مرجع خبری پرسپولیس : دایی در موردش می‌گفت: ” اگر من استعداد علی کریمی را داشتم بهترین بازیکن دنیا می‌شدم. ” این حرف دایی دوپهلو بود. پهلوی اول نشان از استعداد خدادادی کریمی داشت و پهلوی دوم نمادی بود از تنبلی بازیکنی که اتفاقا در امارات لقب “جادوگر تنبل” را به خود الصاق کرد.

در مورد تنبلی جادوگر تنبل مدیربرنامه‌هایش جناب جلالی می‌گفت: او در بایرن نماند چون بایرن مثل اتوبوسی می‌ماند که از در و دیوارش بازیکنان آویزان شده‌اند و علی باید آنها را کنار می‌زد و سوار اتوبوس می‌شد اما کریمی انگار حال نداشت که چنین کند!

در واقع بزرگان و با تجربه‌ها “علی کریمی” این فوق ستاره تاریخ فوتبال ایران را تنبل می‌خواندند اما آیا واقعا او تنبل است؟

از ما بپرسید می‌گوییم “علی کریمی” تنبل نیست بلکه او بازیکنی است که با دلش فوتبال بازی می‌کند و شاید به همین دلیل هم هست که فوتبالش به دل می‌نشیند و همه دوست دارند جادوی او را در مستطیل سبز ببینند.

5 سال پیش علی کریمی که جزو اعضای هیأت مدیره پرورشگاه کودکان بی‌سرپرست در ورامین است به این پرورشگاه سر زد. او توپ را برداشت و با بچه‌های 10 – 12 ساله‌ 2 ساعت تمام فوتبال بازی کرد و در میان هیاهوی وحشتناک آن بچه‌های یتیم لحظه‌ای هم خسته نشد.

طوری فوتبال بازی می‌کرد که شاید برانکو (سرمربی عزل شده تیم ملی) آرزو می‌کرد جادوگرش اینچنین با همه وجود در جام جهانی بازی کند اما علی در جام‌جهانی فوتبال بازی نکرد شاید چون دلش نمی‌خواست! اما آنجا در ورامین و روی آن سنگلاخ پر از غبار چنان فوتبالی بازی می‌کرد که همه بینندگان را به شوق آورده بود چرا؟ چون دلش می‌خواست!                                   

علی کریمی با دلش فوتبال بازی می‌کند و با دلش حرف می‌زند. او در حمایت از علی دایی فدراسیون را کوبید که چرا بازیهای تدارکاتی مناسبی برای تیم در نظر نمی‌گیرند! فدراسیون تازه کار شاید تصور می‌کرد که با اعلام محرومیت علی، گربه را دم هجله می‌کشد و به این ترتیب کریمی را محروم کرد اما علی در پی منافع خود نبود و وقتی حتی همه بزرگان جمع شدند تا وی را به تیم ملی بازگردانند هم برنگشت تا فدراسیون فوتبال دچار معضل‌های ویژه‌ای شود و به شدت تحت فشار قرار بگیرد.

کریمی با این کار اتفاقا نشان داد که به هیچ وجه  حرفه‌ای نیست چون یک بازیکن حرفه‌ای برحسب منافعش حرکت می‌کند و تحت هیچ شرایطی به تیم ملی کشورش “نه” نمی‌گوید! اما کریمی “نه” گفت تا این بار از چشم بسیاری از مردم بیفتد. کریمی در این مورد به هیچ وجه حسابگر نبود و 2- 2 تا 4 نکرد که اگر می‌کرد می‌فهمید که پشت کردن به تیم ملی برای مردم تحت هر شرایطی قابل اغماض نیست! نتیجه آن “نه” بزرگ البته سقوط در جدال SMSهایی بود که مردم چند هفته پیش به عادل پیشکش کردند.

کریمی در پرسپولیس هم جادوگر بود اما نه همیشه بلکه هر زمان که دلش می‌گفت! کریمی اصولا به پرسپولیس برگشته بود  تا فدراسیون و دایی را تحت فشار بگذارد …توفان کریمی در بازی با ابومسلم غیرقابل تکرار بود. کریمی در بازیهای اول کاری کرد که خود پرسپولیس هم با این قدمت چنین اعجوبه‌ای را به خود ندیده بود و حتی  خود علی هم وقتی جوانتر بود چنین وضعیتی را رقم نزده بود.

با بازیهای خوب علی کریمی فدراسیون و دایی به شدت تحت فشار قرار گرفتند و از ما اگر بپرسید می‌گوییم فدراسیون دایی را برکنار کرد چون در این راه مقابل علی کریمی کیش و مات شده بود و چه کسی بهتر از دایی وجود داشت برای قربانی کردن و زنده ماندن؟! آن هم دایی که سیاست نداشت که اگر داشت علی‌رغم میل باطنی‌اش از خود دشمنی برای کریمی نمی‌ساخت!                                           

به یک دهه قبل برمی‌گردیم و اجازه می‌دهیم هرج و مرج ذهنی ما به همان شکل بی‌نظم نوشته شود: علی هنوز به تکامل نرسیده بود. جوان بود و خام اما با وجود پدیده بودن در آسیا داور را ضرب و شتم کرد. آنجا در شرق آسیا علی باز هم با دلش کار کرده بود و البته کیست که نداند عکس‌العمل به دل و تصمیم از روی احساس منطقی وعقلانی نیست!                                  

مربی حریف بچه‌های تیمش را جمع کرد و به آنها گفت: با پرسپولیس هر کاری می‌کنید بکنید اما هیچکس روی علی کریمی خطا نکند. همه باید به او بگویید علی‌آقا! به او احترام بگذارید که اگر وی را عصبانی کنید دمار از روزگارمان درمی‌آورد!

اما یک بازیکن جوانتر روی علی خطای بدی انجام داد که اتفاقا داور هم آن صحنه را ندید! این اتفاق همانا و شروع گلزنی‌ها و پاس گل‌دادن‌های کریمی همان! آنها در همان 15 دقیقه پایانی بازی را به پرسپولیس واگذار کردند! و این اتفاق نشان داد که چقدر مربی حریف ارتش سرخ بازیکن‌شناس و روانشناسی است.                              

کریمی نیم‌فصل اول را در استیل‌آذین عالی کار کرد. این بار دلیلش نه فدراسیون بود، نه خطای حریف و نه علی دایی! او با انصاری‌فرد درگیر شده بود و به همین دلیل انگیزه‌ای داشت برای خوب بازی کردن و دل به کار دادن! لشکر تک نفره استیل‌آذین با علی کریمی در رتبه‌ای ایستاد که این رتبه را در سال اول حضورش در لیگ برتر به خواب هم نمی‌دید!            

کریمی در بازی با پرسپولیس هم با دلش بازی کرد. او درست مثل بازیهای رفت و برگشت با استقلال طی سال پیش می‌خواست ثابت کند که پرسپولس را دوست دارد واز تصمیم‌های مدیریت این تیم عصبانی است و باز می‌خواست به همه فهماند که چه اعجوبه‌ای را از دست داده‌اند!

او 2 پاس گل فوق‌العاده داد، عصبانی شد، اخراج شد و نه مثل یک حرفه‌ای که هیچگاه حرفه‌ای نبوده است، بلکه مثل یک آماتور که سرکوچه محله‌اشان بازی می‌کند پیراهن شماره 8 پرسپولیس را بر تن کرده بود و از بازی بیرون آمد! حالا او این جنگ را هم با دلش برده است و دیگر دلیلی برای جنگیدن ندارد. حداقل فعلا اینگونه است در چنین شرایطی کریمی هیچگاه بازیکن بزرگی نبوده است. او وقتی دلیل دلی برای جنگیدن ندارد یک بازیکن معمولی است و تصور می‌کنیم استیل‌آذین اشتباه کرد که جادوگر را به مأمن خودش پس ندارد چون این علی مثل بسیاری از بازیهایی که دلش شیپور جنگ نمی‌کشید و معمولی بود، معمولی خواهد بود. یعنی بازیکنی متوسط! البته شاید در بازی با استقلال و یا بازیهای که عصبانی‌اش می‌کند خوب باشد و عالی اما در مجموع او تمام جنگ‌هایی را که باید می‌برد برده است و نیم‌فصل آ‌تی برای وی نیم‌فصل ملال‌آور خواهد بود مگر اینکه استیل واقعا در کورس قهرمانی باشد وگرنه…

رفتار حرفه‌ای که از بیانیه باشگاه استیل‌آذین به بیرون تراوش می‌شد با بازیکنی چون کریمی که آماتوری فوق‌ ستاره است و حرف دلش را گوش می‌کند، چندان منطقی به نظر نمی‌رسد البته ایرادی به تصمیم استیل‌آذین‌ها نمی‌توان گرفت چون آنها درست عمل کرده‌اند اما کریمی و پرسپولیس چون “2 دلبر” هستند که پی هم می‌جویند و این برای جادوگر قصه قبیله سرخ همچون آرام‌بخش است. آرام‌بخشی که از او فوتبالیستی می‌سازد.

 

برای ثبت نظرات خود بدون نیاز به تایید عضو کانال تلگرام پرسپولیس نیوز شوید(کلیک کنید)