در مذمت مقابل هم قرار دادن مجدد دایی و کریمی

مرجع خبری پرسپولیس: 1- ثمره استیصال سرخابی ها را پیش از این بار ها دیده ایم؛ شب هایی که آنها باخته اند و صبح روز بعدش هواداران پر تعدادشان تنها ثانیه ای مقابل پیشخوان روزنامه فروشی ها مکث کردند سپس با خواندن تیترهایی که قالبا با شمشیر از نیام بر آمده به جان استقلال و پرسپولیس افتاده بودند،به سرعت از مقابل کیوسک رد شدند.

 

ویروس بی اعتنایی حتی به جان سکوها هم سرایت کرد و دست آخر دیدیم که تنها 5 هزار هوادار برای این دو تیم در ورزشگاه یکصد هزار نفری آزاید جمع شدند. ثمره بد بودن سرخابی ها را پیش از این دیده ایم ؛ زمانی که تیم ملی مان پر شده بود از بازیکنان تیم هایی که در بهترین حالت تنها 5 هزار هوادار به استقبال بازی های باشگاهی شان می آمد و وقتی قرار بود در بازی بزرگ تیم ملی آنها مقابل 100 هزار هودار بازی کنند، آن وقت ساق هایشان می لرزید. هنوز مصاف ایران و عربستان خاطرتان مانده؟همان شبی که فاتحه فوتبال ما بعد از قبول شکست برابر سعودی ها خوانده شد و ما ماندیم و دوری از مهمترین آوردگاه جهانی فوتبال،اقتصاد و هزار تا منفعت دیگر.

2-پرسپولیس بعد از سال ها 7 بازی متوالی را می برد و بعد از چند سال با برد استقلال جان تازه ای به دربی پایتخت می دهد و استقلال پس از حذف از جام حذفی با پیروزی ارزشمند برابر استقلال اهواز به هوادارانش پیغام می دهد ما هنوز زنده ایم.

 

 

دیگر مکث های کنار کیوسک با دلخوری و عبور زودگذر نیست ،حتی اگر اهل روزنامه خواندن هم نباشند با دیدن عکس شادی گل و تیتر پیروزی سرخابی ها این وسوسه به سراغ شان می آید که به جرگه روزنامه بگیرها بپیوندند.وقتی وارد مترو می شوی محال ممکن است در لابه لای جمعیت از اقتدار تیم های بزرگ پایتخت چیزی نشنوی، آخر اینجا در قلب تهران در قلب تپینده اقتصاد ،سیاست و ورزش، هیچکس به سرخابی ها بی توجه نیست آنها یا از تبار سرخ اند یا از قماش آبی .

 

حکایتی که مو به موی آن را می توانید در هر شهر دیگری جستجو کنید از همان اصفهان که اینک طلایه دار فوتبال ماست تا شیراز و مشهد و گیلان. البته این روزها تبریز حال و هوای دیگری دارد که آن را می توانید بگذارید به حساب دوری8 ساله شان از لیگ برتر و هیجان بی انتهای آذری ها. آخر آن روزی که تراکتور در اولین دوره لیگ برتر، جام سقوط را نوشید در بهترین حالت ممکن هم یک سوم جمعیت امروزی اش از آنها استقبال نمی کردند . نمی توان این فرضیه را خلق کرد که این هواداران آن روز طرفدار تراکتورسازی نبودند چرا آنها بودند اما قدر تیم محبوب شان را نمی دانستند و این دوری بلند مدت لازم بود تا حالا با فریاد تراکتور ،نوای بودن شان را سر دهند.

3-تیم ملی با بهترین مهره های فوتبال ایران و در بهترین حالت تنها 15 هزار هوادار، آن هم بدون بلیت فروشی به آزادی می کشاند اما پرسپولیس قادر است برابر فولاد بیش از نیمی از سکوهای ورزشگاه را به رنگ سرخ در بیاورد بنابراین به نفع فوتبال و متولیان آن است که پرسپولیس همچنان” پرسپولیس” باشد و استقلال همان تیمی که برابر استیل آذین از عیار و موجودیت فوتبال ما دفاع می کند.

4 – “ما” ثمره خوب بودن آنها را می بینیم و از این اقتدار منتفع می شویم.این “ما” که جموعه ای است که در دل آن از صاحب روزنامه ورزشی جا می گیرد تا خبرنگار،تیمدار،متولی ورزشگاه،سازمان حمل و نقل و در نهایت تخمه فروش سکوها. و این فوتبال است که برنده واقعی این پروسه اقتدار است همانطور که حالا تیم ملی اسپانیا (به عنوان نزدیک ترین الگو از حیث دو قطبی بودن به فوتبال ایران) با ستارههای آماده بارسا و رئال به عنوان آماده ترین تیم جهان ، فخر می فروشد و دل ربایی می کند. البته مقایسه شرایط فعلی فوتبال ما با ماتادور ها یک قیاس کاملا مع الفارق است اما با رصد اسپانیا می توانیم به این نتیجه برسیم که در فوتبال دو قطبی ، اقتدار در گروی قدرتمند بودن آن دو قطب است چرا که شاهراه ارتزاق تیم ملی در نهایت از آنها می گذرد.

5- بازی تیم ملی تمام می شود و خبرنگاری که زرد را بیش از هر رنگ دیگری می پسندد و گمان می کند نفع او و فوتبال در حاشیه آن است مرتب از کاپیتان جدید تیم ملی این سوال را تکرار می کند که آیا به پرسپولیس بر می گردی؟ او برنده می شود چرا که کریمی سرانجام اعتراف می کند تا وقتی دایی هست به نفع هردو است که برنگردد.  چهل و هشت ساعت بعد مجددا در همان ورزشگاه و پس از پایان دیدار پرسپولیس و فولاد این بار خفت سر مربی فاتح را می چسبند و عوض آنکه بپرسند چگونه از آن پرسپولیس بیمار تیمی ساخته ای که 7 بازی متوالی را می برد ، از او در مورد اظهار نظر کریمی سوال می کنند و دایی هم با گفتن این جمله که هرگاه دعوت نامه برای کریمی فرستادم آن وقت جوابش را بدهد، رنگ زرد دیگری می پاشد بر همان دردی که امیر حاج رضایی از آن به عنوان یرقان فرهنگی فوتبال ما یاد می کند.

6-اینک در شرایطی که پرسپولیس بیش از هر زمان دیگری به” پرسپولیس” شباهت دارد و می توان امیدوار به عبور از این دوره رخوت بی جامی اش بود، بار دیگر میکروفن بدست های تاثیرگذار ،جنگ از یاد رفته دایی و کریمی را غبار روبی می کنند و با حرف کشیدن از طرفین به سراغ موضوعاتی می روند که شاید عابران کنار روزنامه فروشی ها را کمی بیشتر از قبل معطل کند و حتی موجب فروش روزنامه شود اما در نهایت، خروجی این زردنگاری و آتش سرخ افکندن به جان پرسپولیس، زمین زدن تیمی است که خواه یا نا خواه ،نفع همه “ما” در گروی سر پا ماندن اوست.ثمره ضعف سرخابی ها را پیش از این بارها دیده ایم اما هزاران عجب که باز “ما” دوست داریم آنها ناتوان و پرحاشیه باشند تا نفع واقعی مان را به ثمن بخس به یک زرد زودگذرد،بفروشیم.

 

7- راستی چرا بردهای پیاپی پرسپولیس بعد از سالها به اندازه تعویض یک بازیکن تازه سرخابی شده هم برای برخی دارای اهمیت نیست؟

نویسنده:مهدی طاهرخانی-پارس فوتبال

 

برای ثبت نظرات خود بدون نیاز به تایید عضو کانال تلگرام پرسپولیس نیوز شوید(کلیک کنید)