ابتداي فصل بناي حمله را بر سرعت مهاجمان سريع خود قرار داد اما در بسياري از اوقات ستون متمركز خط دفاع حريفان اجازه چرخيدن و فرار به مهاجماني چون رضايي و نوروزي را نمي‌دهند. در اين شرايط تنوع تاكتيكي هم ديده نمي‌شود چرا كه مهاجم متفاوتي در تيم وجود ندارد كه پرسپوليس را از راه ديگري به گل برساند ، رضایی مجبور می شود خودش به عقب بیاید ، پابه توپ شود و موقعیت سازی کند ، آن وقت است که دیگر مهاجمی وجود ندارد که از موقعیت ساخته شده استفاده کند!

8- فاصله خطوط پرسپوليس از هم زياد است و در نهايت مجموع محيطي كه بازيكنان در زمين پوشش مي‌دهند با استانداردهاي فوتبال مطابقت ندارد. اين اتفاق باعث نرسيدن پاس‌ها به مقصد، سخت شدن كارهاي تركيبي و در نهايت عدم موفقيت در فاز حمله مي‌شود ، نمونه آن را هم در گل خورده از تیم استقلال دیدیم . محمد نوری توپ را در میانه زمین حریف از دست داد و جباری با یک پاس 30-40 متری خط هافبک و دفاع پرسپولیس را یک جا از مسابقه خارج کرد.

9- مدافعان مياني پرسپوليس در پوشش فضاي پشت سرشان به شدت دچار مشكل هستند و همواره فضاي وسيعي بين آنها و دروازه‌بان خودي براي استفاده مهاجمان سريع حريفان باقي مي‌ماند. علاوه بر دير عمل كردن مدافعان، عدم هماهنگي با دروازه‌بان تيم نيز كار را سخت‌تر مي‌كند. فقط در يك بازي (مقابل شهرداري تبريز) رحمان احمدي از پس پوشش فضاي پشت دروازه خوب برآمد وگرنه در بسياري از بازي‌ها پرسپوليس از اين ناحيه ضربه خورده است.

 

10- انگار هافبك‌هاي پرسپوليس فقط عمق را مي‌بينند. حريف عمق را بسته و اجازه نفس كشيدن به مهاجمان را نمي‌دهد اما باز هم پاس عمق و لو رفتن توپ در مركز زمين، تيم را در معرض ضد حمله قرار مي‌دهد. با اين شرايط بسياري از اوورلپ‌هاي مدافعان كناري بيهوده و بي‌ثمر مانده و حتي جاي آنها به‌مراتب خالي مي‌ماند. در بسياري از دقايق هافبك‌هاي مياني پرسپوليس بازي با كناره‌ها را فراموش مي‌كنند و هنوز به اين نتيجه نرسيده‌اند كه به غير از سانتر با فوتبال تركيبي از جناحين هم مي‌توان راه‌هاي رسيدن به گل را آزمايش كرد.

 

11- به جرات می توان گفت پرسپولیس این روزها بی برنامه ترین تیم روی ضربات ایستگاهی است! کاشته های سرکش و گل های از راه دور مازیار را اگر توانایی فردی اش به حساب آورده و فاکتور بگیریم ، در سایر ضربات از جمله کرنر تیم پرسپولیس تاکنون یعنی گذشت 11 هفته از لیگ برتر به هیچ توفیقی دست پیدا نکرده است! اصرار بیش از حد بازیکنان این تیم بر دادن پاس کوتاه در ضربات کرنر باعث لو رفتن این حربه بین حریفان شده و در اکثریت مواقع هیچ توپی به روی دروازه سانتر نمی شود که تبدیل به موقعیت گل شود . آخرین و تنها باری که این حرکت سرخپوشان خطرناک شد همان گل کذایی دربی بود که کمک داور آن را هم مردود اعلام کرد! با وجود بازیکنانی مانند فشنگچی و پروین درون میدان که قابلیت سانترهای قابل قبول را دارند ، پرسپولیس باید مانند تمام تیم های صاحب سبک دنیا ، پاس کوتاه و کار ترکیبی در ضربات کرنر را به معدود دفعاتی در طول مسابقات کاهش دهد تا باعث غافل گیری رقیبان شود.

 

برای ثبت نظرات خود بدون نیاز به تایید عضو کانال تلگرام پرسپولیس نیوز شوید(کلیک کنید)